27 - 10 - 2024
ضرر و زیان شرکتهای فولادی
سیدرضا شهرستانی *
متاسفانه در چند سال اخیر به صورت ناشایستی بازارهای صادراتی را از دست دادهایم و از آنجایی که ظرفیت داخل
دو برابر مصرف است با اشباع کالا شاهد ضرر و زیان گستردهای برای شرکتهای فولادی بودهایم. حالا با تغییراتی که صورت گرفته و در نتیجه صحبتهای شش ماهه با وزارت صمت و بانک مرکزی این تصمیم گرفته شده که صادرات رونق گیرد و نرخ توافقی در کل زنجیره شکل بگیرد تا فعالان بتوانند مایحتاج خود را وارد کنند بنابراین، این اتفاق خوبی است که در کشور در حال رخ دادن است و حیف که زودتر به وقوع نپیوست.
در دوران ریاستجمهوری دولت سیزدهم بانک مرکزی اعلام کرد که شرکتها صادرات کل ارز را باید به قیمت نیما برگردانند که باعث شد صادرات به قیمت نیمایی بازگردانده شود. اختلاف قیمت بین قیمت نیما و قیمت آزاد عدد قابلتوجهی بود و این توجیهپذیر نبود که شرکتها با هزینههای آزاد دست به تولید بزنند و با ارز نیما برگردانند بنابراین شاهد کاهش صادرات شدیم.
یکی از معضلات این است که مطرح میکنند که تولید را با ارز آزاد انجام دهید اما اختلاف بین ارز نیما و آزاد برای تولیدکننده توجیهپذیر نیست. در نتیجه چنین سیاستی تمایل به صادرات را کاهش میدهد. این در حالی است که قیمت برق را 5/2برابر یعنی 250درصد افزایش دادهاند. این عدد نهتنها علیالحساب بلکه در فاکتور زده شده و باید گفت غیراصولی است. در واقع میتوان گفت اینها بازی با معدنکار است و به هیچوجه نمیتوان اسمش را حرفهای بودن گذاشت. ما همه در کنار هم هستیم اگر بخشی از بین برود عواقبش به چشم دیگران هم خواهد رفت.
از طرف دیگر شاهد بودیم که کارتهای بازرگانی یکبار مصرف مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند. تجار عراقی، افغانستانی و ترک دلار را با نرخ آزاد به ریال تبدیل میکردند و کالا را درب کارخانه میخریدند و با کارتهای استیجاری صادر میکردند و تعهد میدادند که در عرض شش ماه ارز برمیگردد که متاسفانه شاهد این بودیم که ارزی هم برنگشت.
در ادامه باید گفت امروز کمبود انرژی از جمله برق چشمانداز 1404 را که باید به 55میلیون تن تولید برسیم تحت تاثیر قرار داده است. در ادامه در خصوص تامین مقداری از قطعات و اجناس باید گفت که وابسته به خارج هستیم و تولید داخلی آن میسر نیست. به طور مثال میتوان به بخشهای الکترونیکی یا ماشینآلات قطعات یدکی اشاره کرد. برای مواد مصرفی فروآلیاژهای خاص مثل کبالت و الکترودهایی که برای ذوب استفاده میشود همه مایحتاج واردات هستند که اگر این اتفاق بیفتد چندین مزایا دارد؛ اول اینکه وقتی مایحتاج تامین میشود تولید رونق میگیرد.
دوم اینکه کارخانهها میتوانند با راندمان خوب کار کنند و قطعات یدکی از خارج بیاورند. سوم هم اینکه میتوانند با واردات پنلهای خورشیدی و بادی جلوی مشکلات انرژی را بگیرند.
در ادامه باید گفت به جای سیاست غلطی که گذاشتهاند که باید همه کالاها در بورس وارد شود و هرچه خریداری نشد بعدا برای آن باید سیاست دیگری در پیش گرفته شود، بهتر است که راه دیگری را در پیش گرفت. در تولیدات برخی کالاها مثل شمش، میلگرد، تیرآهن و… نسبت به مصرف داخلی مازاد داریم بنابراین اینها باید صادر شود. در غیر این صورت با عملکرد خود گویی به محصولات داخلی چوب حراج زدهایم. همینطور که امروز شاهد هستیم که شمش 70درصد خریداری میشود. بدتر از همه میلگرد است که شاهد بودهایم 15درصد خریداری شده است بنابراین، این سیاست باید عوض شود و دست تولیدکننده باز باشد که بتواند دست به صادرات بزند.
مساله دیگر اینکه هزینههای صادرات اعم از حملونقل، تخلیه و بارگیری، هزینههای گمرکی، بیمه و … باعث میشود که قیمتهای داخل همیشه پایینتر از قیمتهای صادراتی ما باشد بنابراین هم قیمت مناسبی دست مردم میرسد و هم اینکه تولیدکنندهها میتوانند صادرات مازاد داشته باشند درنتیجه اختلاف قیمت بالاتر باید باشد تا صادرات توجیهپذیری خود را داشته باشد.
اگر قیمتهای بیرون توجیهپذیرتر باشد در نهایت تعادل بین داخل و خارج صورت خواهد گرفت.
* عضو انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد