3 - 10 - 2017
ضرورت نفی بدعت و خرافه
محمد میلانی- چند سالی است به محض تمام شدن ایام سوگواری حسینبن علی (ع) موجی از تبلیغات و تشویقات در باب رعایت اصول و رفتارهای اجتماعی درست و مناسب و متاثر از این قیام انسانساز در میان مردم مطرح میشود و رواج پیدا میکند. مجموعهای از بایدها و نبایدها که گویی این ایام میتواند بستری از آزمونها و خطاهایی باشد که با توسل به آن متولیان استقرار رفتارهای اجتماعی مطلوب اعم از نهادها یا انجیاوها به دنبال ترویج رفتارها و مناسبتهایی میگردند تا بتوانند در شکلگیری هنجارهای مفید و موثر اجتماعی آن هم در قالب دین و شریعت نقش مطلوب و اثربخشی ایفا کنند. برای مثال در برجستهترین شکل این موارد میتوان به پاکیزه نگهداشتن شهر بالاخص از جنبه وجود ظروف یکبار مصرف پلاستیکی، رساندن غذاهای نذری به دست نیازمندان واقعی، اهدای خون در ظهر عاشورا و مواردی از این دست اشاره کرد. حتی برخی پا را از این دایره فراتر میگذارند و برای تغییر رفتارهای نامناسب و مضر فردی نیز اقدام میکنند.
این اتفاقها اگرچه در مقام خود شرایطی مثبت را رقم میزنند و شکل تازهای از مدنیت روبه رشد و تحول را در جامعه احیا میکنند اما قاعده و نحوه عزاداریهای مختص این ایام، مدتهاست به خصوص در کلانشهرها به عنوان شکل درست و معقولی از یک حرکت دینداری و اعتقادی به سمت تغییر و تحول درست و صحیح پیش نمیروند. انتقاد به رفتار افراد یا گروههای مردمی است که در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان از خود رفتارهایی بروز میدهند که به هیچ عنوان نه متناسب با آموزههای دینداری شیعیان محسوب میشود و نه شکل موجهی از الگوبرداریهای درست از رفتار و سیره ائمه است. در این زمینه هم تنها یک شکل اعتراضی نشر مییابد و مردم به نحوی تماشاگر آن هستند.
عزاداریهای حسینی، اصالت دینی یا التقاط فرهنگی
یکی از مهمترین شکل انگارههای اجتماعی که متاسفانه هم التقاط و هم خرافههای نامرتبط با اصالت مکتب و مذهب شیعی را در نهاد خود دارد و هر ساله نیز به طرز عجیبی، حجم قابل توجهی از نابسامانیها و ناهنجاریهای جدید را به خود اضافه میکند، شکل رسمی عزاداریهایی است که در محلهها و تکایای مذهبی به وجود میآید. صورتی از عزاداریهای کاذب که نشر پیدا میکنند و ظرف مدت کوتاهی به طرز شگفتآوری در جای جای اجتماع به سرایت رسیده و گسترش پیدا میکنند. گویی هیچ شکل و طریق مصوب و درستی از عزاداریهای ایام دهه محرم وجود ندارد و هر طریقی که اجازه شکلگیری و انتشار پیدا میکند، قامت و شکل جدیدی از عزاداری را به خود میگیرد.انتقاد به این مساله دقیقا به این دلیل است که از قضا صورت سمبلیک و عینی عزاداریهای حسینی، طریقی بسیار مناسب و حتی قاعدهمندی دارد که فراخور هر مکان و فرهنگی برای خود اسلوب و قاعدهای منظم و موثق را رقم میزند. در صورتیکه به عینه و بدون هیچ شکی صورت عزاداریهای بیپایه و ساختگی نهتنها بسیار سریع مورد شناسایی قرار میگیرند بلکه در وضعیتی بسیار تعجبآور از سوی تودهای از جامعه که به هیچ عنوان شناخت عمیق دینی ندارند، مورد توجه و اهمیت قرار میگیرند و درنهایت با شکلی از سوگواریها و توجهات به واقعه عاشورا طرف میشویم که تنها به اصالت پیام عاشورا و نهضت حسینی ضرر وارد میکنند. اگر از این بعد به مساله نگاه کنیم اولین چیزی که در آسیبشناسی عزاداریهای ایام محرم به ذهن خطور میکند شکل و بافت شهری ما ایرانیان است. این شکل رشد سریع و نامناسب شهری به همان اندازه که غیرقابل کنترل است و مفهوم شهر را بالاخص در چهار دهه اخیر به شکل کنترلنشدهای دچار بحران کرده، طبیعی است که شکل عزاداریها را هم به نحو نامرتب و بدون توجه به اصالت آنها گسترش و توسعه میدهد. باید توجه داشت به همان اندازه نیز این رشد و توسعه ناموزون بر کلیه خردهفرهنگها و انگارههای اعتقادی شهرنشینان نیز اثر گذاشته است. در این معیار اصل عامل مداحی به سبب توجهات خاصی که بالاخص در دو دهه گذشته به آن شده بیشتر مورد مراقبت و توجه بوده، هرچند صورتهای انحرافی این هنر اصیل ایرانی- اسلامی نیز زیر تیغ نافهمیها و کجرویهای نامعقول رفته اما به هرحال شکل اعتراض به شرایط موجود کماکان با توجه به مداحی و مقتلخوانیهای واقعه عاشورا بسیار برجسته است. فارغ از این یک مورد هنوز به ساختار و شکل برپایی محفلهای عزاداری متاسفانه توجه کمتری میشود و هرآن با کمال تاسف شاهد بروز و رشد صورتهایی ناصحیح و حتی کفرآمیز از عزاداریهای حسینی هستیم که جز انتقال پارهای از دروغها و بدعتها و خرافهها و ناهنجاریها در التزام به رسالت عاشورا چیز دیگری را شاهد نیستیم. نمونهای از آن اشاره به عروسی قاسم و رباب است که در برخی مناطق از جمله برخی شهرهای کشور در ایام سوگواری مشاهده میشود که سفره عقد و عروسی برپا میکنند و درکمال تاسف یکی شادی میکند و دیگری بر سر و سینه میزند.
وقایع ناصحیح در این خصوص که همه به نحوی شاهد مثالهایی براین انحراف اجتماعی و طرز تلقیهای غیرمسوولانه هستند که میتوان به جز مورد فوق معروفترین آنها یعنی قمهزنی در کوچهها و معابر بنبست یا خلوت در ظهرعاشورا، قلیانکشی در هیاتهای عزاداری، توجه به علم در هیاتها از جمله تزئین آنها با فلزات گرانبها یا ساخت بزرگترین آنها صرفا به دلیل چشم و همچشمی در رویارویی با سایر تکایای مذهبی، حضور بانوان با پوششهای نامناسب در تکایا و اقدام به تهیه عکس عاشورایی، گسترش ضدفرهنگ نذریدهی به خواص و غذاهای خاص و چشمپوشی از استقرار اصالت نذری و نذریدهی در تکایا یا اماکن مذهبی، قربانی کردن حیوانات به طریق بسیار تاسفبرانگیز مانند کشتار گاو و شتر با اتکا به جرثقیل و… استفاده از خون حیوانات قربانی شده در آرایش سر و صورت کودکان خردسال و کثرت تولید و استفاده از لباسهای خاص با شکل و شمایل عاشورایی متاسفانه تنها چند نمونه از این ضدفرهنگهاست که جامعه به دلیل نداشتن ساختار و فرهنگ مصوب غالب در راستای عزاداری و توجه به مقوله عاشورا و تاسوعای حسینی از خود بازتولید میکند و عوام نیز از آن به عنوان الگوی مصوب در عزاداریهای ایام تاسوعا و عاشورای حسینی بهره میبرند.
در صورتی که شکل تداومیافته عزاداریها به هیچ عنوان از چنین شکل و ساختاری تبعیت نمیکرده و نمیکند. عزاداریها در دهههای گذشته با چنان اصالت و قاعدهای پیش میرفته که از آن به عنوان بخشی از فرهنگ حسینی و عاشورایی نام میبردند. همه اقشار جامعه از روحانیون تا کسبه بازار و حتی طبقات فقیر جامعه به شیوه مرسوم و متداولی که از گذشتگان به ارث برده بودند سعی میکردند آبرومندانهترین و شرافتمندانهترین عزاداریها را رقم بزنند و درپایان هر سال با کولهباری از ارزشهای اجتماعی و دینی در انتظار سال بعد باشند. به چند نمونه از این عزاداریهای اصالتدار که در جایجای کشور برگزار میشد، اشاره کنیم:
کیفیت عزاداری اصیل در برخی شهرها
نام شهرهایی که آورده میشود به دلیل کیفیت و قدمت عزاداریهای مصوب و صاحب سبک انتخاب شدهاند و به هیچ عنوان مراد از طرح آنها به معنای شکل تکاملی عزاداریها محسوب نمیشود چراکه شکل عزاداریهای حسینی در شهرهایی نظیر یزد، کاشان، استهبان، گلپایگان و… به قدری اصالتدار و موجه هستند که جای هیچ شک و شبههای مبنی بر بروز التقاط در آنها نمیتوان دید. از این رو صرفا موارد ذکر شده مثال هستند و طبیعی است که هر نقطهای از ایران دارای ساختار منسجم و ارزشمندی از عزاداریهای حسینی باشد.
در تبریز هنوز شکل عزاداری اصیل در محلههای قدیمی با همان کیفیت برگزار میشود. قوانین و قواعد سخت در نحوه برگزاری مراسم سینهزنی و زنجیرزنی وجود دارد. عزاداران برای نوع دسته عزاداری که در آن حضور دارند لباس خاص آن را برتن میکنند و از همه مهمتر سینه و زنجیرزنی شکل و قاعده مخصوص به خود و متناسب با کیفیت و سبک مداحی دارد. مداحی و خوانش نوحهها به روز و ساعت بستگی دارد و براین مبنا تلاش بسیار وسیعی از سوی دستاندرکاران و خادمان حسینی شکل میگیرد که دستکم در این بازار ملتهب، چیرگی نوحههای سره بتواند هم مانع از بروز و ورود نوحههای نادرست بشود و هم کیفیت نوحهها در مراسم عزاداری علاوه بر ایجاد حزن و اندوه، برگی از تاریخ اسلام باشد که آموزشدهنده کیفیت حقایق برای شیعیان نیز باشد. کیفیت و آداب حضور عزاداران که پیشتر به آن اشاره شد نیز به نوبه خود از مهمترین بخش آسیبشناسی است که بالاخص در شهرهایی با غنای مذهبی بالا به عنوان بخشی از اعتقادات درست و صحیح هنوز هم رعایت میشود و این به نوبه خود در اثربخشی مراسم عزاداریها بسیار موثر است. در صورتیکه در شهرهای بزرگ یا در تکیههای پراکنده در همین شهرهای بااصالت مذهبی، به هیچ عنوان کیفیت و آداب عزاداران مهم تلقی نمیشود. هرچقدر تعداد تکیههای شهری در شهرهای بزرگ افزایش یافته که هم ناشی از میزان بودجه نقدی و غیرنقدی است که به آنها تعلق میگیرد و هم اینکه اغلب به دلیل طرح بهانههای ساده و بدون اصالت است. به همان میزان نیز بسترهای لازم برای بروز رفتارهای ناصحیح مذهبی در عزاداریها شکل تازهای به خود میگیرند. استعانت به قیام حسینبن علی که در دورههای متعدد تاریخی توانسته است موج بیداری و ظلمستیزی را در میان ایرانیان زنده نگه دارد، امروزه به سمتی در حرکت است که برخی از عزاداران کمترین میزان اطلاعات دینی لازم را از نحوه کنشهایشان ندارند و تصویر درسآموزی از نهضت عاشورا برایشان در کوبیدن هر چه محکمتر بر طبل و مسایلی ظاهری از این دست خلاصه میشود.
آموزههای اصیل نهضت حسینی در شهرهایی نظیر یزد، مشهد و در اماکنی مانند بازار تهران صورت بسیار خاص و حساسی به خود میگیرد. یعنی اصالت و کیفیت عزاداریها در بازار تهران، تکیه دولت، امامزاده صالح و شهرری و در مشهد هیاتهای مصوب حاضر در حرم رضوی و چند محله قدیمی این شهر نظیر آبمیرزا، قبرمیر و قتلگاه هنوز کیفیت عزاداریها، دقیقا به دهههای اول قرن حاضر مربوط میشود و نوحهخوانیها نیز دارای همین کیفیت سنتی هستند. در صورتی که در یک وضعیت تناقضمدار در سایر محلههای تهران و شهر مشهد چنان تنوعی را در برگزاری مجالس و هیاتهای عزاداری شاهد هستیم که به هیچ عنوان قابل قیاس با شکل سنتی عزاداریها نیستند تا مدتها پیش فرهنگ نذری یا احساندهی در مناطق مختلف آذربایجان در سادهترین شکل ممکن برگزار میشد و صاحبان احسان تمام تلاش خود را میکردند که نذورات به دست نیازمندان حقیقی برسد و دیگران نیز از آن در حد حاجتگیری یا پاسخ به اعتقاداتشان بهره ببرند.
در حال حاضر با توجه به گستردگی شهرها و حتی روستاها و توجه خاص و البته غلط به مقوله نذری بهعنوان مهمترین پایه هیاتداری و عزاداری برای حسینبن علی(ع) کثرت و تنوع اشرافیمآبی نذریها نیز از مهمترین آسیبهایی هستند که ماهیت هیاتهای مذهبی را تحتالشعاع قرار داده است. در بدترین و متظاهرانهترین شکل ممکن توزیع نذری یا به اصطلاح خرجی دادن با کمال تاسف بخشی از ماهیت ایام عزاداری حسینی را رقم میزند و از این رو این معضل به عنوان آفتی جدی ماهیت عزاداریها و عزاداران را به سمت بدعتهای نامتناسب در این ایام سوق میدهد. دادن نذری پیتزا یا انواع غذاهای خارجی، غذاهای پرتجمل و گرانقیمت به همراه دسرهایی که صرفا در مجالس شادی و مهمانیها مرسوم است به جای وعدههایی ساده و بیتکلف، بدترین آفتی است که حیات سالم تکایا و نذردهندگان را به بدترین نحو ممکن تهدید میکند.
برای نمونه چند سال گذشته در یک حرکت شرمآور سایتی به عنوان نذرییاب در شبکه اینترنت فعالیت خود را آغاز کرده بود که هیاتها و تکایای مذهبی نام و کیفیت غذاهای خود را از این طریق اطلاعرسانی میکردند و باعث شده بودند تا بسیاری از افراد سرگردان در اینترنت به دنبال تهیه نذری نیز سرگردان در خیابانهای تهران و البته چند شهر بزرگ کشور نیز باشند. به طرز بسیار نگرانکنندهای احساس میشود به منظور جلوگیری از بروز التقاط در ساختار اجتماعی تشیع از حیث اصالت فرهنگ عاشورایی باید به صورت مدون و تایید شده به سمت سلامت عزاداریها پیش رفت. عزاداریها به جای آنکه مرکب سیری عزاداران باشند، باید کلاس درس بهبود اخلاق اجتماعی و فرهنگی شیعیان جهان باشند. بالاخص که با توجه به برگزاری عزاداریهای متعدد در شهرهای مختلف جهان توجه به این حرکت و نهضت همسو، بسیار اثرگذار و مطلوب خواهد بود و زمینههای استقرار فرهنگ حسینی را به نحو مطلوب در میان شیعیان و علاقهمندان نهضت حسینی فراهم خواهد کرد.
کلام آخر
از سوی دیگر با توجه به وجود بدعتها و بنیانهای نامناسب مذهبی و اعتقادی در برگزاری مراسم سوگواری ایام محرم به نظر میرسد که وجود یک الگوی ثابت به عنوان اساسی که بتواند فارغ از کلیه اعتقادات و تنوع عزاداریها که ریشه در قدمت اعتقادی اقوام و مردم جایجای ایران دارد، حداکثر کمک را در جلوگیری از انحرافات اعتقادی بکند،ضروری است. اما این مهم تنها به خواست عام جامعه مربوط میشود. جامعه وقتی از انگارههای نهضت عاشورایی به نفع خود برداشت کند و مراتب و محتویاتش را مصادره به مطلوب کند، بالطبع هیچگاه نمیتواند شکل واقعی نهضت حسینی را درک کند و در راستای درسهای انسانساز آن پیش برود. از این رو باید اعتراف کرد ما در دورهای هستیم که عمیقترین شکاف در میان آموزههای قیام عاشورا و برآیندهای اجتماعی صحیح آن و شرایط موجود و حاکم بر مناسبات اجتماعی- دینی شیعیان بروز پیدا کرده است. به معنایی بهتر خرافهگرایی و استفاده از رویدادهای واقعه کربلا به نفع خود، هم بیشترین صدمه را به فرم تاثیر اجتماعی واقعه عاشورا وارد کرده و هم تلقی اجتماعی نادرست، به شدت بهعنوان فکتی صحیح در حال تاثیرگذاری در اذهان نسل نوپایی است که باید با مفهوم واقعی قیام حسینبن علی آشنا شوند. در حال حاضر آسیبشناسی رفتار مسلمین و شیعیان بهعنوان مهمترین دغدغه جامعه ما باید شکلی مدون از اصلاح و نوآوری را در پیش بگیرد. شکلی که اگرچه استنادهای بسیاری به گذشته فرهنگی ما دارد اما با اتکا به ترکیب درست آن با معیارهای رفتاری و اجتماعی حال حاضر دستکم میتواند بسیاری از خرافهگوییها و رفتارهای نامناسب اجتماعی که ناشی از غفلتهای عمومی است را اصلاح کند. به همان اندازه که برای مثال راهپیمایی اربعین حسینی نشاندهنده تداوم و اصالت این حرکت در معیارهای اجتماعی زندگی شیعیان است به همان اندازه نیز قابلیت رشد الگوهای مطلوب، درست و صحیح شیعی را میتواند در اجتماع ما مستقر کند. عاشورا یک واقعه صرف نیست. یک فرهنگ است که در پس خود میتواند تداومدهنده تمدن اسلام باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد