11 - 07 - 2024
ضعفهای «زخم کاری 3» در شخصیتپردازی
در فصل سوم از سریال «زخم کاری» برخی بازیگران با یک ناکامی مواجه شدند و نتوانستند موفقیت فصلهای قبل را تکرار کنند، در این سریال خون و خونریزیهایی که «زخم کاری» برجای گذاشت، ادامه دارد و تجربه نشان داده دنبالهسازی در نمایشخانگی خیلی توفیقی نداشته است. بازگشت شکوهمند مالک مالکی برای کسانی که از مخاطبان پر و پا قرص سریال بودند، نقطه عطف سکانس پایانی فصل دوم و آغاز فصل جدید «زخم کاری» بود. سریال «زخم کاری» از آن دنبالهدارهایی است که فصل دو و سه آن با انتقادات فراوانی مواجه شد و آغاز فصل سوم با قدرتی که انتظار میرفت، کلید نخورد. در پخش چهار قسمت از فصل سوم سریال «زخم کاری» به نظر میرسد برخی بازیگران در این فصل با یک ناکامی مواجه شدند و نتوانستند موفقیت فصلهای قبل را تکرار کنند. در این نسخه خبری از بازی مالک مالکی (جواد عزتی) که قدرت او در فصل اول سریال زبانزد بود نیست و در این فصل دست به مسافرکشی زده است، آن هم به گونهای که با توجه به ثروتی که در اختیار دارد، این اقدام هیچ ارتباطی با نحوه امرار معاش او ندارد و تنها در پلانهایی مسافرکشی کردن این شخصیت را شاهد هستیم. به نظر میرسد محمدحسین مهدویان، کارگردان این سریال براساس علاقه جواد عزتی چنین نقشی را برای او در نظر گرفته است و هیچ سنخیتی با شخصیت مالک مالکی ندارد. در برخی سکانسها خندههای مالک خندههای جواد عزتی در سریالهای کمدی را برای مخاطب تداعی میکند و جواد عزتی در این فصل گاه از مالک مالکی فصل اول فاصله گرفته است و استفاده او از عنصر تکرار در برخی دیالوگها نیز ذهن مخاطب را خسته میکند اما به عنوان نقطه عطف ماجرا میتوان از کمتر سیگار کشیدن مالک در فصل سوم یاد کرد. رعنا آزادیور در نقش سمیرا از همان فصل ابتدایی مرموز، جاهطلب و حیلهگر ظاهر شد و در آخر در گردابی که خود ایجاد کرده بود، غرق شد و خانواده و فرزندانش را از دست داد. او در فصل اول و دوم حضور پررنگ و موثری داشت و در این فصل که با تلاش او برای خودکشی آغاز شد، گویا به سایه رفته و خبری از بازی هیجانانگیز او نیست و به تکرار فریادها و پرخاشگریها بسنده کرده است. این در حالی است که این بازیگر پیش از این نشان داده بود توان پذیرش چنین نقشهای بزرگی را دارد و اگر به خوبی از ظرفیتهای او استفاده شود، نقشآفرینی ماندگاری خواهد داشت. اغلب پلانها و سکانسهای رعنا آزادیور در هر سه فصل «زخم کاری» زیر باران سیلآسا گرفته شده که این تکرار نیز قابل توجه است. کامبیز دیرباز دیگر بازیگر این سریال اما در نقش یک شخصیت پیچیده و قدرتمندی چون طلوعی جا نیفتاده است و بازی او برای مخاطب قابل باور نیست. این بار بازیگری که سکانسهایی جذاب و به یادماندنی را از او در نقش مجید سوزوکی سینمایی «اخراجیها» شاهد بودیم، در فصل دوم نتوانسته متناسب با نقش خود ظاهر شود و تلاشی برای اندازه شدن قواره این نقش به تن او نیز دیده نشد و سمیرا به مراتب پیچیده و قدرتمندتر از او به نظر میرسد که همین امر انتقاد و اعتراض مخاطبان این سریال را برانگیخته است. سیدجواد هاشمی در نقش دستمالچی هم به دلیل شخصیتپردازی ضعیف، نقشی تکراری و کلیشهای دارد؛ اساسا این شخصیت در زخم کاری، بلاتکلیف است و نتوانسته نقش موثرتری در روند داستان داشته باشد. هرچند که نقش او در فصل اول هیچ هویتی نداشت و در فصل دوم هویت پیدا کرد اما در سومین فصل از «زخم کاری» رو به کلیشه رفت و در سناریو این شخصیت آنچنان پیچیده نیست که بتواند بازی بهتری ارائه دهد و از چارچوب تعیینشده عبور نکرده است. همه این موارد نشان میدهد شخصیتپردازی سیما در فصل سوم ضعیفتر شده و با فصل دوم بسیار متفاوت است. بازی کلیشهای مهراوه شریفینیا نیز در میان چنین بازیگران توانمندی خودنمایی میکند و نقش پانتهآ که قرار بود دیگر زن قدرتمند سریال را به تصویر بکشد، آنگونه که باید در نیامده است و میتوان گفت این جنس بازی و نقش متناسب با زخم کاری نیست. همه این موارد سبب شده تا مخاطب به این نتیجه برسد مهدویان دقتی بر بازی بازیگران نداشته و در بازی گرفتن از بازیگرانش خوب عمل نکرده چراکه در هر اپیزود بازی متفاوتی از بازیگران به چشم میخورد. گاه نقش را به خوبی ایفا میکنند و گاه از کاراکتری که عهدهدار شدند، فاصله میگیرند که کیفیت خروجی سریال
«زخم کاری 3» را منجر شده است. با نگاهی به چهار قسمت ابتدایی این فصل از سریال میتوان گفت یادآور فصل دوم بوده و از هیجانی که انتظار میرفت مخاطب را درگیر کند، دور است. در این سریال به شدت از عنصر تکرار بهره گرفته شده و قتل و حذف بازیگران دیگر ذهن مخاطب را درگیر نمیکند. نکته مثبت این فصل در این است که توانسته محوریت قصه که همچون شاهلیر بر مبنای اعتماد و خیانت است را به خوبی عنوان کند؛ با این حال اما نه در عمل و تصویر که در تکرار واژه «اعتماد» نیز زیادهروی را شاهد هستیم. دیدارهای کاراکترهای اصلی سریال که فقط در خودرو رخ میدهد نیز برای مخاطب به امری خستهکننده تبدیل شده و دیالوگها همچنان روند کلیشهای بودن خود را حفظ کرده و تاکنون بازخوردهای چندان خوبی دریافت نکرده است. در فصلهای پیشین این سریال انتقامجویانه، همه کشته شدند تا فصل جدید با سناریویی تازه آغاز شود اما خون و خونریزیهایی که در سریال «زخم کاری» برجای گذاشت، همچنان ادامه دارد و تجربه نشان داده دنبالهسازی این سریال در نمایشخانگی خیلی توفیقی نداشته است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد