20 - 11 - 2023
ضعف عملکرد تا ایستایی در ارائه مدلهای جدید
کارخانه هوشمند در کشورهای توسعهیافته مجموعهای از فناوریها، مدلهای جدید کسبوکار و معماری ساختارساز است که فرآیندهای تولید و تجارت را یکپارچه میکند. کارخانههای هوشمند با استفاده از هوش مصنوعی، محاسبات ابری، دادهها را جمعآوری میکنند و با هدف پیشبینی تعمیرات پیش از خرابی به اشتراک میگذارند. ماشینآلات پیوسته دادههای سلامت خود را تولید میکنند تا هوش مصنوعی خرابی احتمالی را پیشبینی کند. این اصل درباره مدلهای جدید کسبوکار دیجیتال، تکنیکهای جدید خلق ارزش و… صادق است که به معنای ظهور دنیای جدید در تولید و تجارت است. پیادهسازی این سیستمها نیازمند نهادهای چابک، مدرن شدن قوانین، اختصاص بودجهها و… بوده که به شدت گرانقیمت است.
مشخصات کارخانه هوشمند ایرانی
کارخانه هوشمند ایرانی، ترکیبی از فناوریهای فیزیکی ماشینآلات و دستگاههای فعلی است که در صورت لزوم میتوان ماشینآلات قدیمی را ارتقا داد. حسگرها (فشار، تماس، اندازهگیری، سرعت، رمزگذارهای چرخشی، کدخوانها) و… بهعلاوه فناوری دیجیتال (سختافزار و نرمافزارهای مربوطه) محرکها، PLC و… است. ترکیب فناوریهای دیجیتال و فناوریهای فیزیکی سیستمهای فیزیکی-دیجیتالCPS را تشکیل خواهند داد. طراحی مرجع سیستمهای فیزیکی- دیجیتال به شیوهای منحصربهفرد و نوآورانه با معماری ویژهای تابع اصل۲۰-۸۰ پارتو بوده و شبکه سلسلهمراتبی مبتنی بر تکنیکهای پیشرفته و انسانمحور است که با بهکارگیری فناوریهای هوش مصنوعی، محاسبات ابری، دفترکل توزیع شده، اینترنت اشیا و کلاندادهها به علاوه امنیت انجام میشود. امکان همسو شدن اتوماسیون سنتی با پلتفرمهای دیجیتال صنعتی (اینترنت) ادغام عمودی و افقی، جریان ثابتی از دادهها تبدیل به محور یکپارچهسازی کل شبکه (بازارهای صادراتی- کارخانه هوشمند- مراکز تامین مواد اولیه) خواهد شد که امکان حذف هزینههای مبادله، هزینههای جستوجو، هزینههای واسطه، چابک شدن تولیدکنندگان، توانایی پیشبینی بازار، تطبیق با تغییرات شبکه و بسیاری مزایای دیگر، طراحی منحصربهفرد هزینههای تبدیل کارخانه سنتی به کارخانه هوشمند در مقایسه با مدلهای کشورهای توسعهیافته بسیار ارزان (غیرقابل مقایسه) به علاوه متناسب سطح فناوری و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور و منطقه (MENA-CCA-ECA) طراحی شده است. امیدواریم همه تولیدکنندگان کشور امکان تبدیل کارخانه سنتی به کارخانه هوشمند متناسب طبقهبندی پذیرش فناوری که در ادامه به جزئیات آن اشاره خواهد شد را داشته باشند.
اهداف کارخانه هوشمند ایرانی، مبتنی بر تکنیکهای جدید تولید، مدلهای جدید کسبوکار (زنجیره تامین، تامین مالی، زنجیره ارزش یا صادرات) شیوههای مدیریتی سطح بالا (با کمک هوش مصنوعی) در اقتصاد شبکه دیجیتال است که در آن خلق ارزش بسیار فراتر از عوامل کل تولید امکانپذیر است. معمولا ۸۰ تا ۸۵ درصد امور مدیریتی کارخانههای هوشمند بهواسطه هوش مصنوعی انجام میشود. مدلسازیها، کاهش ۳۰ درصد هزینهها و افزایش۵۰ درصد بهرهوری را نشان میدهد؛ صادرات بدون حضور و بدون ارتباط .
چرخه عمر صنعت (تولید انبوه) در ایران طی نیمقرن گذشته چگونه تکامل یافت؟
صنایع و کسبوکارها، مانند محصولات و مشاغل، ظهور میکنند و در نهایت در مقاطع خاصی از تاریخ افول میکنند. دوره زمانی از شروع تا انقراض نهایی (در صورت وجود) چرخه عمر صنعت است. چرخه عمر صنعت، بسته به شرایط تکاملی کسبوکارها براساس ویژگیهای تولیدی، تجاری عموما در مراحل چهارگانه نشان داده میشود که شامل، دوره جنینی، دوره رشد، دوره بلوغ و دوره افول است. شرایط هر مرحله میتواند تحت تاثیر دیگر عوامل متفاوت باشد. ظهور، موفقیت یا شکست صنایع و کسبوکارها اساسا با عدمقطعیت در مورد اندازه بازار، رقبای اصلی، مدلهای کسبوکار، اشکال توسعه و دیگر موارد تعیینکننده مشخص میشود.
با مطالعه دقیق صنعت تولید و تجارت کشور در مقایسه با کشورهای منطقه و جهان، به وضوح میتوان شاهد ضعف عملکرد و ایستایی در ارائه مدلهای جدید در همه حوزهها بود. عدم رشد و عمومیت نیافتن مدلهای جدید تولید و تجارت، تکنیکها و فناوریهای جدید تولید، عدم ارتقای تجارت (واردات- صادرات)، عدم ارتقای دانش نوین مدیریتی، نبود آموزشهای کارآمد با هدف تعریف مفاهیم درست و یکدست ملی، عدم استفاده از فناوریهای نمایی در صنایع و کسبوکارها و… مجموعه شرایطی است که ساختار کلی تولید و تجارت امروز کشور با
چند دهه پیش از لحاظ کیفی تفاوت معناداری ندارد. اقتصاد رانتی به عنوان متهم ردیف اول، مانند حائلی ارتباط صنعت و دانشگاه را سد کرد. دانشگاههای تئوریک محروم از دادههای بازار و تجارب میدانی صنایع و صنایع تجربی محروم از تجاریسازی تئوریهای علمی دانشگاهها و…
پویایی ذاتی صنعت تولید و تجارت میتوانست در طول چرخه عمر صنعت(چند دهه گذشته) مشوق و تسهیلگر روابط پیچیده میان کسبوکارها، نوآوریها و شایستگیهای دانش و هماهنگ شدن کلیه ذینفعان با در نظر گرفتن منافع مشترک باشد، اما نقش مخرب اقتصاد رانتی به شکلی محسوس عامل ناترازی چرخه عمر صنعت تولید و تجارت کشور شد؛ اقتصاد نفتی که برای برخی کشورها، با مدیریت بهینه به رشد اقتصادی کمک کرده است. در برخی کشورها که با مدیریت نامناسب همراه بوده، تبدیل به تله سهگانه اقتصاد رانتی، بیماری هلندی و نفرین منابع، DRR شده است. مثلث شوم اقتصاد رانتی توسط صاحبنظران تشریح شده است؛ اینکه عملکرد ضعیف مدیریتی، چگونه از طرفی درآمدهای نفتی را غیرهدفمند هزینه کرده و از دیگر سو مانع شکلگیری نظام اقتصادی کارآمد مبتنی بر تولید و تجارت بخش خصوصی با سیستم مالیاتی بهرهور و کارآمد شده است.
چرخه عمر صنعت با تحلیل دقیق اقتصادی کلیه عوامل بازار شامل رقبا- مشتریان و مصرفکنندگان- تامینکنندگان- تازهواردان (خون تازه)- سیستم پولی، بانکی و ارائهدهندگان جایگزین (نوآوری، فناوری) انجام میشود. ۷ دهه اقتصاد رانتی عامل انحراف در نقش و عملکرد کلیه ذینفعان بازار بوده است. در نتیجه رشد مناسب و جدی کیفی در تکنیکهای تولید و مدلهای تجاری به صورت عمومی دیده نمیشود.
چرخه عمر صنعت تولید و تجارت کشور
چرخه عمر صنعت چگونگی شروع صنایع و کسبوکارهاست. امروز چرخه عمر صنایع و کسبوکارهای کشور را از چهار دیدگاه جدی باید دید: ابتدا رکود تورمی حاکم بر اقتصاد کشور، دوم ۷ دهه اقتصاد رانتی باعث دفرمه شدن اصول اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی شده، سوم انقلاب چهارم صنعتی، نقش و وزن بسیاری از متغیرها را تغییر خواهد داد. مثلا (تقاضای جهانی نفت تا سال ۲۰۴۰ حداقل ۶۰ درصد کاهش خواهد یافت، اهمیت صنعت تولید و تجارت مضاعف خواهد شد)، چهارم شرایط جهانی زوال تولید انبوه به عنوان مدل تولید حاکم بر صنعت کشور است. اول ارزیابی محیط رقابتی در شرایط اقتصاد کشور (رکود تورمی) از دیدگاه اقتصاد کلان، میانه و خرد در سطح ملی با کاهش تقاضا نشان داده میشود، در نتیجه تعداد و کیفیت تولیدکنندگان و کسبوکارها همزمان با کاهش تقاضای بازار کاهش مییابد. به علاوه ضعف عملکرد در توسعه صادرات تولید را در شرایط نامناسبی قرار داده است.
تولید انبوه دیگر پاسخگوی بازارها نیست، ضرورت تغییر سریع مدلهای تولیدی، تجاری
صنعت تولید، در ایران هنوز براساس فناوریها، فرآیندها و تکنیکهای تولید انبوه مرتبط با انقلاب دوم صنعتی فعالیت میکند، سیستم تولید انبوه با ماشینآلات تکمنظوره، صرفا مبتنی بر حجم و بدون انعطافپذیری هستند. عموما توقف ماشینی در خط تولید دیگر ماشینآلات را مختل میکند. عمده مزیت تولید انبوه، صرفهجویی در مقیاس است. صرفهجویی در مقیاس، یعنی افزایش تولید=کاهش هزینهها. صرفهجویی در مقیاس به این دلیل است که هزینههای ثابت و متغیر روی تعداد کالای تولیدی بیشتری تقسیم میشود. ریسک بزرگ آن برای اقتصاد ایران چیست؟ از آنجاییکه ویژگیهای رکود تورمی اقتصاد کشور با کاهش تقاضا در بازار داخلی و عدم دسترسی به بازارهای صادراتی قابل تشخیص است، هزینه به عامل تعیینکنندهای برای بقای تولیدکنندگان تبدیل شده است. در چنین شرایطی تنها شرکتهای بزرگ میتوانند دوام بیاورند، در نتیجه شرکتهای کوچکتر حذف شده و میشوند. حداقل عواقب کوتاهمدت حذف شرکتهای کوچک (بیکاری) انحصار تولید شرکتهای بزرگ (عدم نوآوری) است.، عواقب میانمدت این شرایط با خطر حذف شدن خود شرکتهای بزرگ به دست رقبای منطقهای قابلتحلیل است. دلایل بسیاری برای این ادعا وجود دارد؛ از جمله عدم شکلگیری شبکهها به عنوان مهمترین رکن رقابتی دنیای جدید در سالهای پیشرو. در بازارهای جدید شرکتهای بزرگ دیگر حتی نمیتوانند به مقیاسپذیری جدید دست یابند، این منهای ضعف نوآوری و عدمرشد فناورانه است. همزمان این شرایط، رقبای منطقهای با رشدی که به دلیل مشوق استعدادها، استراتژیهای هوش مصنوعی را برای ارتقای تواناییهای تولید و تجارت توسعه میدهند، دستیابی رقبای منطقهای حتی به کف فناوری صنعت چهار که نهایتا تا سال۲۰۳۰ محقق میشود، شرایطی که تولید کشور مطلقا شانس رقابتی نخواهد داشت، انحصار بازار داخلی نیز از ۲۰۳۰ به دلایل بسیاری همچون تعهد به تجارت بدون مرز و… دیگر ممکن نیست یا بسیار محدود و مشکل است. شرایطی که تولیدکنندگان بزرگ در رقابت با رقبای منطقهای احتمال حذف شدنشان کاملا جدی است. با ادامه این شرایط احتمال اینکه سالهای پیشرو برای حداقل کالاهایی که امروز به عراق و افغانستان صادر میکنیم، نیازمند واردات باشیم، دور از ذهن نیست.
تولید انبوه با شرایط پولی، بانکی، منابع و بهطور کلی اقتصاد کشور سازگار نیست
تولید انبوه، سرمایهبر، انرژیبر، آببر (بخش کشاورزی و صنعت) است. مجموعه عواملی که میتوان گفت این مدل تولیدی دیگر نه مناسب تولیدکننده، نه مصرفکننده و نه دولت و نه امکان ایجاد مزیت رقابتی در صادرات دارد. حجم انبوهی از سرمایه برای مواد اولیه، تجهیزات کارخانه و نیروی انسانی صرف میشود تا تولید به انبار برود، سیستم تولید انبوه شدیدا نیازمند سرمایه در گردش بالاست، در حالی که تامین مالی رسمی کسبوکارها نامناسب است، کوچک شدن بازار داخلی موجب کاهش تقاضا و چرخه فروش تولید شده و با افزایش واحدهای تولیدی عدم انعطافپذیری و ناتوانی در توسعه صادرات بسیاری از تولیدکنندگان و سرمایهها از چرخه ارزشآفرینی خارج شدهاند؛ مجموعه عواملی که ضرورت تغییر را برجسته و ضروری میکند.
چرخه عمر صنعت تولید انبوه (مدل تولید کشور) در اقتصاد جهانی از اوج تا افول
تولید انبوه یک قرن به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه صنعتی جهان نقش کلیدی داشته است. ابتدا در پایان جنگ جهانی به نیازهای بازسازی و جمعیت رو به رشد در سراسر جهان پاسخ داد، سپس با بهبود تدریجی استانداردهای زندگی، تولید انبوه- خطوط مونتاژ فوردیسم به عنوان سمبل مدل جدید با تکنیکهای خطوط مونتاژ چرخشی توانست هزینه تولید را یکسوم کاهش دهد و به تامین نیازهای استانداردشده جوامع به ویژه در کشورهای توسعهیافته پاسخ داد. تولید انبوه که از انقلاب دوم صنعتی و با فراگیر شدن برق و اجتماعی شدن اقتصاد آغاز شد سرانجام از دهه ۱۹۸۰ و با ظهور علائم هزاره جدید، کامپیوترها، روباتها، اتوماسیون صنعتی، نشانههایی از تضاد بازارها و فرم تقاضای مشتریان با مدل تولید انبوه نمایان شد. تولید انبوه صرفا تاکید بر حجم تولید بدون تنوع است. این در حالی که در اوایل قرن جدید میلادی با توسعه اینترنت جهش مدلهای جدید در بازارها به طور چشمگیری به عنوان جایگزین تولید انبوه آشکار شد. تغییر صنعت تولید جهانی به سمت جایگزین با تولید محصولاتی بود که بتوانند همزمان با حجم و تنوع نیازهای مشتریان به صورت سفارشیسازی یا شخصیسازی پاسخ دهند. اساس بازارها، ضرورت ایجاد یک چرخه توسعه سریع، کوتاه و کارآمد است که بتواند کالاهای مقرونبهصرفه و باکیفیت بالا را به مقدار کافی برای پاسخگویی تنوع تقاضا ارائه دهد. امروزه نیاز بازارها براساس افزایش تنوع تولیدات، پاسخگویی بهنگام و به شکل مقرونبهصرفه است. در کشورهای در حال توسعه مشتریان حداقل از بخشهایی از بازار، واقعا محصولات منحصربهفردی را درخواست میکنند که متناسب با ذائقه فردی آنها باشد. این فرآیند طی چند سال پیشرو فراگیر خواهد شد. تولیدکنندگان کشور باید تلاش کنند تا پیش از گرفتار شدن در سیل افول خود را همسو کنند.
تکامل مدلهای صنعت تولید، مدلهای کسبوکار و شیوههای پرداخت
پیشرفت در فناوریهای دیجیتال منجر به ظهور مدلهای جدید کسبوکار شده است؛ مدلهایی که به طور بالقوه کارخانههای هوشمند را در مرکز تولید و تجارت قرار میدهند، شرایطی که وضعیت واسطههای تجاری را در بسیاری از صنایع و بازارها به چالش میکشد. کارخانههای هوشمند با یکپارچهسازی و ادغام امکان دسترسی به شرایط بکتوبک انتهابهانتها (End To End) را دارند، یعنی سراسر زنجیره از تامین مواد اولیه، تولید و صادرات را با کمک هوش مصنوعی، محاسبات ابری و… بدون واسطه اجرایی خواهند کرد. از آنجایی که واسطهگری و نقش واسطهها در اقتصاد ایران پررنگ است و ارقام بالایی را نشان میدهد، ضروری است پیشاپیش قبل از آمدن سیل و حذف مشاغل واسطه، تلاش شود در نقشهای جدید ملی و منطقهای جایگزین شوند.
بررسی تکامل سیستمهای تولید در جهان قرن گذشته از انقلاب دوم صنعتی تا آستانه انقلاب چهارم صنعتی هم تولید محصول و هم تقاضای محصول (مشتریان) در طول زمان دستخوش تغییرات بسیاری شده است. این تغییرات به عنوان محرکهایی همچون حجم، تنوع، زمان، کیفیت، قیمت، برند، خدمات پس از فروش، گارانتی و بهطور کلی آنچه برای بازار مهم بوده، است. تکامل تولید و تجارت تحت فرآیندهای جدیدی که تولید و تجارت را هدایت میکنند در چند بعد قابل طبقهبندی هستند. قرن بیست و یکم عصر صنعت تولید و تجارت یکپارچه دیجیتال است. جهان از اواخر قرن هجده شاهد سه انقلاب صنعتی بوده و هنوز هم در حال گذر از انقلاب سوم صنعتی به انقلاب چهارم صنعتی است. نگرانی برای صنعت تولید کشور به دلیل عدم رشد و تطابق تولید کشور با پیشرفتها، پویاییها و فرآیندهای جدید تولید و تجارت اشاره شده است که ارتباط میان عرضه و تقاضا را در زنجیره تامین، زنجیره تولید و زنجیره ارزش(صادرات) متحول میکند. با نگاهی کوتاه به فرآیندهای تکامل تولید و تجارت طی سه انقلاب صنعتی عواملی اصلی را بررسی خواهیم کرد.
انقلاب اول صنعتی شکل گرفتن بنیانهای اقتصادی- صنعتی
انقلاب اول صنعتی، شکلگیری هستههای اولیه صنعت در دورانی بود که اشکال فیزیکی ماشینآلات، محیط تقاضا (بازار) مدرن به شکل ابتدایی شکل گرفتند. تعداد کارخانههای صنعتی اندک و حجم تولید پایین بود، بنابراین عموما عرضه کمتر از تقاضا بود. خروجی پاسخگوی تقاضا نبود، حداقل خواستههای جامعه برآورده نمیشد، در نتیجه ایده اصلی اقتصاد از کتاب ثروت ملل آدام اسمیت نشات گرفت. قیمت به عنوان ابزار خودکار و عامل تنظیمگر، تعادل میان عرضه و تقاضا توصیف شد. تعدیل قیمت ابزار خوبی برای متعادل کردن عدم تطابق عرضهوتقاضا در آن زمان بود. آدام اسمیت با کتاب «ثروت ملل» به عنوان پدر اقتصاد مدرن شناخته میشود .
انقلاب دوم صنعتی، شمول نوآوریها، اختراعات، تولید انبوه و نقش فناوری
انقلاب دوم صنعتی دورهای بود که تولیدات صنعتی بر حجم محصول و تنوع محصول تاکید داشتند، موضوعات مربوط به حجم و تنوع در تولید در مراکز صنعتی و دانشگاهی گسترش یافتند. با فراگیر شدن برق، کارخانههای صنعتی بسیاری شروع به تولید وسایل الکترونیکی، مکانیکی و خودرو کردند. اجتماعی شدن اقتصاد باعث رشد فناوریها و نوآوریها شد. اولین آثار در مورد نظریه مدیریت مدرن از تیلور به عنوان پدر دانش مدیریت ارائه شد. تئوریهای مدیریت در دو سبک متفاوت تولیدی توسط هنری فورد (سبک حجم) از کارخانه خودروی فورد آمریکا و تایچی اوهنو (سبک تنوع) از کارخانه تویوتا گسترش یافت. فورد با استفاده از خطوط مونتاژ در تولید انبوه به افزایش حجم تولید بدون تنوع پرداخت. (جمله معروف فورد، مشتریان میتوانند هر رنگی را سفارش دهند، مشروط بر اینکه مشکی باشد). نماد مقیاسپذیری بدون تنوع است. تایچی اوهنو با توسعه سیستم تولید ناب در کارخانه تولید تویوتا TPS، با تولید ناب به تنوع در محصولات پرداخت. در آن زمان که تولید تابع دو بعد، حجم محصول و تنوع محصول بود تمرکز بر این بود که چگونه میتوان با افزایش حجم محصول، هزینهها را کاهش داد. در نهایت هنری فورد موفق شد هزینه تولید را با صرفهجویی در مقیاس با خطوط مونتاژ به یکسوم کاهش دهد. آثار نظریههای علمی با اجرای صحیح در تولید انبوه یک قرن پیش نمایان شد.
انقلاب سوم صنعتی یا انقلاب اول فناوری
در انقلاب دوم صنعتی، حجم و تنوع اصل بازار بود. در انقلاب سوم صنعتی تقاضای سومی به بازار اضافه شد. علاوه بر حجم و تنوع، زمان تحویل هم اضافه شد. انقلاب سوم صنعتی که آغاز حرکت از آنالوگ به دیجیتال بود، انقلاب اول فناوری هم شناخته میشود. با افزایش نوآوریهای فناورانه، تاثیرات آن بهویژه در صنعت الکترونیک باعث تغییر معماری اکثر محصولات الکترونیکی از محصولات یکپارچه به محصولات ماژولار بود، این امر با کاهش متوسط چرخه عمر محصول همراه بود. در انقلاب سوم صنعتی، اضافه شدن زمان تحویل در شرایط آن زمان باعث اختلال در خطوط تولید ناب تویوتا TPS شد. سیستمهای تولید شش سیگما، تولید انعطافپذیر FMS و سایر روشها به عنوان راهکارهایی جهت انطباق با بعد سوم بازارها در ژاپن و جهان به کار گرفته شدند.
انقلاب چهارم صنعتی و نقش فناوریهای دیجیتال
انقلاب چهارم صنعتی با گسترش اینترنت در جهان، بعد چهارمی به تقاضای بازارها اضافه کرد. حجم، تنوع، زمان تحویل و سفارشیسازی یا شخصیسازی تولید برای پاسخگویی به تقاضای بازارها باید با ترکیبی از ابتکارات نوآورانه مبتنی بر نوآوریهای فناورانه، نوآوری باز امکان یکپارچگی و ادغام را در سراسر زنجیره (زنجیره تامین، تولید و ارزش) در کارخانه هوشمند تجمیع کند. مدلهای جدید کسبوکار که ترکیبی از فناوریهای جدید و معماریهای ساختارساز و دانشهای جدید همچون اقتصاد شبکه در بعد دیجیتال هستند باید بتوانند این مهم را تحقق ببخشند. فناوریهای فعال در سیستمهای فیزیکی- دیجیتالCPS کارخانههای هوشمند ایرانی با اینترنت اشیای IoT، هوش مصنوعی، محاسبات ابری، دفترکل توزیعشده و کلاندادهها قابل تشخیص هستند. ترکیب نوآوریهای باز و دانش ضمنی امکان بیشتری را برای تولیدکنندگان کشور ایجاد خواهد کرد تا بعد پنجم را اضافه کنند. حجم، تنوع، زمان تحویل و سفارشیسازی یا شخصیسازی و مقرونبهصرفه بودن در کنار اقتصاد شبکه بعد دیجیتال آن، در صورت مدیریت مناسب میتواند به تسخیر بازارهای صادراتی منطقه در کوتاهترین زمان ممکن امیدوار باشد. تولید برای پاسخگویی به نیاز بازار در این شرایط باید اصول یکپارچهسازی و ادغام را به صورت حداقلی یا حداکثری در زمان واقعی (بلادرنگ) پیادهسازی کند.
تکامل شیوههای پرداخت در انقلابهای صنعتی
بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸ و سالهای اخیر کرونا، ادبیات منطقهگرایی جهان چندقطبی بر ادبیات جهانی شدن تکقطبی غالب شد، این بدان معناست که در مناطق مختلف جهان کشورها با اتحادهای استراتژیک همچون اتحادیه اروپا، آفریقا، آسیا-پاسیفیک و… ذیل جهانیسازی اتحادهای اقتصادی و شاید فراتر از آن اجتماعی را تشکیل خواهند داد که اساس زنجیرههای ارزش منطقهای در چارچوب زنجیره ارزش جهانی خواهند شد. این بسترساز اشکال نوینی از ادغام دولتها، فرهنگها و بازارهای مالی از طریق تجارت منطقهای ذیل بازار جهانی خواهد شد. شرکتهای چندملیتی رونق و کنترل امور تولید و تجارت را به دست خواهند داشت، اغلب این فرآیندهای با انگیزه بازارهای واحد است. در شیوههای پرداخت بینالمللی معمولا وجود چند حوزه قضایی (قوانین کشور) مختلف مانع بزرگی در ایجاد شبکههای پرداخت یکپارچه است که راهکارهایی همچون ائتلافهای منطقهای ذیل جهان در این چارچوب تعریف خواهند شد.
توسعه و تکامل مدلهای کسبوکار جهانی در نتیجه چند دهه دانش، تجربه و تلاش کشورهای پیشرو در همکاری با سایر کشورها بوده است که در نهایت مجموعه عواملی بستر بههم پیوستن فرآیندهای مدیریتی، بازاریابی، شیوههای پرداخت، تکنیکهای جدید تولید، تجارت و… شد. کارخانههای هوشمند در مرکز این ساختار قرار دارند، یعنی کلیه فرآیندهای تجاری در رویکردهای کارخانه هوشمند یکپارچه خواهند شد. در تولید کشور تاثیر مدلهای جدید کسبوکار در پیوندی با فناوریهای جدید، معماری ساختاری امکان توسعه و ارتقای تولید و تجارت را به شکل جهشی فراهم خواهد کرد، اصول پایهای همچون انعطافپذیری استراتژیک، صرفهجویی در منابع با امکان خلق ارزش (ثروت) بسیار فراتر از عوامل کل تولید امکانپذیر است. در اقتصاد دیجیتال ترکیب متناسبی میان ارکان اصلی مدلهای کسبوکار، فناوریهای جدید، معماری ساختاری مزیتهای رقابتی را در ابعاد مختلف از نظر افزایش بهرهوری، افزایش کیفیت تولیدات، قابلیتهای تحرک در سراسر زنجیره تامین، تولید و ارزش (صادرات) قابلیتهای سفارشیسازی هوشمند که در نهایت دستیابی به تولیدی هوشمند، پایدار و فراگیر است که با ارتباط مستقیم تولیدکنندگان با مصرفکنندگان در بازارهای صادراتی محقق میشود.
به طور کلی، دو دیدگاه پایه تجاری و یک دیدگاه حقوقی وجود دارد که از طریق آنها میتوانیم به آینده پرداختها نگاه کنیم. در بحث تجاری اول مدلهای جدید تجاری کسبوکار و دوم پلتفرمهای دیجیتال صنعتی، در بحث حقوقی وجود حوزههای قضایی مختلف (تعدد کشورها با قوانین مختلف) است.
ادامه دارد…
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد