1 - 10 - 2023
طالبان عامل تنش با همسایگان
گروه بینالملل- محمدرضا ستاری – اغلب کارشناسان متفقالقول معتقد بودند با توجه به شرایط سیاسی افغانستان، طالبان به محض یافتن کوچکترین روزنهای قادر است کل کشور را در مدت بسیار کوتاهی تسخیر کند. این روزنه را دو سال قبل آمریکا به طالبان داد؛ زمانی که آمریکاییها پس از یک دوره مذاکرات فشرده در دوحه قطر با طالبان به توافق رسیده و بعد از آن ضمن خروج از کشور و فرار اشرف غنی رییسجمهوری افغانستان، طالبان کمتر از یکهفته موفق به تصرف کابل و به دست گرفتن دوباره قدرت شدند.
در اینکه چرا بعد از ۲۰ سال آمریکاییها تصمیم به ترک افغانستان گرفتند و این نکته مهم که چرا جامعه جهانی و کشورهای همسایه افغانستان روی کار آمدن طالبان را به صورت تلویحی قبول کردند؟ تحلیل، اظهارنظر و مناقشات زیادی وجود دارد، اما از این نکته نمیتوان غافل شد که خوشبینیها برای تغییر ماهیت طالبان و اینکه گفته میشد این گروه دیگر طالبان سابق نیست یک خطای محاسباتی بزرگ و اشتباه استراتژیک بود.
در واقع در طول دو سال گذشته شواهد نشان داده که طالبان نهتنها تغییر ماهیتی نداده، بلکه این بار به صورت انحصارطلبانهتری قدرت را در افغانستان به دست گرفته و با اعمال خشونت و تبعیض بهخصوص برای زنان، دانشگاهیان و اقلیتهای قومی و مذهبی، به جای یک حکومت فراگیر، امارات خودخوانده و واپسگرایانه فراگیر برپا کرده است.
نمونه چنین موضوعی را میتوان به مهاجرت یا به تعبیری بهتر فرار مردم افغانستان از کشور دید؛ امری که نخستین پیامدهای آن برای کشورهای همسایه و به خصوص ایران قابل مشاهده است. در این راستا طبق آمارهای رسمی اعلامشده از سوی مقامات کشورمان در حدود ۵ میلیون مهاجر و پناهجوی افغانستانی در ایران حضور دارند؛ رقمی که برآوردهای غیررسمی حاکی از ۸ تا ۱۰ میلیون مهاجر افغانستانی در ایران است.
در این میان گفته میشود که نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل بابت پناهجویان به ایران کمکهایی را ارائه میدهند، اما امر واقع این است که به اذعان مسوولان سازمان ملل این کمکها بسیار اندک بوده و حالا مشخص نیست که کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان با توجه به عدم به رسمیت شناختن طالبان دقیقا به چه میزان است؟
در این راستا، مطابق آمارهای منتشرشده از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل جمعیت پناهجویان افغانستان تا پایان سال ۲۰۲۲، دو برابر افزایش یافته و از ۹/۲ میلیون نفر به ۷/۵ میلیون نفر رسیده است. البته این آمار برای پناهجویان به صورت رسمی بوده، اما با این حال اکنون افغانستان بالاتر از اوکراین و سوریه دارای بیشترین جمعیت پناهجو و پناهنده بوده که نخستین مقاصد آنها ابتدا ایران و سپس پاکستان است.
از سوی دیگر هر چند ایالاتمتحده آمریکا اعلام کرده که دولت اجازه تمدید مجوز کار موقت را به پناهجویان افغانستانی داده، اما آمارها نشان میدهد که از ۸۲ هزار پناهجوی افغانستانی که پس از روی کار آمدن طالبان وارد خاک آمریکا شدهاند، تنها ۴۵۰۰ نفر آنها درخواست پناهندگیشان مورد قبول قرار گرفته و باقی افراد به صورت مشروط در این کشور زندگی میکنند و حق اقامت آنها موقت و نهایتا دو ساله است.
در همین رابطه طی گفتوگویی که با عبدالرضا فرجیراد، سفیر اسبق ایران در نروژ و مجارستان و استاد ژئوپلیتیک دانشگاه داشتهایم، موضوع روی کار آمدن طالبان، وضعیت پناهجویان و شرایط ایران برای میزبانی از مردم افغانستان را مورد بررسی قرار دادهایم.
آقای دکتر فرجیراد، سوال مهم و اساسی این است که چرا ایالاتمتحده آمریکا پس از ۲۰ سال و آن هم با چنین وضعیتی افغانستان را ترک کرد و طبق توافقی با طالبان، افغانستان و مردم مظلوم این کشور را به دست این گروه خشن و واپس گرا سپرد؟
واقعیت این است که آمریکاییها دیگر از شرایط موجود در افغانستان خسته شده بودند. آنها گمان میکردند که به تلافی حملات ۱۱ سپتامبر به این کشور حمله میکنند و میتوانند با برقراری یک دموکراسی در افغانستان، روند نفوذشان را در این کشور و آسیای مرکزی تضمین میکنند، اما شاهد بودیم که این ماجرا ۲۰ سال طول کشید و در نهایت نتیجهای نیز در بر نداشت. از یک طرف پاکستانیها به مرور ترسشان ریخته و با حمایت از طالبان عاملی در جهت جان گرفتن دوباره این گروه شدند.
از سوی دیگر، کشورهای منطقه نیز مانند روسیه ارتباطاتی با طالبان برقرار کردند، به همین دلیل بود که طالبان احساس کرد قادر است در نهایت در افغانستان به موفقیت برسد و از همان سالهای اول روی کار آمدن دولت حامد کرزای تنشها دوباره در افغانستان آغاز شد و در زمان اشرف غنی نیز به اوج خودش رسید.
البته این نکته نیز نباید فراموش شود که اشرف غنی در دوران ریاستجمهوری خود نوعی حالت انحصاری به قدرت داده و باعث شد تا اغلب گروهها و جریانهای مهم از او و دولتش دور شوند. در چنین شرایطی به موازات نارضایتیها از اشرف غنی، طالبان نیز با جمعآوری نیرو به خصوص در مناطق روستایی، قدرت خود را تقویت کردند و تمامی این عوامل دست به دست یکدیگر داد تا آمریکاییها به این نتیجه برسند که باید با این گروه وارد گفتوگو و مذاکره شوند.
در این رابطه میدانیم که زلمای خلیلزاد به عنوان نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات دوحه نیز گرایشاتی پشتونی داشت و طی دو سال مذاکراتی که شد در نهایت قرار شد مشارکتی میان گروههای مختلف سیاسی از جمله طالبان در افغانستان برای تشکیل یک حکومت فراگیر ایجاد شود. اما مساله مهم این بود که هم طالبان و هم اشرف غنی در این خصوص شروع به بازی متناقضی کردند که در نهایت با حمایت خلیلزاد، طالبان توانست در مذاکرات دست برتر را بگیرد و سرانجام نیز تمام قدرت را قبضه کند.
البته آمریکاییها نیز مدعی بودند که این طالبان دیگر آن گروه سابقی نیست که بتواند از طریق القاعده و عملیاتهای تروریستی نظیر یازده سپتامبر برای آنها مشکلآفرینی کند. لذا ترجیح دادند که خود را از وضعیت ایجاد شده در افغانستان نجات دهند. لازم به ذکر است که اشتباه بزرگ اشرف غنی نیز این بود که پا به فرار گذاشت؛ در واقع او برخلاف آنچه ادعا میکرد، مرد ایستادگی نبود، زیرا میتوانست کابل را در برابر طالبان تبدیل به دژی کرده و با بسیج نیروها در برابر این گروه مقاومت کند. با این حال فرار وی در آن شرایط حساس باعث شد تا یک خلاء ایجاد شود و در نهایت طالبان با تسخیر کابل، دوباره قدرت را در افغانستان به دست بگیرند.
آقای دکتر در چنین شرایطی سوالی که به وجود میآید این است که همزمان با فرار اشرف غنی، چرا آمریکاییها اقدام خاصی در برابر پیشروی سریع طالبان نکردند؟
آمریکاییها ۶ هزار نیرو در افغانستان داشتند و میتوانستند جلوی طالبان را بگیرند، اما ترجیح دادند که درگیر نشوند، زیرا اولا فکر نمیکردند با فرار اشرف غنی، چنین خلاء قدرتی شکل بگیرد و دوما اینکه منافعشان در درگیر نشدن با طالبان بود؛ امری که در نهایت با خروجشان از افغانستان این افتضاحی که مشاهده کردید ایجاد شد و کشور دوباره به دست طالبان افتاد.
در اینجا با توجه به شمار قابل توجه مهاجران و پناهجویان افغانستانی بحثی مطرح میشود درخصوص کمکهای بینالمللی به این مهاجران و کشورهای میزبانشان. گفته میشود این کمکها به ایران هم میشود. شما چه اطلاعاتی از کمکهای بینالمللی به ایران برای میزبانی از پناهجویان افغانستانی دارید؟
به شخصه بعید میدانم اکنون برای این جمعیت عظیم میلیونی که در ایران ساکن هستند، سازمان ملل کمکهای خاصی را به ایران ارائه دهد. دولت اعلام کرده که شمار افغانستانیهای مقیم ایران ۵ میلیون نفر است، اما فکر میکنم با توجه به شواهدی که به صورت ملموس در جامعه قابل مشاهده است، تعداد مهاجران و پناهجویان افغانستانی در ایران به حدود ۱۰ میلیون نفر نیز رسیده باشد. لذا بعید میدانم که سازمان ملل یا نهادهای بینالملل برای چنین جمعیت عظیمی پولی اختصاص داده باشند. البته یکسری توافقاتی حاصل شده بود که برای افغانستانیهایی که به کشورشان بازمیگشتند یا در اردوگاهها ساکن بودند، سازمان ملل رقم صد و اندی دلار برای هر نفر اختصاص میداد، اما در حال حاضر اطلاع خاصی از توافقات اخیر یا کمکهای ارائهشده ندارم.
اکنون وضعیت افغانستان به وضوح قابل مشاهده است. نوع عملکرد طالبان هم در طول این دو سال مشخص بوده و تمامی خوشبینیها از تغییر ماهیت طالبان رنگ باخته است. به نظر شما با استقرار طالبان آیا تهدید این گروه برای شهروندان افغانستانی و همسایگان این کشور بیشتر نخواهد شد؟ به خصوص که شاهد بودیم در طول ماههای اخیر کشمکشها و تنشهای مهمی نیز ایران با طالبان بر سر مسائل مرزی و حقآبه هیرمند داشت.
با توجه به مسائلی که در طول ۲۰ سال گذشته در افغانستان رخ داده، هیچ کشوری حاضر نیست فعلا به مخالفان طالبان به منظور نبرد با این گروه کمک کند، چراکه این کار مستلزم ایجاد یک جنگ داخلی جدید در افغانستان است. اگر چه به شخصه جزو کسانی بودم که پیشنهاد کمک به احمد مسعود را مطرح کردم، اما واقعیت این است که اکنون ایران، چین، روسیه، ازبکستان و پاکستان به عنوان همسایگان افغانستان قصد دارند با طالبان کار کنند. به غیر از تاجیکستان که از همان ابتدا و هماکنون نیز برنامهای برای همکاری و ایجاد روابط با طالبان نداشته است. در این میان شاهد هستیم که چینیها سرمایهگذاری و همکاریهای اقتصادی خود را با طالبان آغاز و قراردادهای مهمی نیز در حوزه نفت و معادن با طالبان منعقد کردهاند.
معتقدم که روند فعلی ادامه خواهد داشت و طالبان به موازات اینکه حکومت خود را مستحکم میکنند، فشارها روی زنان، گروههای قومی و مذهبی به خصوص شیعیان را نیز افزایش خواهند داد. علاوه بر این همزمان با اینکه تنش طالبان با ایران نیز ادامه خواهد داشت، تنش مرزی طالبان با پاکستان را نیز شاهد خواهیم بود.
در واقع از آنجا که طالبان دارای تعصبات قومی شدیدی است، قاعدتا در مناطق پشتوننشین هممرز با پاکستان، خط دیورند را قبول ندارند و مناطق داخل خاک پاکستان را متعلق به خود میدانند. همین روز جمعه نیز شاهد بودیم که دو انفجار تروریستی در جشن میلاد پیامبر اکرم در بلوچستان پاکستان رخ داد که به نظر میرسد به احتمال زیاد چنین اقدامی از سوی طالبان پاکستان که مورد حمایت طالبان افغانستان است انجام شده باشد. بنابراین پیشبینی میشود که طالبان در آینده بیشترین درگیری را با پاکستان و بعد از آن تنش با ایران را خواهد داشت.
این در حالی است که ایران در شرایط کنونی خدماتی را نیز برای طالبان انجام داده است. به عنوان مثال اکنون ایران میزبان ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از مهاجران و مردم افغانستان است. نکته مهم این است که این افراد از ایران برای خانوادههای خود پول میفرستند و طالبان نیز گویا درک نمیکند که چنین موضعی تا چه حد برای ثبات اقتصادی افغانستان اهمیت دارد.
پس شما معتقدید که ادامه حضور طالبان به مثابه ادامه تنش هم در افغانستان و هم در منطقه خواهد بود؟
بله، همانطور که گفتم طالبان به ترتیب برای پاکستان، تاجیکستان و ایران در آینده تنش ایجاد میکند. در واقع با توجه به اقداماتی که طالبان اکنون بر علیه پاکستان انجام داده، به نظر میرسد تاکنون دولت اسلامآباد سعی در بردباری در قبال این گروه داشته است. این در حالی است که طالبان خط دیورند با پاکستان را قبول نداشته و از همه مهمتر در حال برقراری یک روابط خوب با هند است؛ کشوری که مهمترین رقیب پاکستان محسوب میشود و آنها نیز قاعدتا بسیار از چنین موضوعی نگران و ناراحت هستند، زیرا سالیان متمادی پاکستان به طالبان کمک کرده و حالا طالبان به راحتی به سمت هند چرخیده است.
به موازات اینکه فشارها روی زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی در داخل افغانستان افزایش مییابد، طالبان به واسطه ماهیت خود تنش با ایران را نیز حفظ خواهد کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد