1 - 01 - 2018
عقاید یک دلقک
مهمان امروز: هانریش بل
هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهههای جنگ به سربرد. با اینکه خانوادهاش با نازیها و حزب ناسیونال سوسیالیسم مخالف بودند، او در ابتدا با آنها همدلی داشت. نامههایی که بل از جبهه جنگ به دوست دختر و همسر آیندهاش، آنه ماری مینوشت، به خوبی این ادعا را اثبات میکند. اما پس از زخمی شدن در جبهه شرق، دیدگاهش تغییر یافت و به عمق فاجعه جنگ و جنایت رژیم نازی پی برد.هاینریش بل در طول جنگ چند بار زخمی شد، از پادگان فرار کرد و با جعل برگههای عبور خود را به غرب رساند. در آنجا به دست آمریکاییها دستگیر شد. پس از آنکه سرانجام از زندان آمریکاییها آزاد شد، با همسرش در شهر کلن؛ شهری که ۸۰ درصدش در اثر جنگ ویران شده بود، اقامت گزید.[۱[او در سال ۱۹۴۲ با آن ماری سش ازدواج کرد که اولین فرزند آنها، به نام کرسیتف، در سال ۱۹۴۵ بر اثر بیماری از دنیا رفت. پس از جنگ به تحصیل در رشته زبان و ادبیات آلمانی پرداخت. در این زمان برای تامین خرج تحصیل و زندگی در مغازه نجاری برادرش کار میکرد. در سال ۱۹۵۰ به عنوان مسوول سرشماری آپارتمانها و ساختمانها در اداره آمار مشغول به کار شد.در سال ۱۹۴۷ اولین داستانهای خود را به چاپ رسانید و با چاپ داستان قطار به موقع رسید، در سال ۱۹۴۹، به شهرت رسید؛ و در سال ۱۹۵۱ با برنده شدن در جایزه ادبی گروه ۴۷ برای داستان گوسفند سیاه موفق به دریافت اولین جایزه ادبی خود شد. در ۱۹۵۶ به ایرلند سفر کرد تا سال بعد کتاب یادداشتهای روزانه ایرلند را به چاپ برساند.در ۱۹۷۱ ریاست انجمن قلم آلمان را به عهده گرفت. او همچنین تا سال ۱۹۷۴ ریاست انجمن بینالمللی قلم را پذیرفت. او در سال ۱۹۷۲ توانست به عنوان دومین آلمانی، بعد از توماس مان، جایزه ادبی نوبل را از آن خود کند. او در سال ۱۹۸۵ از دنیا رفت.
«وقتی خبر مرگ هنریته آمد، در خانهمان داشتند میز میچیدند. آنا دستمال سفره هنریته را، که به نظرش هنوز قابل شستن نبود، در داخل حلقه زرد دستمال سفره روی بوفه گذاشته بود و همه ما به دستمال سفره نظر انداختیم. کمی مربا به آن چسبیده بود و یک لکه کوچک قهوهای رنگ هم که از سوپ یا سس بود روی آن دیده میشد. برای اولین بار حس کردم که اشیا کسی که میرود یا میمیرد چقدر وحشتناکاند.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد