28 - 11 - 2022
فانیفست
محمد رضا ستوده-
هیچوقت در زندگی فانتا نخوردم.
«اله کولایی»
—————————-
در فرانسه سه گل وجود دارد
یکی خود فرانسه و یکی من!
«ژنرال دوگل»
———————————-
نگاه به نامحرم قلب انسان را سیاه میکند.
«سیلویو برلوسکونی»
——————————————
حق من خیابان نبود،
باید یک اتوبان به نامم میشد.
«سهروردی»
______________________
آنان که زیادهگویی میکنند
حرفی برای گفتن ندارند.
«آزاده نامداری»
—————————-
من به نسبت استالین
خاله شادونه به حساب میآیم.
«صدام حسین»
——————————
تجربه کاریام ثابت کرده،
از این ستون به این ستون فرج نیست.
«استاد حسن بنا»
—————————————
در زمان حیات هم
میتوان قلب خود را اهدا کرد
و باز هم به زندگی ادامه داد.
«بیدل دهلوی»
قابیل همچنان میتازد
شازده کوچولو به پادشاه گفت: من اینجا کاری ندارم، میخواهم بروم.
پادشاه گفت: نرو، نرو… من تو را وزیر
خواهم کرد.
شازده کوچولو پرسید: وزیر؟ وزیر چی؟
پادشاه جواب داد: وزیر… وزیر… وزیر دادگستری
شازده کوچولو گفت: اینجا کسی نیست که محاکمه شود.
پادشاه گفت: از کجا معلوم؟ من که هنوز به دور کشور خود نگشتهام.
شازده کوچولو که خم شده بود تا دوباره نظری به آن سوی سیاره بیندازد، گفت: من خوب نگاه کردم، آن طرف هم کسی نیست….
پادشاه گفت: پس تو خودت را محاکمه خواهی کرد. این دشوارترین کار است. محاکمه خود از محاکمه دیگران مشکلتر است. تو اگر توانستی درباره خودت درست قضاوت کنی، قاضی واقعی هستی.
آنتوان دوسنت اگزوپری، خالق شازده کوچولو، در لابهلای نوشته خود با ظرافت و زیرکی و به تعبیری مختصر و مفید، روح و روان، عواطف و نیازهای حسی انسان را به چالش میکشد و در گفتوگوی شازده کوچولو با پادشاه، روی پاشنه آشیل بشری، روی واژهای به نام وجدان یا همان قاضی درون انسان انگشت میگذارد.خالق شازده کوچولو که در سالهای اوج تسلط نازیسم و فاشیسم و در میانه جنگ جهانی دوم از چنبره قدرت و آزمندی در ذات انسان حرف میزند، غافل از این بود که پس از او، در ۷۰ سالی که از مرگش میگذرد، طمع انسان به قدرتمندی و قدرتنمایی تا چه اندازه و با چه سرعتی رشد و تعالی مییابد.آنچه این روزها در جهان میگذرد که اوج آخرینشان را میتوان در هنگامه خون و مرگ در مصر جستوجو کرد، بار دیگر این واقعیت را به رخ میکشد که دلبستگی به قدرت در هر شکل و قالب و با هر استدلالی، آن هم با برچسب کلیشهای حمایت از مردم، همان رویداد تاریخی «آلوده شدن دست قابیل به خون هابیل» است که در دایرهای بسته، تکرار و تکرار میشود.به قول شازده کوچولو؛ این آدمبزرگها چقدر عجیب هستند!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد