1 - 09 - 2016
فرافکنی نکنید
فاطمه بیکپور- حدود چهار ماه از رسانهای شدن موضوع تعرض جنسی به دختر دانشآموز ۹ سالهای به نام ندا در روستای قرا محمد شهرستان خدابنده استان زنجان توسط معلم مدرسهاش میگذرد؛ فاجعهای که نه ماجرا بود، نه قصه. فاجعهای از دهها تعرض و آزار و اذیت جنسی علیه کودکان که اینبار توسط خانواده این کودک رسانهای شد. رسانهای شد و خانوادهای پای همه بهای آن در همه فشارها ایستاد. آن روزها، در کنار همه تلخیهای رفته، بسیاری از مردم، جسارت و توان این خانواده را برای رویارویی با این مساله تحمیل شده بر آنان ستایش کردند. موضوع زمانی رسانهای شد که درد ندا پس از ماهها آزار و اذیت عمق یافته بود و او به زبان آمده بود از آنچه بر او رفته بود. سکوتش را شکسته بود چون ترس از تهدیدهای معلمش برای بیان واقعیت داشت. ابعاد وسیع این واقعه و حاشیههای ایجاد شده در خصوص آن تا همین چندی پیش ادامه داشت. پرونده در خصوص تعرض به نتیجهای نرسید و رای صادره مبنی بر «ارتباط نامشروع» ذکر شد و با عدم اثبات و در واقع پیچیدگی اثبات اتهام زنا، حکم تبرئه صادر شد، اما خانواده تا سوم خرداد فرصت داشتند به رای صادره اعتراض کنند. وکیل دوم ندا پس از وکیلی که کانون وکلای زنجان برای این پرونده در نظر گرفته بود، از وکلای مورد وثوق «جمعیت امدادی، دانشجویی امام علی» است و پیگیر پرونده این کودک. زمانی که دو وکیل در راس این پرونده قرار گرفتند، امیدهای زیادی پا گرفت برای اینکه حق این کودک که آینده و زندگی خود را از دست رفته میدید، استیفا شود. نگارنده در این مدت پیگیر این پرونده خارج از وظیفه و توان یک روزنامهنگار بود. از پیگیری وضعیت پرونده پس از اعتراض در قوه قضاییه و گفتوگو با وکیل و در اختیار گذاشتن مستنداتی که به دست ما رسیده بود تا پیگیری وضعیت درمانی، روانی و سلامت کودک و وضعیت خانوادهاش. مهمترین پیگیری از مسوولان مربوطه به خصوص وزارت آموزشوپرورش بود تا بررسی شود چه میزان از خانواده دلجویی کرده و پیگیر پرونده معلم خاطی بودهاند. با طرح این پرسش که با معلمی که باید مورد اعتمادترین فرد به کودکی پس از پدر و مادرش باشد، اما به دانشآموز دختر مدرسهاش که جای کودک اوست، در مدتی طولانی تعرض جنسی میکند، چه برخوردی داشتهاند؟ امری که به صورت بدیهی باید حکم به انفصال از خدمت این معلم میدادند. اما تا آخرین پیگیری از سوی آموزشوپرورش از طرف نگارنده، آنها مدعی شدند که باید حکم قضایی نهایی بیاید تا بتوانند به صورت قطعی او را منفصل از خدمت کنند و فعلا به صورت موقت اخراج شده است.
هر عقل سلیمی از آموزشوپرورش میپرسد چگونه فردی که به گفته برخی منابع، پیشینه نامناسبی داشته، در آموزشوپرورش و در مدرسهای روستایی به کار گرفته شده و استخدام شده است؟ آیا آموزشوپرورش از این موضوع آگاهی نداشته؟ فردی که یک ماه پس از نخستین شکایت خانواده ندا در اسفند ۹۴ در بازداشت به سر برد و با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد، اما برخی مسوولان آموزشوپرورش یک ماه پس از رسانهای شدن موضوع، حتی در این زمینه هم اطلاعاتی نداشتند.
پیگیریهای گسترده برای وضعیت ندا به چه صورت بود
پیگیریهای بعدی نگارنده در چند مرحله ادامه داشت و تا همین چند روز پیش صبر کردم تا به نتیجه برسد اما زمانی که کارشکنی و سکوت ادامه یافت، تصمیم بر آن شد این پیگیریها و اتفاقات رخ داده رسانهای شود تا پیگیران مساله در جریان باشند چطور آموزشوپرورش و باقی مسوولان مربوطه در قبال آزارجنسی به دانشآموز زنجانی و دانشآموزان تهرانی توسط آشپز مدرسهای غیرانتفاعی سکوت کردند و اهمیتی برای افکار عمومی قائل نشدند.
گذر دقایق تلخ روبهرو شدن با جزییات فاجعه
در خلال پیگیریها به همراه دو نفر از همکارانم که از معدود پیگیران وضعیت ندا بودند، با مسایل غمانگیز و شگفتانگیزی روبهرو شدیم. دقایقی که بسیار سخت گذشت از خلال اشکها و خبرها و توضیحات روانکاو و مددکار کودک و فردی نزدیک به خانواده که دائم با آنها در ارتباط و پیگیر وضعیت روحی ندا بود. اینکه بفهمیم سر یک دختر بچه ۹ ساله چهها آمده، چه دیده و چه تلخیهایی را هنگام تعرض تجربه کرده است. اینکه مطلع شویم از عمق مساله و دائم بپرسیم چرا زنجان اینقدر سکوت کرده؟ عزم کنیم پیگیری پرونده دخترک را رها نکنیم. تا هر کجا که بتوانیم آن را پیگیری کرده و اتفاقات و پیچ و خمهایش را به مردم اطلاعرسانی کنیم؛ شاید قدمی مثبت برای ندا باشد.
زخمها و رنجهایی که ندا دیده، زمانی طولانی میطلبد تا التیام یابد و به گفته روانپزشکان نیز اصل فاجعه هرگز از ذهنش خارج نمیشود و بایگانی شده و هر لحظه میتواند آسیبی جدید بر کودک وارد کند.کاش ندا در بزرگسالی یادش نیاید چه بر سر او رفته. کاش برایش مرور نشود. کاش یادآوری نکند و خود را قربانی صرف نداند. کاش یادش نباشد چه بیمهریها و بیتوجهیها و سکوتها در خصوصش انجام شد. کاش، کاش،کاش
قانون در این زمینه نقص دارد
پس از آن با مراجع و علما نیز گفتوگو و مصاحبه انجام شد که نظرات متفاوتی داشتند. آنان در جریان جزییات این رویداد قرار گرفتند و دیدگاههای فقهی خود را عنوان کردند. «متاسفانه نقد به سیستم قضایی وارد است که قانون صفر و صدی در این مواقع دارد و مجازات مکفی برای مجرمان در این مصادیق در صورت عدم اثبات زنا ندارد». امری که حقوقدانان و علمای فقه خوانده مورد مصاحبه واقع شده از جمله یحیی جهانگیری و عمادالدین باقی بر آن صحه گذاشتند.
مولاوردی گفت پیگیری میکند اما حتی از خانواده هم دلجویی نکرد
پس از آن، از شهیندخت مولاوردی معاونت زنان ریاست جمهوری پرسشی در این زمینه مطرح کردم. از وی درخواست کردم وضعیت ندا و خانواده وی و برخورد با معلم خاطی و متعرض را پیگیری کند. وی در همان خردادماه در پیج توییتری خود در مقابل صدها بیننده و خواننده ایرانی به نگارنده قول پیگیری و رسیدگی به این امر را داد و اعلام کرد پیگیر مساله و منتظر گزارش است. اما از آن تاریخ تاکنون بیش از سه ماه گذشته و دریغا که معاونت زنان که داعیه حمایت از زنان و کودکان این سرزمین را دارد و کما اینکه پیش از این هم در برخی موارد به جد پیگیر حقوق زنان در زمینههای مختلف بوده است، اما به طور تعجبآور و تاسفآوری در این مساله همراه با سایر وزارتخانه دولتی، سکوت کرد و حتی همانند ستایش دخترک افغان که در ورامین به او تجاوز و سپس کشته شده بود و معاونت زنان جزو نخستین کسانی بود که به خانواده آنها تسلیت گفت و از این طریق دلجویی و همدردی این معاونت را با خانواده آن کودک مظلوم اعلام کرد، رفتار نکرد و برای تعرض جنسی بر دخترکی ۹ ساله حتی یک بار با خانواده دلجویی نکرد. اینکه خودشان پیگیریهای پنهانی داشتند یا خیر عنوان بحث نیست. چیزی هم اعلام نکردند. اما دلجویی کردن و عذرخواهی از خانواده زخم خورده و آسیبدیده که پناهی نداشتند و دخترشان از شدت بیماریهای روحی، روانی تا مرگ پیش رفته بود، آن هم به دلیل ظلمی که معلمی در سرزمین اعتبار معلمان، بر او روا داشت، امری امنیتی و دشوار و خارج از شأن ایشان نبود که برایشان مشکل یا حاشیهای ایجاد کند. مولاوردی کلامی نگفت و وضعیت پرونده ندا به بایگانی اذهان سپرده شد.
هیچ مسوولی از ندا عذرخواهی نکرد
هیچکس از ندا و امثال ندا عذرخواهی نکرد تا آبی بر آتش بر افروخته و تباه شدن زندگی و آینده یک کودک باشد. چه آنکه به جای عذرخواهی، آنها را به دلیل رسانهای کردن موضوع تحت فشار و سرزنش قرار دادند. هیچکس نگفت دخترم ببخش در سیستم ما هم گاهی اوقات بیماران جنسی و سابقهدار هستند که از قضا نامشان «معلم» است. هیچ کس اطمینانی به خانواده نداها نداد که ما پیگیر تخلف و این عمل شنیع و کثیف خواهیم بود. هیچ زنی از مسوولان کشور قوت قلب نداد که ندا آرام باش و ببخش که به خاطر زن بودنت جسم و جانت مورد تعرض قرار گرفت. تنها بیانیه کانون صنفی معلمان با عذرخواهی از آنچه بر ندا و نداها رفته، التیام کوچکی بود بر زخم باز ِخانواده ندا.
بعد از این پیگیریها و به نتیجه نرسیدنها، پیگیر گفتوگو با مسوولان مربوطه در زنجان شدم. وزارت آموزشوپرورش به نگارنده عنوان کرد باید با مسوولان تخلفات اداری استان صحبت کنم. با روابط عمومی آموزشوپرورش زنجان تماس گرفتم اما مسوول رسانهها به هیچ عنوان اجازه مصاحبه با مسوول مربوطه در زنجان را نداد و همکاری لازم در این زمینه را نداشت. پس از آن سراغ «علینقی حصنی» مدیرکل دفتر هماهنگی هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزشوپرورش رفته و با هماهنگی با مسوول دفترشان قرار بر گفتوگو شد. ابتدای گفتوگو مشخص شد وی نهتنها در جریان جزییات فاجعه پیش آمده بر ندا آن هم پس از این همه اطلاعرسانی و گزارشهای رسانهها در خصوص آن نیست، بلکه آنقدر ناآگاه و بیتوجه بوده که حتی نمیداند معلم سیستم خودشان چه تخلفی کرده و چه سوابقی داشته است! پرسش اینجاست که وی دقیقا بر چه اساسی پیگیر تخلفات اداری است؟ تخلف از این واضحتر و فراتر از امور اداری؟ چرا او برای مصاحبه پیشنهاد شد؟
معاون وزیر حاضر به مصاحبه نشد
پس از این گفتوگوی نافرجام، با مسوول از همه جا بیخبر و عدم پیگیری وی، از خرداد تا اوایل مردادماه به مدت دو ماه پیگیر گفتوگو با مصطفی ناصری، معاون پارلمانی در وزارت آموزشوپرورش که خود اهل زنجان است، بودم. نامهای کتبی با محوریت سوالها برایشان ارسال کردم و هفتهای دو تا سه مرتبه با مسوول دفتر او صحبت میکردم تا بپرسم چه زمانی قرار است وقت مصاحبه به من دهند. منشی بینوا هر بار میگفت به شیوههای مختلف نامه را مطرح کرده، یادآوری میکرده و هر بار ناصری میگفته همین امروز و فردا وقت مصاحبه میدهم، اما این رویه چیزی جز اتلاف وقت و در واقع خرید وقت نبود. سرانجام پس از همه پیگیریها، کارشکنیها، سکوت وزارت آموزشوپرورش و حاضر نشدن به پاسخگویی به سوالاتم در خصوص پیگیری پرونده ندا، حاضر به گفتوگو با «جهان صنعت» نشدند. پس از آن از سوی نگارنده به آنها تاکید شد که همه این پروسه و گفتوگو با مسوول تخلفات اداری وزارتخانه را منتشر خواهد کرد.
دولت در مساله تعرض به ندا و باقی دانشآموزان تهرانی منفعل و ناکارآمد عمل کرد
فشل بودن و عدم کارآمدی دولت و سکوت آنها در خصوص این پرونده و پس از آن آزار جنسی دانشآموزان مدرسهای غیرانتفاعی در تهران و دهها موردی که هرگز رسانهای نمیشود اما در گزارشهای محرمانه به دست وزارت کشور میرسد، نشاندهنده آن بود که همچنان عزمی جزم و گامی محکم، جهت پیگیری حقوق کودکان و دستاندازی به تن و روح و ذهن آنها به صورت پایدار وجود ندارد. چه آنکه بیشترین میزان تماسهای اورژانس اجتماعی کشور، موارد کودکآزاری باشد.
حال ندا کمی بهتر است
حالا مدتی از بستری شدن و درمان ندا توسط روانکاوهای تحت نظر بهزیستی گذشته است. حال ندا بهتر است و خانواده نیز خوشبختانه توانستهاند از آن روستا که به شدت در آن تحت فشار بودند و مورد توهین و فشار روانی قرار میگرفتند، به شهر مهاجرت کنند. تنها امر مثبتی که در خصوص این کودک انجام شد، این بود که خوشبختانه از همان ابتدا به کمک معدودی از خیرخواهان و مددکاران حامی حقوق کودکان، ندا توانست مراحل درمان را طی کند. اما آموزشوپرورش که نخستین نهاد موظف و مقصر اصلی وقوع این فاجعه است، تامین هزینههای درمان ندا را بر عهده نگرفت و هیچ هزینه و پیجویی و دلگرمی به خانواده نداد. گویی در سیستم آموزشوپرورش کشور دیگری چنین فاجعهای رخ داد.
از سویی دیگر، به گفته یک منبع آگاه به «جهان صنعت» یک بار یکی از مسوولان آموزشوپرورش فاکتور هزینههای درمان ندا از خانواده را خواستار شدهاند که امری بسیار مذموم و ناشایست و توهینآمیز است اما در نهایت با درگیری لفظی با خانواده و با عنوان اینکه بودجهای برای این اقدامات ندارند، نه زیر بار این اقدام فجیع رفتهاند و نه هیچ هزینهای پرداخت کردهاند.
تمام امیدواری نگارنده و کسانی که پیگیر حقوق از دست رفته این کودک و امثال او هستند، به این است که وکیل ندا در دادگاه تجدید نظر بتواند نتیجه قابل قبولی بگیرد که کمی مایه دلگرمی و آرامش این خانواده و کودک شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد