3 - 12 - 2019
فرشاد مومنی خبر داد
یک اقتصاددان معتقد است که ما باید به مردم برگردیم و اگر ابزارهای عالمانه این مردمگرایی یعنی شفافیت و حریت و گفتوگوی عالمانه و کارشناسانه را جایگزین این مناسبات نکنیم فریبهای اصحاب رانتی و مافیای رسانهای پشتیبانان میتواند استمرار داشته باشد و آسیبها را به شدت افزایش دهد.
فرشاد مومنی در نشست هفتگی موسسه دین و اقتصاد با موضوع بنیانهای نئولیبرالیسم تحریمها گفت: طی این چند ماه اخیر که مساله خروج آمریکا از برجام و بازگشت موج تحریمها موضوعیت پیدا کرده است، شاهد واکنشهای متفاوتی نسبت به این پدیده هستیم که به نظر میرسد زیر ذرهبین قرار دادن آنها برای فهم بایستههای شرایط کنونی کشور بسیار ضروری است. دو رویکرد به ظاهر متفاوت اما با کارکرد یکسان در مورد بازگشت تحریمها مشاهده میشود که شخصا هر دو رویکرد را مشکوک ارزیابی میکنم؛ رویکرد اول ادعا میکند که تحریمها هیچ تاثیری بر عملکرد اقتصادی و اجتماعی ایران نگذاشته و نخواهد گذاشت، بنده این رویکرد را مشکوک و خطرناک میدانم چون نسبت به مسائل حیاتی مبتلابه کشور حساسیتزدایی میکند که میتواند برای کشور هزینههای غیرقابل جبرانی را در پی داشته باشد. مومنی ادامه داد: رویکرد دوم که عمدتا در بیرون از کشور فعال است ادعا میکند که هدف صریح اعلام شده از بازگشت تحریمها، براندازی و فروپاشی اقتصاد ایران است. آنها ادعا میکنند که اراده این است پس نمیتوان کاری کرد. این رویکرد نیز به شکلی دیگر با ژست متعارض نسبت به تحریمها و از نیاز شدید کشور به برخورد فعال با تحریمها حساسیتزدایی میکند و به نظر بنده این دو رویکرد در واقع دو روی یک سکه هستند.
وی خاطرنشان کرد: البته رویکرد سومی را نیز میتوان در نظر گرفت که مساله تحریمها را به مثابه شوک برونزا در نظر میگیرد و میتواند همانند هر شوک دیگری دربردارنده فرصتها و تهدیدهایی باشد. یک نظام تصمیمگیری و اجرایی خردورز و بااراده و سازماندهی شده، میتواند از این شوک برونزا به اعتبار فرصتهایی که فراهم میکند، کانونهای اصلی آسیبهای ناشی از خطاهای سیاستی گذشته را شناسایی کند و با متر شدت آسیبهای وارد شده به کانونهای اصلی بقا و بالندگی کشور کمک کند تا آسیبها به صورت عمیق شناخته و سازوکارهای برطرفکننده آنها پیدا شود. اما اگر چنین نظام تصمیمگیری هوشمند و باارادهای نباشد نصیب ما از این شوکهای برونزا گسترش و تعمیق گرفتاریها خواهد بود.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: بنابراین در این شرایط باید از اصحاب خرد و دانایی و رسانههای مستقل، ملی و اسلامی بخواهیم در هوشیارسازی نقش فعال داشته باشند و مسائل ملی در استاندارد خودشان مورد توجه قرار بگیرد. باید در جناحهای مختلف درون ساختار قدرت این بلوغ فکری را ایجاد کرد که حداقل آن موضوعاتی که به بقا و بالندگی کشور مربوط میشود، اجازه ندهند قربانی بازیهای سیاسی و رانتجوییهای طبعی آن شوند. با کمال تاسف آنچه تا امروز مشاهده میکنیم این است که بنیه اندیشهای در سطح نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع برای مواجهه با این شرایط بسیار ناکافی به نظر میرسد و نظام تصمیمگیری بیش از اینکه برخورد فعال و عالمانه را در دستور کار خود قرار دهد تحت عنوان راهحلهای برونرفت از شرایط فعلی در جستوجو و پیگیری سیاستهایی است که خود باعث این سطح از آسیبپذیری در اقتصاد سیاسی ایران شدهاند و در این شرایط هم دانشگاهیها و هم اهل رسانه مسوولیت خطیری دارند.
سلطه بخش غیرحقیقی بر بخش حقیقی
حسین راغفر، اقتصاددان نیز در ادامه این نشست گفت: در این ۳۰ سال اخیر هر موقع اقتصاد ایران با بحران روبهرو شد، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول اطلاعیه دادهاند که اقتصاد ایران در مسیر صحیح و سالمی است یا این نهادها همیشه از افراد خود در درون سیستم حمایت کردهاند.حسین راغفر اظهار کرد: موج چهارم افزایش دستوری قیمت ارز از دیماه سال ۱۳۹۶ آغاز شد که بسترساز آن صدها سرمقاله و مقالههای منتشره در رسانههای مافیاهای قدرت- ثروت در کشور بودند و از نیمه سال ۱۳۹۶ حملات خود را آغاز کردند. شوک ارزی در آستانه سال ۱۳۹۷ مردم را با پرسشهای پاسخ نگفتهای مواجه کرد و آنها را در بهت و ابهام و شوک فرو برد و مشترکا دولت، مجلس، مافیاهای شبهدولتها و مافیاهای شبهخصوصیها در طول سال ۱۳۹۷ رمق تولید و مردم را کشیدند و تداوم آن در پایان ماه دوم سال ۱۳۹۸ شوک ارزی بر اندام نحیف صنعت، تولید و خانوارهای کشور شد. بهت از اینکه چرا سیاستهایی که تضعیف نظام سیاسی، اقتصادی و بیثباتسازی اقتصاد کلان کشور را دربر دارد توسط بخشهای اساسی نظام تصمیمگیری اتخاذ میشود؟
وی در توضیح نئولیبرالیسم گفت: نئولیبرالیسم یعنی سلطه بخش غیرحقیقی بر بخش حقیقی یعنی سلطه بخش پولی بر بخش حقیقی تولید. نئولیبرالیسم با ماشین پرقدرت مهندسی افکار عمومی که از درآمدهای غارت شده از منابع عمومی و مردم حاصل شده علیه منافع خود مردم کوشیده است با ارائه گزارههای غلط و دستکاری در نظام فکری مسوولان و عموم مردم، به عنوان قربانیان این نظام فکری، نظام تصمیمگیریهای اساسی را به تسخیر بنگاههای شبهدولتی و شبهخصوصی درآورد. مادامی که این سیاستها حاکم هستند نیازی به توطئه خارجی و حمله آمریکا نیست. عناصرشان در نظام تصمیمگیریهای اساسی خدمتگزار اربابان خود هستند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد