26 - 06 - 2024
فرصت طرح دوباره شعارهای عوامفریبانه را نداریم
مجمع کارآفرینان ایران تاکید کرد: توسعه ایران تنها از مسیر صنعتی شدن میسر است و راه گریزی نسبت؛ در نتیجه وظیفه اصلی هر دولتی که بر سر کار بیاید این است که راهبرد صنعتیشدن را تدوین و اجرا کند.
مجمع کارآفرینان ایران در این بیانیه نوشت: بیتردید ایام انتخابات فرصتی است تا جامعه در مورد راهبردها و انتخابهای آتی پیش روی خود بازاندیشی کند و نامزدهایی را برگزیند که بتواند گرههای موجود بر سر توسعه ایران را بگشاید. مجمع کارآفرینان ایران که متشکل از پیشرانهای اقتصاد مولد بخش خصوصی ایران است، مایل بوده تا دیدگاهها و دغدغههای خود را در مورد آینده توسعه ایران و الزامات آن با توجه به سابقه و پیشینه عملی خود با شما در میان بگذارد. دیدگاه ما در مورد انتظار از رییسجمهور آینده در چند بند تقدیم میشود:
-توسعه اقتصادی باید در کانون اهداف حاکمیتی قرار گیرد. کشور ایران گزیری از توسعه اقتصادی ندارد. از اینرو انتظار میرود رییسجمهور آینده بتواند دیگر ارکان سیاسی را برای حرکت شتابان اقتصاد ایران به سمت جبران عقبماندگیها همراه سازد.
– رهایی از بند تحریمهای ظالمانه اولویت اول نظام دیپلماسی کشور باشد. از رییسجمهور آینده انتظار میرود با کمک افراد با تجربه در حوزه دیپلماسی راهحلی عزتمند برای حل گره تحریم پیدا کند و شرایط کسبوکار در ایران را نرمال و عادی سازد تا فعالان اقتصادی ایران بتوانند نسبت به همتایان خود در خارج از کشور با دشواری کمتری به رقابت بپردازند.
-توسعه ایران تنها از مسیر صنعتیشدن میسر است. به گمان ما توسعه ایران در گرو توسعه صنعتی ایران است و راه گریزی نسبت به این معنا وجود ندارد. در نتیجه وظیفه اصلی هر دولتی که روی کار آید آن است که راهبرد صنعتیشدن را تدوین کند و به اجرای آن متعهد بماند.
-راه برونشو از وضعیت کنونی، تشویق سرمایهگذاری مولد بهجای سوداگری غیرمولد است. وظیفه مهم و اصلی دولت پیشرو آن است که زمینه سرمایهگذاری بخش خصوصی با مشارکت مردمی را در اقتصاد ایران احیا کند. دولت باید چنان فضایی در کشور فراهم سازد که فرزندان جوان این دیار به جای سودای مهاجرت یا سودای زود پولدار شدن با سوداگری، به فکر فعالیت تولیدی بیفتند و کسبوکار خود را به راه اندازند و خلاقیت و توان فکری و جسمی خود را در جهت ساخت کشور به کار گیرند.
دولت باید جسارت تعیینتکلیف شرکتهای دولتی را داشته باشد. دولت باید با درسگرفتن از تجربههای ناموفق خصوصیسازی در گذشته، شجاعت واگذاری شرکتهای دولتی را به بخش خصوصی کارآمد که با عملکرد خود کارآمدی خود را ثابت کردهاند داشته باشد و از این طریق هم به کسب درآمد برای کاهش کسری بودجه و هم به کاراتر کردن اقتصاد بپردازد.
-مولدسازی اموال راکد و غیرمولد عمومی راهکاری برای حل تنگنای مالی دولت است. به همین قیاس، مولدسازی داراییهای دولت امریگریزناپذیر است اما باید فضای کشور را به سمتی سوق داد که تصور زدوبند در این فرآیند حذف شود و همه باور کنند که این کار در یک فرآیند شفاف و منصفانه رخ خواهد داد.
– اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی جز با تصمیمگیری در مورد پدیده خصولتیها ممکن نیست. چنین وضعیتی مغایر با سیاست بهبود فضای کسبوکار است، زیرا بخش خصوصی معمولا توان رقابت با بخش شبهدولتی را ندارد و حمایتهایی که بخش شبهدولتی از آن برخوردار است از بخش خصوصی دریغ میشود.
-کشور مجالی برای تجربه مجدد شعارهای عوامفریبانه ندارد. اگر سیاستگذاریهای دولت درست باشد تلاشهای همه فعالان اقتصادی همسو میشود و کشور با انباشت تلاش ۸۵میلیون نفر قطعا ساخته خواهد شد اما سیاستگذاریهای نادرست و جهتگیریهای غلط موجب میشود اولا تلاشها همدیگر را خنثی کنند و ثانیا انگیزههای تلاش و بهبود از بین برود.
-اگر در بازارهای جهانی حاضر نباشیم، آنها در بازارهای ما حاضر میشوند. باور ما این است که کشور ما گزیری جز برونگرایی و همراهشدن با قافله رشد و توسعه جهان ندارد. باید تلاش کرد تا بنگاههای ایران جایی در بازار جهانی کسب کنند و شرکتهای ایران در زنجیره تامین جهانی و منطقهای بخشهایی را به خود اختصاص دهند.
– در بازارهای رقابتی جهان، تنها بنگاههای بزرگمقیاس امکان دوام و رقابت دارند. دولت چهاردهم تنها در صورتی امکان حلوفصل چالشهای کلان ملی و فراملی را خواهد یافت که راه را برای توسعه صنعتی در قالب بنگاههای بزرگمقیاس و صنعتی باز کند. با رشد بنگاههای پیشران صنعتی است که بنگاههای کوچک و متوسط در زنجیره ارزش آنها قرار میگیرند و فعالیت آنها پایدار میشود. بنابراین تصور ما این است که راه صنعتیشدن ایران از رشد بنگاههای بزرگ و پیشران میگذرد و مردم و مسوولان باید حامی چنین روندی باشند.
– سیاستزدایی از اقتصاد و پرهیز از امنیتیسازی امور اقتصادی پیششرط رونق اقتصادی است. باور ما این است که تمرکز دولت آینده باید بر آشتی ملی و کنار گذاشتن رویکردهای امنیتی به فعالیتهای اقتصادی و تشویق حکومت و مردم بر تمرکز بر توسعه اقتصادی باشد. فضای سیاسی کم تنش و رویکردهای اعتدالی موجب میشود انرژی مردم و جامعه به جای آنکه صرف تضعیف هم شود به فعالیت مولد و سازندگی معطوف شده تا امکان عبور کشور از مشکلات کنونی فراهم شود.
– فقرزدایی پایدار جز با خلق ثروت ممکن نیست. باور ما این است که بهترین راهبرد برای فقرزدایی، خلق ثروت است کما اینکه کشور چین توانست با سهدهه رشد خیرهکننده بالای ۱۰درصد، قریب به ۷۰۰ میلیون نفر را از زیر خط فقر نجات دهد که این تجربهای بیمانند در تاریخ بشر است. بازتوزیع اگرچه میتواند مرهم موقتی بر درد مساکین و اقشار فقیر باشد، اما رشد فراگیر و فقرزدا داروی بیماری اقتصاد ایران است.
– ظرفیتهای عظیم بالقوه اقتصاد ایران باید بالفعل شود. جغرافیایی، ظرفیتهای گردشگری، برخورداری از مرزهای آبی طولانی، بهرهمندی از ظرفیت بزرگ دانشگاهی و نهایتا ذخایر معدنی و انرژی اموری هستند که هرکدام میتوانند فرصتهای بیمانندی برای خلق ثروت بهشمار آیند. دولت آینده باید بتواند با اتکا به سرمایههای داخلی و خارجی این پتانسیل عظیم را بالفعل سازد.
– چند دهه تجربه ناکام سرکوب قیمتها فرصتی برای بازاندیشی نسبتبه کارایی این سیاستهاست. آیا زمان آن نرسیده که بعد از اینهمه شکست در کارایی این روش تجدیدنظر کنیم؟ آنچه انگیزه بسیاری از جوانان برای ماندن و ورود به فعالیتهای کارآفرینانه را از بین برده، وجود فساد است که ریشه در این سیاستهای شکستخورده دارد. آیا مسوولان دولت آینده نمیخواهند از گذشته درس بیاموزند و راه جدیدی را در پیش گیرند؟
– دولت باید بین «تسهیلکنندگی و نظارت» و «مانعزایی و دخالت» دست به انتخاب بزند. دولت در ایران میتواند هم نقش راهگشا و هم نقش مانع را برای توسعه اقتصادی ایفا کند. تبدیل دستگاه سیاستگذاری به ماشین تولید قوانین و مجوزها باعث شده تا تلاشهای دولت برای تنظیمگری اقتصاد منحرف شده و مانع تولید شود. مردم ایران از رییسجمهور آینده بهدرستی انتظار دارند که یک بازنگری جدی در سازمان دولت انجام دهد و با حذف نهادهای موازی، عملکرد بهتر دولت را تضمین کند.
– اصلاح نظام بانکی ضرورتی گریزناپذیر اما دشوار ولی پرثمر است. سالهایسال است که کارشناسان از وجود بحران در نظام بانکی سخن میگویند. هرچه میگذرد بانکها نسبت به کار با بنگاههای بزرگ بیرغبت شده و قوانین بانکی کار را برای همکاری بانکها با بنگاههای بزرگ دشوار میکند. در چنین شرایطی انتظار شکوفایی در اقتصادی که به تامین مالی بانکی وابستگی شدید دارد امکانپذیر نیست. صنعتگران و فعالان اقتصادی بحق انتظار دارند رییسجمهور آتی یکی از اصلیترین شروط انتخاب رییس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد را اصلاح نظام بانکی قرار دهد.
– مهار تورم الزام فوری اقتصاد ایران است. به این منظور، کافی است استقلال بانک مرکزی را به رسمیت شناخت و اجازه داد که این نهاد گذار بتواند فارغ از فشارها، ملاحظات و مصلحتاندیشیهای سیاسی و کوتاهمدت، ثبات اقتصادی بلندمدت را در سرلوحه کار خود قرار دهد و ابزارهای پولی را به شکل حرفهای به خدمت بگیرد.
– اقتصاد ایران باید برای ظهور مشاغل آینده آماده شود. قوانین و سیاستهای اقتصادی باید متناسب با تحولات آتی از جمله هوش مصنوعی تغییر یابد. آموزش مدرسهای و دانشگاهی باید خود را با تغییرات پیشرو سازگار کنند و قوانین کار خود را با تحول مشاغل از مشاغل رسمی 30ساله به مشاغل موقت و پدیدههایی چون آزادکاری (فریلنسری) منطبق سازند. روشن است که اگر ما خود را برای این شرایط آماده نکنیم، این شرایط خود را بر ما تحمیل خواهند کرد و جاماندگی اقتصادی ما در عرصه جهانی تشدید خواهد شد.
-گذر از گفتاردرمانی و شعارزدگی به تحول واقعی نیاز ضروری امروز ماست. آگاهان امر بارها تکرار کردهاند که اصلاحات اقتصادی نیازمند سرمایه عظیم اجتماعی است. در این راستا تدوین راهبرد توسعه صنعتی میتواند به عنوان میثاق دولت چهاردهم راه را برای اقدامات راهبردی باز کرده و زمینه احیای امید اجتماعی را فراهم سازد. مطالبه این راهبرد از دولت چهاردهم به عنوان راهی برای بازگرداندن کشور به مسیر پیشرفت مورد اجماع همه صنعتگران و فعالان اقتصادی است.
– بهبود اقتصاد ایران جز با جذب حداکثری و مشارکت تکتک افراد ممکن نیست. ما به آینده ایران امید داریم و نیک میدانیم که تنها راه سعادت ملت از مسیر همکاری و تشریک مساعی میگذارد نه تعارض و ستیز. دولت آینده باید بیش و پیش از هر چیز بسترساز وفاق ملی باشد. این مهم میتواند از روز انتخابات شروع شده و تا به ثمر رسیدن اهداف کلان ملی تداوم یابد.
در پایان آرزومندیم مردم سرافراز ایران با مشارکت فعال خود انتخابی هوشمند انجام دهند که برای توسعه آینده ایران راهگشا باشد.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد