17 - 11 - 2024
فعالان صنایعدستی کشور نیازمند ساختار منسجم
خاطره استاد رضایی*
در حوزه هنرهای سنتی یکی از بزرگترین چالشها نداشتن ساختار منسجمی است که بتواند شبکه هنرمندان صنایعدستی کشور را در کنار یکدیگر قرار دهد. در صورت ایجاد چنین ساختار منسجمی فضای بازار، ارائه و فروش سامان مییابد اما متاسفانه در حال حاضر با دستهبندیهای سلیقهای هنرمندانی که در طیفهای مختلف و با کیفیتهای متفاوت در حوزه صنایعدستی فعال هستند، مواجه هستیم. از آنجایی که این طیف گسترده هنرمندان در ساختار منسجمی دیده نشدهاند و برای عضویت آنها در تشکلها، فیلترهای بعضا عجیبی در نظر گرفته میشود، نتیجه آن است که بخش بزرگی از هنرمندان وارد چرخه نشده و بر همین اساس دسترسی آماری برای برنامهریزی دچار نقصان میشود و علیالقاعده خط تولیدهایی که با نظارت میتواند به کیفیت مطلوب برسد، از هم میپاشد بنابراین نداشتن ساختار متمرکز تاثیر بزرگ و منفی بر بخش صنایعدستی کشور گذاشته است. از سوی دیگر فراموش نکنیم که قدرت خرید مردم نیز روزبهروز کاهش مییابد و اولویتهای خرید مردم در سطح ملی و بینالمللی در حال تغییر و جایگزین شدن است.
با توجه به این شرایط فعالان صنایعدستی کشور نیاز به حمایتهای سازماندهی شده دارند و مشکلات آنها صرفا مربوط به چالشهای خط تولید، کمبود مواد اولیه و مواردی از این دست نیست. باید اذعان داشت در شرایط فعلی نبود فضای کافی جهت ارائه و فروش تولیدات صنایعدستی، یکی از مباحث جدی است و در مرحله بعد کاهش توان خرید مردم عاملی اثرگذار و آسیبزا در جهت فروش آثار تولیدی هنرمندان این حوزه شمرده میشود.
به نظرم چنانچه ساختار وجود داشته باشد و این ساختار از سوی سیستم حکمرانی مورد حمایت و تعامل مستمر و محترمانه قرار گیرد، میتوان تا حدود زیادی وضعیت کنونی را التیام بخشید. با این وجود، متاسفانه هرچه جلوتر میرویم با چالشها و گویشهایی روبه رو میشویم که جامعه هنرمندان را با یک نوع سرخوردگی مواجه میکند. تعداد نمایشگاههای استانی صنایعدستی همچنان کافی نیست. در واقع مساله اینجاست که با یک فیلترینگ برای حضور هنرمندان در نمایشگاهها مواجه هستیم. در حوزه صنایعدستی نیاز به یک شورای سیاستگذاری منسجم و یکپارچه وجود دارد اما همچنان کمتوجهی در دعوتها اتفاق میافتد. بعضا معاونت صنایعدستی گروهها و تشکلهای مختلف را به جلسات دعوت کردهاند اما اینکه به چه میزان تفویض اختیار یا ارائه مشارکت اتفاق افتاده، محل سوال است و به نظرم این مشارکت و تفویض اختیار آنطور که باید و شاید شکل نگرفته است.
در سالهای گذشته شاهد آن بودهایم که تولیدکنندگان مشاغل خانگی را تشویق به تولید میکنیم اما فضایی برای ارائه محصول به آنها داده نمیشود، همچنین شاخصهای کارشناسی به کار گرفته شده در معاونت صنایعدستی مربوط به دهههای قبل است البته به تازگی صحبتهایی در خصوص ایجاد سند ملی صنایعدستی مطرح شده است و امیدواریم که این سند به زودی ابلاغ شود.
به نظرم تا دستهبندی اصولی در خصوص هنرمندان صنایعدستی انجام نشود و دستههای مختلف این حوزه را با احترام پذیرا نباشیم و نگاه حذفی و غربالگری وجود داشته باشد، نمیتوانیم به آن نقطه نظری که لازم است برسیم. باید بگویم در اینکه برگزاری نمایشگاههای صنایعدستی در استانهای مختلف اتفاق میافتد شکی نیست اما اولا که تعداد این نمایشگاهها کافی نیست و دوما جامعه هدفی که وارد این نمایشگاهها میشود آنقدر محدود است که انتقاد برانگیز میشود. گروههای متعددی وجود دارند که به عنوان تولیدکنندگان خانگی، شهری، روستایی، دارای درجه هنری، دارای مهر اصالت و بدون هیچیک از این قواعد و صرفا دارای مدرک فنی و حرفهای هستند بنابراین سطوح مختلف هنرمندان صنایعدستی در کشور وجود دارد.
باید توجه داشت وقتی تولید صنایعدستی را تشویق کرده و هنرمندان را ترغیب به تولید میکنیم، نتیجه آن است که عدهای در رشتههای مرتبط با صنایعدستی وارد هنرستان یا دانشگاه میشوند اما وقتی فارغالتحصیل میشوند جایگاه مناسبی برای فروش تولیدات هنری خود در اختیار ندارند
بنابراین آنچه میخواهم بگویم این است که نمایشگاههای صنایعدستی از سوی معاونت مربوطه در استانها برگزار شده است اما تعداد این نمایشگاهها اولا به هیچ عنوان کافی نبوده و دوما این نمایشگاهها (به لحاظ ترکیب حاضران) جامع هم نیستند. به نظرم در راستای ایجاد بازارها و بازارچهها میتوان از ظرفیتهای شهرداریها، اتاقهای تجاری سهگانه و از بخش مردمی استفادههای بهینهتری کرد.
* عضو هیات رییسه اتاق تعاون استان تهران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد