2 - 03 - 2020
قالیباف یا رییس میشود یا میمیرد
گروه سیاسی- انتخابات مجلس همانطور که اصولگرایان پیشبینی کرده بودند پیش رفت و کاهش چشمگیر مشارکت این مصاف را به عرصهای برای وزنکشی درونگروهی تبدیل کرد. آقایان به مجلس راه یافتند اما این پایان وزنکشی نیست و داستان تازه به جاهای خوب رسیده است. دور یازدهم هنوز شروع نشده اما رقابتها برای تصاحب کرسی ریاست جدی شده است؛ رقابتی که به جرات میتوان گفت بیش از همیشه در صحنه سیاست ایران اثرگذار خواهد بود. مدعی اصلی این کرسی محمدباقر قالیباف است و اصلا برای همین از خیر ریاستجمهوری گذشته و به فکر بهارستاننشینی افتاد. این طور که به نظر میرسد اما راه همواری پیشرو ندارد. روشن است که باخت این رقابت و واگذاری کرسی ریاست مجلس به معنی مرگ سیاسی قالیباف است و از او که تاکنون در سودای ریاستجمهوری بود یک نماینده مجلس ساده و شاید مثل محمدرضا عارف، یک رییس فراکسیون میسازد!
کرسی ریاست مجلس در غیاب علی لاریجانی، پنج متقاضی دارد. محمدباقر قالیباف، علیرضا زاکانی، مرتضی آقاتهرانی، مصطفی میرسلیم و شاید محمد مهدی زاهدی.
راه سخت قالیباف
قالیباف بالاخره در یک انتخابات پیروز شد. ریاستجمهوری نبود اما به او این شانس را داد که رییس یک قوه دیگر شود. شهردار پیشین تهران به بهارستان رسید اما برای رفتن به جایگاه هیات رییسه راه سختی در پیش دارد و با موانع جدی مواجه است. جدیتر از همه همراه کردن فرزندان معنوی آیتالله مصباح. پایداریچیها او را رسما خط قرمز خود میدانند و در جریان همین انتخابات نیز هرچه سنگ داشتند پیش پای او انداختند. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب در نهایت پای سهم قالیباف ایستاد اما حالا که از سنگر اول را فتح کردهاند، وقت سهمخواهی پایداری است. رییس مجلس شدن قالیباف قطعا به این مهم بسته است و باید دید که با پایداری چطور معامله میکند.
رقیب سخت
رقیب اصلی قالیباف اما علیرضا زاکانی است. بر اساس شنیدههای «جهانصنعت» از همین حالا تلاشهای خود برای رییس مجلس شدن را شروع کرده است؛ جلسه پشت جلسه. نکته اینجاست که شانس کمی هم ندارد. هرچه باشد او در ماههای اخیر از خود چهرهای ضدفساد و مدافع شفافیت عرضه کرده و از این جهت بر قالیبافی که نامش با پروندههایی همچون عیسی شریفی گره خورده برتری دارد. زاکانی در این انتخابات ۱۹۰ هزار و ۴۲۲ رای آورد و نفر سوم قم شد.
او برخلاف قالیباف قبلا هم نماینده مجلس بوده و در همین دوران خود را به عنوان یک چهره ضدبرجام به همگان شناسانده است.
زاکانی را میتوان از چهرههای نزدیک به پایداری به حساب آورد و باید این احتمال را در نظر گرفت که اگر شخصا نخواهد رییس مجلس شود، میتواند در ریاست گزینه پایداری یعنی آقاتهرانی موثر باشد.
گزینه پایداری
آقاتهرانی را نیز نباید دستکم گرفت. هرچه باشد نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری در مجلس یازدهم کم نیستند و به خصوص حالا که در لحظات آخر از خر شیطان پایین آمده و به ائتلاف با شانا رضایت دادند، حتما در انتخابات هیات رییسه سهمخواهی خواهند کرد. این را نیز باید در نظر داشت که این بار مثل هفته منتهی به دوم اسفند نگران شکست در صورت عدم همراهی با شورای ائتلافیها نیستند و میتوانند خیلی جدی بر موضع خود پافشاری کرده و آقاتهرانی را آن بالا بنشانند.
ضمن اینکه او سابقه نمایندگی در ادوار هشتم و نهم را داشته و از این جهت نسبت به قالیباف دست بالا را دارد. او با ۸۶۸ هزار و ۳۱۸ رای نفر سوم تهران شده و دبیرکلی جبهه پایداری است یعنی تشکیلاتی منسجم پشت سر دارد.
رقبای درجه دو
مصطفی میرسلیم نیز با ۸۹۲ هزار و ۳۱۸ رای نفر دوم تهران شده و با اتکا به سابقه خود در عرصه سیاست میتواند خواهان این کرسی باشد. او از قدیمیهای حزب کهنهکار موتلفه است و البته نسبت به آقاتهرانی در مجلس یازدهم هواداران کمتری دارد.
میرسلیم هم مثل قالیباف سابقه نمایندگی مجلس را دارد اما در عوض سالها در دولت بوده و در جایگاههایی مثل مشاور عالی رییسجمهور و سرپرست نهاد ریاستجمهوری در دوران ریاستجمهوری آیتالله خامنهای خدمت کرده است. همچنین در دولت اول هاشمیرفسنجانی سمت مشاور تحقیقاتی رییسجمهور را داشته و سابقه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوم هاشمیرفسنجانی را هم در کارنامه دارد و سالهاست عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است. میرسلیم با اتکا به همین سوابق مدیریت میتواند خود را شایسته تکیه زدن بر جای لاریجانی بداند.
شاید بتوان محمدمهدی زاهدی را نیز یک مدعی دیگر به حساب آورد. او با ۹۰ هزار و ۷۱۴ رای به عنوان نفر دوم کرمان راهی بهارستان شده است. او در همین مجلس دهم پس از محمدرضا عارف به ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رسید تا سابقه ریاست یک کمیسیون را هم در کارنامه داشته باشد.
از سوی دیگر زاهدی سابقه فعالیت در دولت را هم دارد. او در دولت اول محمود احمدینژاد وزیر علوم بود و میتواند در میان دیگر کاندیداها (به جز میرسلیم) مدعی مدیریت دولتی و وزارت هم باشد. او همچنین از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱ سفیر ایران در مالزی بوده و برخلاف دیگران سابقه دیپلماتیک هم دارد که این هم امتیاز دیگری نسبت به دیگران برایش به حساب میآید.
زاهدی از سویی با توجه به وزارت در دوران احمدینژاد میتواند روی آرای نمایندگان نزدیک به وی حساب کند و از سوی دیگر ممکن است علاوه بر اصولگرایان، حمایت جبهه پایداری را هم پشت سر خود ببیند.
شاید این ویژگیها باشد که بتواند زاهدی را به عنوان کاندیدایی بالقوه برای ریاست و رقیبی جدی برای چهار مدعی دیگر بدل کند.
قطعا نتیجه این رقابتهای پیش از موعد از حالا معلوم نیست و باید تا هفتم خرداد سال بعد منتظر ماند و دید که مجلس آتی بعد از شروع به کار چطور پیش میرود. هر یک از پنج گزینه پیشگفته به اندازه خود شانسی دارند اما دو رقیب اصلی یعنی قالیباف و زاکانی میدانند که در نهایت یک دوئل در پیش دارند؛ دوئلی که اگر همینطور که به نظر میرسد پیش رود پایان تلخی برای نواصولگرایان رقم خواهد زد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد