8 - 10 - 2024
قتلگاه حیوانات
مهدیه بهارمست- ماجراهای باغوحش صفادشت تمامی ندارد. وقتی چند سال پیش به مرگ گورخرهای آفریقایی انتقاد شد مدیر باغوحش صفادشت در اینستاگرامش به منتقدان فحش داد و در تلویزیون، منتقدان را دشمن و این فیلمها را فتوشاپ خواند. بعد از آن سومین زرافه این باغوحش هم مرد. تنها به فاصله سه ماه از مرگ زرافه قبلی. یک زرافه نر هم در همان ماههای اول ورودش به اینجا یعنی در سال 1397 مرد. 29 دی 1398 نیز خبر تلف شدن یکی از سه ببر باغوحش صفادشت رسانهای و اعلام شد. مرگ حیوان در شرایطی اتفاق افتاده که قرار بود به باغوحش بابلسر فروخته شود. در پی تلف شدن این حیوان ایمان معماریان، دامپزشک حیاتوحش به «جهانصنعت» گفته بود: «این مساله که مجموعههای نگهداری حیاتوحش کشور بلااستثنا غیراستاندارد هستند و وضعیت نامناسبی دارند را کسی نمیتواند انکار کند. باید دید که علت مرگ این حیوانات شرایط بد نگهداری و وضعیت بد آنها در مجموعههای نگهداری حیاتوحش مانند باغوحشها بوده است یا خیر؟» این دامپزشک با اشاره به اینکه کمبود متخصصان علم دامپزشکی حیاتوحش یکی دیگر از مشکلاتی است که در زمینه نگهداری حیاتوحش داریم، اضافه کرد: «این علم میتواند به شکل دقیق وکامل علت مرگ حیوان را مشخص و معلوم کند که آیا این مرگ حیوان اجتنابناپذیر بوده یا به علت اشتباهات مراکز نگهداری تلف شده یا دلیل آن شرایط بد نگهداری بوده است.» اما این ماجراها تمام نشد و 6 اردیبهشت 1401 سه راس گورخر آفریقایی شامل دو ماده و یک نر از کشور هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، ۱۲ اردیبهشتماه به مرکز نگهداری حیاتوحش صفادشت در استان تهران منتقل شدند و گورخر نر دقیقا یک روز پس از انتقال یعنی ۱۳ اردیبهشت تلف شد. این موضوع سبب اعتراضات دوستداران حیاتوحش و کارشناسان به سازمان حفاظت محیطزیست و باغوحشها شده است، بهویژه آنکه همزمان با این خبر تصاویر ناراحتکنندهای از آزار و اذیت این حیوانات در صفحات مجازی منتشر شد. هرچند که باغوحش صفادشت اعلام کرد که تعلل گمرک در تحویل این سه گورخر علت مرگ یکی از آنهاست اما گمرک میگفت که هر سه گورخر را سالم تحویل باغوحش داده است. از سوی دیگر گمرک در همین زمان اعلام کرده بود که این گورخرها ثبت سفارش نشدهاند. همچنین ۲۸ اردیبهشتماه پس از گذشت سه هفته از ورود سه راس گورخر آفریقایی به ایران و دو هفته بعد از تلف شدن گورخر نر یکی از دو ماده گورخر آفریقایی نیز که باغوحش صفادشت در صفحه رسمی خود در اینستاگرام از آبستن بودن هر دوی آنها خبرداده بود تلف شد. پس از تلف شدن یک قلاده ببر به علت آنچه مشکلات کلیوی عنوان شد همچنین مرگ دو راس گورخر و یک زرافه در مرکز نگهداری حیاتوحش صفادشت، ۱۵دیماه۱۴۰۰ خبر یک قلاده شیر دریایی که در پی تعطیلی دلفیناریوم برج میلاد در سال گذشته به این مرکز منتقل شده بود و جان خود را در این مرکز از دست داده بود رسانهای شد. همان سال نیز مرگ دو راس دیگر از زرافههای این باغوحش منتشر شد. محمد کرمی در گفتوگو با ایسنا ضمن اشاره به تلف شدن دو راس زرافه ماده در ماههای اخیر در باغوحش صفادشت اظهار کرد: «یکی از زرافههای باغوحش صفادشت شهریورماه و دیگری دیماه تلف شد و علت این اتفاق در حال بررسی و قرار است سازمان دامپزشکی پس از جمعبندی بررسیها، نتایج را به ما اعلام کند.» از سوی دیگر بارها این مرکز پلمب شده است اما صاحبان مجموعه تصمیم گرفتند درباره این ماجراها سکوت کنند. آنچه در این بین سبب مطرح شدن انتقاداتی نسبت به عملکرد سازمان حفاظت محیطزیست شد، تکرار رنج و مرگ دردناک حیاتوحش در باغوحشها بود. اگرچه سازمان محیطزیست برخی از باغوحشها را دارای استانداردهای لازم میداند اما شرایط نگهداری حیوانات در آنها نیز پیوسته باعث اعتراض گسترده فعالان محیطزیست و حیاتوحش بوده است. طبق گزارشهایی که در رسانهها منعکس شده، تخلفات گسترده از جمله خریدوفروش و قاچاق غیرقانونی حیوانات بخشی از کسبوکار باغوحشهاست و باتوجه به اینکه نحوه نگهداری از حیاتوحش در این اماکن فاقد کیفیت است، اغلب به «جهنم حیوانات» مشهورند. دیروز نیز بار دیگر این باغوحش به دلیل درد و رنج حیوانات پلمب شد. مدیرعامل باغوحش صفادشت از پلمب این مجموعه به دلیل تصرف عدوانی خبر داد و گفت: «طی پنج روز که از پلمب میگذرد اتفاقات ناگواری مثل آسیب دست توله شیر، فرار مار و مرگ مارال رخ داده است.» او همچنین تاکید کرد که مسوولیت نگهداری از حیوانات با نماینده شهرداری و مالک فعلی مدعی ملک است. با این حال به عقیده بسیاری از کارشناسان حال باغوحشهای ایران خوب نیست.
پشت پرده زشت باغوحشها
امید طاهری، کارشناس حیاتوحش با اشاره به پشت پرده باغوحشها به «جهانصنعت» گفت: متاسفانه وضعیت باغوحشهای ایران خوب نیست و پشت پرده سیاهتر از آن چیزی است که میبینیم، در ظاهر شاید مثلا غذای بد یا قفس کوچک را ببینیم اما در پشت پرده تجارت حیاتوحش حتی نحوه حملونقل آنها میتواند استرس ایجاد کند و موجب مرگ حیوانات شود.
دفتر مبارزه با موادمخدر و جرائم سازمان ملل در سال ۲۰۱۶ گزارشی منتشر کرده که گفته باغوحشها یکی از مقاصد اصلی تجارت حیاتوحش هستند، حتی در باغوحشهای اروپایی که زیر نظر اتحادیه باغوحشهای اروپا فعالیت میکنند گزارشهایی از تجارت داشتیم، یکی از دلایل اصلی مخالفت حامیان حقوق حیوانات با باغوحشها این است که مراکزی برای تجارت حیاتوحش هستند و متاسفانه نظارت کافی بر آنها وجود ندارد، با این حساب ورودیها و خروجیها چندان مشخص نیست. سوالی که ما همواره میپرسیم و جوابی هم به ما داده نمیشود آن است که طی سال چه تعداد توله در این مراکز متولد میشوند و سرنوشت آنها چه میشود؟ شیرها در بدترین شرایط میتوانند زادآوری داشته باشند هیچکس نمیداند این تولهها چه میشوند؟ از طرف دیگر تولهها، شیرها و ببرهایی که از باغهای شخصی پیدا میشوند از کجا میآیند، چگونه خریداری میشوند؟
وی افزود: در حال حاضر حرف ما این است که نظارت دقیقی بر این مراکز صورت نمیگیرد و به مأمنی احتمالی برای قاچاق حیاتوحش تبدیل شده است و روزانه گزارشهای مردمی زیادی مبنی بر مرگ خاموش حیوانات در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. برخی باغوحشها تبدیل به شکنجهگاه حیوانات شدهاند. باغوحش استاندارد محلی است که بتواند گونه جانوری را در فضایی شبیه زیستگاه اصلی آن حیوان نگهداری کند، امری که در کشور ما محقق نشده است. مشخصا با تبدیل باغوحشها به باغهای اکولوژیک میتوان به شکل بهتری از گونههای جانوری حمایت کرد. باغ اکولوژیک برلین شاید الگوی مناسبی برای کشور باشد زیرا حیوان به هیچ شکل در آن احساس نمیکند که در بند است زیرا محیط کاملا طبیعی است و حیوان به صورت آزادانه در آن زندگی میکند و شهروندان نیز به صورت استاندارد از آنها بازدید میکنند و حتی این ظرفیت ایجاد شده است تا محققان، زیست حیوانات را مورد پژوهش قرار دهند.
طاهری در پایان تاکید کرد: باغوحش به اشتباه در کشور به بخشخصوصی واگذار شده و این خود باعث معضلاتی شده است. این مراکز باید با مدیریت علمی دانشگاهها و سازمان حفاظت محیطزیست هدایت شوند.
از سوی دیگر حیوانی که در طبیعت آسیبدیده نیاز به محیطی دارد تا درمان شود و کارهای تحقیقاتی بر آن انجام گیرد تا بار دیگر آماده بازگشت به محیطزیست باشد اما به شکل کنونی مشخصا این امر ممکن نیست. باغوحش نباید محلی برای نمایش حیوانات و کسب سود برای برخی افراد باشد بلکه باید به محلی برای پژوهش تبدیل شده و از شکل فعلی خارج شود زیرا بخشخصوصی صرفا به فکر منافع اقتصادی خود است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد