8 - 03 - 2018
قحطالرجال در ورزش کشور
رضا فراهانی
این روزها شاهد جابهجاییها و به خصوص انتخابات و انتصابات زیادی در ورزش هستیم اما نکته قابل توجه و قابل تاملی که وجود دارد این است که با نگاهی به این اسامی متوجه خواهیم شد که افراد متعددی وجود دارند که دارای چندین پست و سمت در ورزش کشور هستند، گویی قحطالرجال شده است.
چند هفته پیش در یکی از فدراسیونها نام فرزند یکی از روسای فدراسیونها به عنوان مسوول فدراسیون دیگری مطرح شد، وقتی پیگیر شدیم فهمیدیم که ایشان در فدراسیون پدر گرامی هم مسوولیت یک کمیته را برعهده دارد. البته ناگفته نماند که این مساله تنها به فدراسیونها محدود نمیشود بلکه در سطح مدیران، آن هم مدیران وزارتخانهای هم مشاهده میشود.
به عنوان نمونه یکی از مدیران کل وزارت ورزش و جوانان در فدراسیونی به عنوان رییس مشغول به فعالیت بوده و مدیر دیگری در فدراسیون دیگری بر مسند سرپرستی آنجا تکیه زده است. چند سوال در این میان مطرح میشود که بد نیست به آنها بپردازیم تا شاید دوستان پاسخی قاطع و قانعکننده داشته باشند و ما را هم از این دوگانگی و ابهام درآورند.
مطلب اولی که قابل طرح و بررسی است این مساله است که آیا به واقع افرادی در میان ۸۰ میلیون ایرانی وجود ندارند که بتوانند از عهده یکی از مشاغل قرار داده شده در اختیار این عزیزان برآیند یا اینکه همین افراد انگشتشمار هستند که میتوانند از پس امور برآمده و سروسامانی به کارها دهند در حالی که این نفرات هم تنها یک جسم دارند و نمیتوانند در عین واحد در دو جا حضور داشته باشند.
ضمن اینکه مشغله فدراسیون آنقدر بالا هست که اجازه مشغول شدن و فکر کردن به بحث مدیریتیشان در وزارتخانه را تحتالشعاع قرار دهد.
موضوع دوم این است که فردی با سنی بیش از ۶۰ سال در کمیتههای مختلف چند سازمان ورزشی کشور در حال فعالیت است و جالب آنکه یکی از این احکام به تازگی صادر شده است. سوالی که مطرح میشود این است که مگر رییسجمهور و شخص آقای وزیر تاکید بر جوانگرایی نداشته و ندارند؟!
مورد بعدی اینکه پس از سالها مطرح شدن موضوع دوشغله بودن در آخر ما تعریف درستی از شغل پیدا نکردیم. چون به نظرمان هر پست یا منصبی که در ازای کار کردن در آنجا پولی دریافت شود شغل محسوب میشود اما ظاهرا برای این عزیزان عناوین داده شده شغل محسوب نمیشود و خیلی راحت میتوانند در خدمت ورزش کشور باشند.
با این اوصاف معلوم نیست چرا به برخی به خاطر بازنشستگی و بعضی دیگر دو یا چند شغله بودن و عدهای هم به بهانه جوانگرایی ایراد وارد میکنند و سرانجام عذر آنها را میخواهند.
البته مانند خیلی مسایل دیگر و مثل درس شیمی استثنائات بسیاری وجود دارد که میتواند روی همه ایرادات مذکور سرپوش گذاشته و آنها را نادیده بگیرد و فرد در جایگاه یا مناصبی که دارد باقی بماند اما به واقع به قول سهراب سپهری چشمها را باید شست و طور دیگری نگاه کرد چراکه بسیاری از جوانان تحصیلکرده و شایسته در ورزش کشور حضور دارند که به واسطه همین مسایل و رانتها و قانونشکنیهایی که در حال اجراست از کار برکنار ماندهاند و تنها باید از بیرون گود شاهد یکهتازی افراد نزدیک به سیاسیون یا احزاب یا مهرههای تاثیرگذار در کشور باشند.
ای کاش در سالی که به فرموده مقام معظم رهبری سال اشتغال نامیده شد، راهکاری برای این امر مهم و به خصوص در حوزه وزارت ورزش و جوانان که خود باید به نوعی متولی این امر باشد، اندیشیده میشد. البته شاید مسایل پراهمیتتری نسبت به این موضوع برای وزارتخانه مذکور وجود داشته باشد که تاکنون به آن پرداخت نشده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد