24 - 10 - 2017
قربانیان افزایش مییابند
گروه جامعه- مدتی است بیش از هر زمانی اخبار کودکآزاری به انواع و اقسام مختلف در کشور منتشر میشود. نه آنکه کودکآزاری به تازگی افزایش یافته است، همیشه به انحای مختلف وجود داشته و زیر لایههای پنهان جامعه سرپوش گذاشته میشده و تنها تفاوت اینجاست که این روزها بیش از هر زمان دیگری رسانهای میشود و به گوش مردم میرسد. هر روز تاخیر در تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان، مساوی است با قربانی شدن کودکان بیشتری در کودکآزاری و خشونت و تجاوز چه برای کودکان کار و خیابانی و زبالهگرد و متکدی، چه برای کودکان بیسرپرستی که در خانههای پرخطر نزد والدین آزاردهنده و معتاد زندگی میکنند. اگر مسوولان این حوزه که شامل دستگاههای مختلف میشود، عمق ضرورت تصویب هر چه سریعتر این لایحه را درک میکردند، خیلی زودتر به آن رسیدگی میکردند و به مدت ۱۲ سال در مجلس خاک نمیخورد و حالا طیبه سیاوشی عنوان نمیکرد: ما هر کاری توانستیم از ابتدای شروع این مجلس انجام دادیم و بند بند این لایحه در حال بررسی در کمیسیونهاست و زمان میبرد و ما دیگر نمیدانیم چه کار باید بکنیم و شما پیشنهاد دهید تا بتوانیم این لایحه را سریعتر به تصویب برسانیم. لایحهای که جلوی بسیاری از بیقانونیها و خلأهای قانونی در خصوص کودکان را خواهد گرفت و به استناد آن میتوان از حقوق کودکان بیشتر و بهتر حمایت کرد و جلوی بسیاری از کودکآزاریها به خصوص برای کودکان بدسرپرست را گرفت. حالا اما سیاوشی در تازهترین اظهارنظر خود عنوان کرده این لایحه در خوشبینانهترین حالت، در سال ۹۷ تصویب خواهد شد. یعنی پنج ماه انتهای ۹۶ هم خبری از قانونی جامع و حمایتی از کودکان نخواهد بود و فقط خدا میداند تا آن روز چه میزان دیگر کودکآزاری، تجاوز، خشونت و کشته شدن کودکان رخ بدهد.
در جدیدترین خبری که از کودکآزاری منتشر شده و توسط موسسه «مهرآفرین» برای نخستین بار رسانهای شده سوزاندن کودکی سه ساله با آب جوش بود. به گزارش وبسایت اسکاننیوز، پدر و مادر حکیمه سه ساله هر دو نشسته و خمارند، دخترشان بر اثر سهلانگاری آنها سوخته و از وی برای تکدیگری در سر چهارراه استفاده میکنند. وارد محله اوراقچیها در جنوب تهران(شوش) میشویم، اینجا همه چیز پیدا میشود.
صدای آقای جوانی نگاهمان را جلب میکند، با صدای بلند میگوید: مواد میخواهی یا بچه؟ توجه نمیکنیم و با مددکار موسسه خیریه مهرآفرین به مسیرمان ادامه میدهیم اما در مسیر به فکر کودکان و خانوادههایی هستم که اینجا زندگی میکنند.
بالاخره به مقصد میرسیم، به خانهای قدیمی، در را میزنیم و وارد اتاقی مخروبه میشویم، از در و دیوار اتاق مشخص است که سالها رنگ و نظافت به خود ندیده است. شادی جعفری، مددکار اجتماعی این موسسه درباره چرایی حضورمان در این محله میگوید: زن و شوهر معتادی در اینجا زندگی میکنند که شش فرزند دارند. از آنجا که مددجو (مادر) تمام بچههای خود را در خانه به دنیا آورده است، هیچکدام از بچهها شناسنامه ندارند و نتوانستهاند به مدرسه بروند.
جعفری در خصوص نحوه تامین هزینه زندگی خانواده آنها میگوید: معیشت خانواده از راه تکدیگری تامین میشود.
اما او در خصوص داستان گزارش دختر سه ساله این خانواده میگوید: چندی پیش برای پیگیری وضعیت مددجو به خانهشان مراجعه کردم که با صحنه دردناکی روبهرو شدم.
حکیمه سه ساله دخترک معصوم خانواده زیر ملحفهای پیچیده شده بود و ناله میکرد و وقتی ملحفه را کنار زدم با بدن سوخته او روبهرو شدم.تاولهای بزرگ بر بدن حکیمه باعث خونریزی و بوی تعفن شده بود این در حالی بود که پدر و مادر وی نیز از این موضوع اطلاع داشتند اما خماری و نشئگی مواد نمیگذاشت آنها کاری برای دخترشان کنند.
به محض مشاهده این صحنه موضوع را از طریق مادر حکیمه پیگیری کردم که مشخص شد چند روز پیش بر اثر سهلانگاری والدین خمار با آب داغ سوخته است.
به این ترتیب با هماهنگی موسسه مهرآفرین و یکی از بیمارستانهای تهران، حکیمه با وجود ممانعت پدر و مادرش به بیمارستان منتقل و مشخص شد که ۱۲ درصد سوختگی عمیق پیدا کرده است.
چند روز بعد پدر و مادر حکیمه به بیمارستان مراجعه و فرزند خود را پس از عمل جراحی ترخیص کردند و وی را بار دیگر با همان حال، برای ادامه تکدیگری به همراه خود میبرند و اجازه نمیدهند دوران نقاهت حکیمه به اتمام برسد .
جعفری میگوید: پس از این برخورد پدر و مادر، اقدامات قانونی از طریق موسسه مهرآفرین و با هماهنگی بهزیستی انجام و با توجه به شرایط خانواده و استفاده از حکیمه برای تکدیگری، وی به بهزیستی سپرده شد که متاسفانه چند روز بعد با دستور قاضی، کودک به خانواده بازگردانده شد. همان خلأ قانونی برای کودکان بینوای بدسرپرست که وقتی تا این حد مورد آزار و خشونت قرار میگیرند، باز هم او را نزد پدر و مادری که آزارش دادهاند و جان او را تهدید میکنند، بازمیگردانند.
در این ماجرا نیز نقش مددکاری اجتماعی که خود به محل زندگی کودکان در معرض آسیب میرود و به طور مرتب سرکشیها را انجام میدهد، مشخص میشود زیرا اگر اصرار مددکار نبود، والدین، فرزند خود را که شناسنامه نیز برایش نگرفتهاند، به بیمارستان نمیبردند و ممکن بود فوت شود و کسی نیز هیچگاه از فوت این کودک به دلیل بیهویت بودن اطلاع حاصل نکند همچون کودکان بیهویت بسیاری که به صورتهای مختلف ممکن است از بین بروند و هیچ مرجعی هرگز مطلع نشود.
از سویی دیگر مشکل صدور احکام از سوی قضاتی که به گزارشهای مددکاری توجه نکرده و رای به بازگشت کودک بیگناه نزد والدین کودکآزار میدهند نیز وجود دارد؛ موضوعی که بارها توسط موسسه خیریه مهرآفرین و بسیاری از فعالان اجتماعی مورد اعتراض واقع شده و تاکنون بینتیجه مانده است.
بر این اساس قانونگذاران و تدوینکنندگان لایحه حمایت از حقوق کودکان، باید شرایط این والدین را در تکمیل این لایحه مد نظر قرار داده و به صورت ویژه کودکانی که دارای والدین معتاد علیالخصوص مادر معتاد هستند را مورد توجه خاص قرار دهند.همچنین از اداره پیشگیری وقوع جرم قوه قضاییه نیز درخواست میشود به وضعیت صدور احکام از سوی قضات پروندههای کودکآزاری ورود کرده و مانع رایهای صادره اینچنینی که حیات کودک را دچار مخاطره میکند، شوند تا مسوولانهتر رای صادر کنند. مددکاران این موسسه همچنان به حکیمه سر میزنند و فقط میتوانند دردهایش را کم کنند. با این پدر و مادر جان کودکان دیگر نیز در خطر است. چه کسی آنها را میبیند؟ نمایندگان مجلسی که آسهآسه قانون تصویب میکنند، آیا به وضعیت چنین کودکانی فکر میکنند؟ ۱۲ سال ظلم به کودکان این سرزمین به دلیل نبود قانون جامع حمایتی و مراکز حمایتی که قانون هیچ مجوز قضایی به آنها نمیدهد تا مستقل بتوانند به داد کودکآزاریها برسند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد