2 - 08 - 2017
قیام موسیقی برای موسیقی
محمد تاجالدین- دولت دوم روحانی در آستانه تشکیل است. او که در دوران انتخابات یکتنه در مقابل هجمهای کمنظیر از تهمت و افترا ایستاد، حالا باید تمام هم و غم خود را بگذارد پای انتخاب کابینه. روحانی در ایام انتخابات و در جمع طرفدارانش از لزوم افزایش رای برای سر و سامان دادن به معضلاتی سخن گفت که در دوره اول ریاستجمهوری قادر به حل آنها نبوده است. زخمهایی که بارها و بارها در جمعهای انتخاباتی از زبان طرفدارانش شنیده شد.
اما گویی قرار نیست سطح توقعات افزایش یابد. هروقت سخن از فضایی تازه به میان میآید، مخالفان دولت دیوار را جلوتر میکشند. خود روحانی نیز انگار بعد از انتخابات در تعاملی نانوشته قصد دارد دولت دوم را نه به خواسته اصلاحطلبان، بلکه با صلاحدید و نظر مثبت هم حزبیهایش، یعنی اعتدال توسعهایها ببندد. کسانی که تجربه نشان داده روی خوشی به اصلاحطلبان که بدنه اجتماعی روحانی را تشکیل میدهند، نشان نمیدهند.
دولتی که از پس مشورت واعظی و نوبخت سر کار بیاید، تفاوتی آشکار با خواسته رایدهندگان به روحانی دارد. فرهنگ در نگاه کارگزاران جایگاه آنچنانی ندارد، هنر زمانی به کار میآید که دوران انتخابات باشد و کمپینهای انتخاباتی.
بعد از انتخابات همه چیز میشود اقتصاد و در بدبینانهترین حالت، سر و سامان دادن به حزبی که پتانسیل اجتماعی عاریتی دارد.
در این فضا که نه دولت روی خوشی به فرهنگ نشان میدهد و نه منتقدان دولت دل خوشی از وضعیت موجود دارند، قربانی هنرمند است. نمونه آخرش تعطیلی کنسرت شهرام ناظری در قوچان بود.
کنسرتی که با ادعای ناامنی سالن تعطیل شد. حالا خبر میرسد اهالی موسیقی در حرکتی هماهنگ قصد دارند برای رسیدن به اهدافشان تجمع کنند. سال پیش بود که حسین علیزاده از فدا کردن خونش در راه موسیقی سخن گفت. سخنی که آن روز کمی نامانوس بود ولی حالا همه به نتیجهای یکسان رسیدهاند.
منظور فدا شدن یا کشته شدن در راه خواستههای هنرمندان نیست، بلکه حرکتی منسجم و هدفمند در راه مطالبهگری است. دولت روحانی با رای و حمایت هنرمندان و مردم سر کار آمده و امروز باید جوابگوی خواستههای آنان باشد. مخالفان برای سبک کردن خواستههای مردم میگویند برگزاری کنسرت معضل امروز کشور است یا بیکاری؟
در جواب باید گفت هر دو. جامعه زمانی به جلو می رود که تمام اجزایش همزمان پیشرفت کند. موفقیت نسبی دولت اصلاحات به دلیل همین رویکرد بود. اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و داخلی و… باید همزمان رشد کنند. امروز برگزاری کنسرت همانقدر معضل کشور ماست که بیکاری و خبرهای فاجعهآمیز این چند روز در قتل و تجاوز به کودکان و…
قرار نبود و نیست که مثلا ما جامعهای متمکن از لحاظ مالی و فقیر به لحاظ فرهنگی داشته باشیم. یا عکس آن، قرار نیست و نبود که مردم ما روشنفکرهای پابرهنهای باشند که به نان شب محتاجند. پیشرفت زمانی اتفاق میافتد که همه حوزههای زندگی فردی و اجتماعی شهروندان را شامل شود. این موقع است که باید خود آنها، یعنی هنرمند و کارگر و کارمند و .. روحیه مطالبهگری را در خود بیدار کنند.
دولت موظف است به خواست رایدهندگانش توجه کند. واضح است که تعطیلی پیاپی کنسرتها نه به خاطر دغدغههای دینی که بلکه ناامیدی مردم از دولتی است که هرآنچه دارد از امید کمسویی است که سالها در قلب مردم زنده مانده است. حالا زمان آن رسیده که همان دولت در مقابل رایدهندگانش پاسخگو باشد، اگر به حال خودشان رهایشان کنیم، اولین قربانی در بازی سیاست و بده بستانهای حزبی، فرهنگ است. امروز موسیقی برای موسیقی قیام کرده و این سرآغاز راه است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد