شناسه خبر : 320953
5 - 12 - 2022
5 - 12 - 2022
قیمت نفت کاهش یافت
زهرا رحیمی- تنها دو روز پیش از اجرایی شدن تحریم نفتی ایران، بازار نفت روندی صعودی را طی کرد؛ آخر هفته رسید، بازارها تعطیل شدند، نخستین گام اجرای تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران برداشته شد و گمانهزنیها آغاز شدند. اکثر پیشبینیها حاکی از تاثیر تحریمها بر قیمت نفت بود و بسیاری انتظار داشتند با آغاز کار بازارهای جهانی طی روز دوشنبه، بازار نفت روندی صعودی را در پیش بگیرد اما افت قیمت نفت در نخستین ساعات روز دوشنبه بسیاری از محاسبات را بر هم زد. البته تعداد خبرگزاریهای خارجی که افت قیمت نفت را بیانگر عدم تاثیر غیبت نفت ایران بر بازارهای جهانی دانستند، کم نبود حتی برخی کارشناسان اقتصادی پیشبینی کردند که در سه ماه آینده نیاز به نفت پایین بماند و به این دلیل تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا هیچگونه تاثیری منفی بر تامین احتیاجات کشورهای اروپایی و در نهایت بهای نفت نداشته باشد اما آنچه در تمام این پیشبینیها و گمانهزنیها از قلم افتاد، تاثیر منفی روند نزولی قیمت نفت بر اقتصاد جهان بود. براساس گزارش رویترز، اطلاعات نه چندان مطلوب در مورد اقتصادهای اروپا و آسیا به خصوص چین به عنوان بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان، نگرانیها در مورد شرایط اقتصادی جهان را افزایش داده و قیمت نفت آمریکا را با کاهشی ۸۰/۱ دلاری به ۸۳ دلار و ۱۶ سنت در هر بشکه رساند ضمن اینکه قیمت نفت برنت نیز با افتی ۵۰/۲ دلاری روبهرو شده و به ۹۵ دلار و ۳۰ سنت در هر بشکه رسید. به همین دلیل است که عدم کاهش قیمت نفت را نمیتوان خبری خوب برای بازارهای جهانی تلقی کرد، این روند نزولی اگر ادامه داشته باشد و اقتصاد جهان را در رکودی دوباره غرق کند، اثرات مخربش به مراتب بیشتر از رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ خواهد بود.
گایل توربرگ، کارشناس آمریکایی که به دلیل تحقیق و پژوهش در مورد مسایل مالی مربوط به نوسانات قیمت نفت شهرت دارد طی گزارشی در مورد روند نزولی قیمت نفت که بسیاری را به وجد آورده، هشدار میدهد.
یک محاسبه سرانگشتی با استناد به «بازبینی آمار سال ۲۰۱۲ بی پی» نشان میدهد که ۲۷ کشور اتحادیه اروپا، آمریکا و ژاپن طی سال ۲۰۱۱ به طور کلی کمی بیش از یک تریلیون دلار را صرف واردات نفت کردهاند که این رقم تقریبا مشابه رقم سال ۲۰۰۸ است. دولتها با کسری بودجه هنگفتی روبهرو شدهاند و برای بهبود لطمات وارده، نرخ بهره را حدود بسیار پایینی نگه داشتهاند اما این استراتژی چندان کارآمد نخواهد بود، این کسری بودجه در آیندهای نزدیک دیگر قابل کنترل و مدیریت نخواهد بود و کشورهای بحرانزده اروپایی مانند پرتغال، ایتالیا، ایرلند، یونان و اسپانیا این امر را اخیرا به خوبی درک کردهاند این در حالی است که دولت آمریکا از دوم ژانویه ۲۰۱۳ به طور خودکار با کاهش مخارج روبهرو خواهد شد چراکه روند افزایش کسری بودجه تداوم دارد.
وی در ادامه این گزارش به بررسی اینکه واقعا چه اتفاقی برای قیمت نفت میافتد و دلایل اینکه چرا قیمت پایین آن میتواند نشانهای از بازگشت دوباره اقتصاد جهان به رکودی عمیق باشد، پرداخته است. وی مینویسد: مساله اصلی و مهم اینجاست که در حال حاضر عرضه نفت به اندازه کافی افزایش نمییابد و برای زمان بسیار طولانی همین طور بوده است زمانی که عرضه نفت با سرعت کافی رشد نکند، میتواند دو تاثیر منفی داشته باشد؛ نخست « رایجترین تاثیر این است که قیمتها افزایش مییابند، این نکته در روند رو به رشد قیمتها طی هشت سال اخیر کاملا مشهود بوده است.» دوم، «تاثیر دیگر این است که قیمتها ناگهان سقوط میکنند، مانند آنچه اواخر سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد. این امر زمانی رخ میدهد که بخشی از کشورهای جهان در حال ورود به رکود هستند و تقاضای نفت آنها کاهش مییابد. » به نظر میرسد تاثیر دوم در حال شکلگیری است. همزمان با شکلگیری نشانههایی از بروز رکود اقتصادی، قیمتهایی که تا به امروز رو به کاهش بودهاند به روند نزولی خود ادامه خواهند داد.
ضمن اینکه اگر نگاهی به میانگین نرخ رشد کشورهای بحرانزده اروپا (پرتغال، ایتالیا، ایرلند، یونان و اسپانیا) طی سه سال گذشته داشته باشیم، درمییابیم که رابطه نزدیکی میان رشد قیمت نفت، رشد قیمت انرژی و رشد تولید ناخالص داخلی وجود دارد این در حالی است که به نظر میرسد طی سالهای اخیر رشد یا افت استفاده از انرژی باعث رشد یا افت تولید ناخالص داخلی شده است. تمام این انرژی، نفت نیست اما برای کشورهای بحرانزده اروپا حتی هزینه واردات گاز طبیعی هم نسبتا بالاست. مصرف نفت اخیرا به شدت کاهش یافته و این امر میتواند بیانگر انقباض اقتصادی بیشتر باشد.
این در حالی است که تقاضای نفت از سوی این کشورها اخیرا کاهش بیشتری هم داشته است. براساس گزارشهای منتشر شده، حجم تقاضای نفت از سوی آنها به طور مشترک طی ماههای فوریه تا آوریل سال ۲۰۱۲ در مقایسه با مدت مشابه سال پیش از آن افتی ۱۰ درصدی داشته است که این امر را میتوان بیانگر فرو رفتن هرچه بیشتر این پنج کشور اروپایی در رکود اقتصادی دانست.
مصرف نفت آمریکا نیز رو به کاهش است
حجم نفت مصرفی آمریکا طی چهار ماه نخست سال جاری در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته میلادی با افتی ۲/۳ درصدی روبهرو شده است. این امر از آن جهت اهمیت دارد که بررسی آمار و ارقام نشان میدهد همان اتفاقی که طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ رخ داده بود، بار دیگر در حال تکرار شدن است. مصرف نفت طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ تقریبا ثابت بود و پس از آن در اوایل سال ۲۰۰۸ با همان میزان افت روبهرو شد که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ شاهد آن بودهایم. افت بیشتر مصرف نفت طی سال ۲۰۰۹ رخ داد پس از آنکه قیمت نفت افت کرد و جهان شاهد آغاز پیامدهای آن (کاهش دسترسی به اعتبارات، تعلیق کارکنان) بود. مصرف نفت طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ تقریبا باثبات بوده اما طی سال ۲۰۱۲ با افت تقاضا روبهرو بودیم، مشابه الگوی افتی که اوایل سال ۲۰۰۸ رخ داد. نکته قابل توجه در این میان گمانهزنیهایی است که تنها عامل موثر بر قیمت نفت را مسایل اقتصادی میداند. عربستان اظهارات بسیاری در مورد ارایه تولیدات بیشتر به منظور حفظ قیمتها در حدود پایین داشته اما اگر نگاهی به الگوی تولید این کشور طی چند سال اخیر داشته باشیم، درمییابیم که تولیدات زمانی به اوج رسیدهاند که قیمت نفت در اوج بوده است و تولیدات دقیقا طی دورهای افت کردهاند که قیمت نفت کاهش یافته است. این بار هم اگر قیمت نفت به روند نزولی خود ادامه دهد، شاهد بهانههای عربستان برای حفظ تولیدات تا زمان افزایش قیمتها خواهیم بود. کشورهای صادرکننده نفت برای کسب درآمد به فروش نفت و مالیات بر این درآمد وابسته هستند تا بتوانند بودجه کشور را تامین کنند، در شرایطی قیمت نفت کاهش مییابد، بودجه دولتها افت میکند و آنها مجبورند هزینه کمتری را صرف برنامههای رفاه عمومی کنند، همین امر باعث میشود قیمت پایین نفت منجر به بیثباتی سیاسی در برخی کشورهای صادرکننده نفت شود. زمانی که قیمت نفت افت کرده و تولیدات کاهش مییابند، قیمت دیگر کالاهای مصرفی نیز پایین میآید و بسیاری از کارکنان از کار بیکار میشود. اتفاقات سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ به ما نشان داد که این نوع رکود اقتصادی تا چه اندازه مخرب است. نمیتوان با اطمینان در مورد آینده بازارهای جهانی سخن گفت اما مساله مهم واکنشهای زنجیرهای است چنانکه یک مشکل، مشکلات دیگری را در سراسر جهان ایجاد میکند. ما با اقتصاد بینالمللی مواجه هستیم که عناصر آن به صورت تنگاتنگ به هم مرتبط هستند. اگر کشورهایی با مشکلات مالی روبهرو باشند، بانکهای آنها با تنزل رتبه مواجه میشوند.
دیگر بانکها از این بانک یا کشور بحرانزده طلبکار هستند و اگر قصور در بازپرداخت بدهی رخ دهد، بانکهای دیگر نیز متضرر میشوند بنابراین یک کوتاهی در بازپرداخت میتواند شروع زنجیرهای از عدم بازپرداختها باشد. بانکهایی که با مشکلات (کمبود سرمایه، نرخ سود پایین) روبهرو هستند، شرایط سختتری را برای اعطای وام در نظر میگیرند و در چنین شرایطی شرکتهای کوچک برای دریافت وام با سختیهای بسیاری روبهرو خواهند شد و همین روند منجر به تعدیل نیرو در این شرکتها میشود. یکی از مسایل مربوط به قیمت بالای نفت این است که قیمتهای بالا به خصوص در میان واردکنندگان نفت، نوعی خطر سیستماتیک را افزایش میدهد که به طور همزمان بسیاری از شرکتهای تجاری را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. قیمت بالای نفت منجر به شکلگیری مسایل بسیاری به طور همزمان میشود؛ رشد نرخ بهره واقعی را کاهش میدهد، بازپرداخت وامها را سختتر میکند و نرخ بیکاری را افزایش میدهد. همه این عوامل مانع عملکرد مناسب دولتها میشود. اگر کارکنان بیکار شوند، دولتها مجبور هستند که هزینه تعدیل نیروها را بپردازند و همزمان از میزان مالیاتها و کمک به بانکهای بحرانزده کاسته میشود. چنین خطر سیستماتیکی منجر به شکستهای متوالی و چندگانه دولت میشود.
وعده رشد ظرفیت آتی نفت چندان کارساز نیست
همچنان با مقالههایی روبهرو میشویم که مدعی هستند تولیدات جهانی نفت تا فلان تاریخ تا فلان حدود افزایش مییابد. یکی از نمونههای این گونه مقالات از سوی مرکز تحقیقات مدرسه هاروارد کندی با نام « نفت: انقلاب بعدی» منتشر شد. براساس این مقاله ظرفیت تولید نفت در آمریکا و چندین کشور دیگر با چنان سرعتی رو به افزایش است که ظرفیت تولید جهانی نفت تا سال ۲۰۲۰ را تا حدود ۲۰ درصد افزایش خواهد داد و همین امر میتواند باعث سقوط قیمت نفت شود.
حتی اگر چنین پیش بینی درست باشد، مشکل این است که این حجم تا سال ۲۰۲۰، حجم بسیار کمی است که بسیار دیر قابل حصول است. میتوان گفت که جهان از دهه ۷۰ میلادی تاکنون با مشکل عرضه نفت روبهرو بوده است. میزان رشد عرضه نفت همچنان رو به کاهش است و جهان در تلاش است که خود را با آن سازگار کند و رکود اقتصادی نتیجه تمام این تلاشهاست. ما زمان نداریم که تا سال ۲۰۲۰ صبر کنیم و بینیم آیا ظرفیت مازادی که از آن سخن میگویند واقعا ایجاد میشود یا خیر. ما در حال حاضر مشکل داریم. کاهش قیمت نفت و افت تقاضا در آمریکا و پنج کشور بحرانزده اروپایی نشان میدهد که قیمت کنونی نفت (طی سال ۲۰۱۱ و اوایل ۲۰۱۲) منجر به شکلگیری رکودی دیگر میشود. براساس تجربیات ما از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ و مشکلات ناشی از بحران آن، این رکود بسیار سخت خواهد بود.
مصرف نفت آمریکا نیز رو به کاهش است
حجم نفت مصرفی آمریکا طی چهار ماه نخست سال جاری در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته میلادی با افتی ۲/۳ درصدی روبهرو شده است. این امر از آن جهت اهمیت دارد که بررسی آمار و ارقام نشان میدهد همان اتفاقی که طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ رخ داده بود، بار دیگر در حال تکرار شدن است. مصرف نفت طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ تقریبا ثابت بود و پس از آن در اوایل سال ۲۰۰۸ با همان میزان افت روبهرو شد که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ شاهد آن بودهایم. افت بیشتر مصرف نفت طی سال ۲۰۰۹ رخ داد پس از آنکه قیمت نفت افت کرد و جهان شاهد آغاز پیامدهای آن (کاهش دسترسی به اعتبارات، تعلیق کارکنان) بود. مصرف نفت طی سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ تقریبا باثبات بوده اما طی سال ۲۰۱۲ با افت تقاضا روبهرو بودیم، مشابه الگوی افتی که اوایل سال ۲۰۰۸ رخ داد. نکته قابل توجه در این میان گمانهزنیهایی است که تنها عامل موثر بر قیمت نفت را مسایل اقتصادی میداند. عربستان اظهارات بسیاری در مورد ارایه تولیدات بیشتر به منظور حفظ قیمتها در حدود پایین داشته اما اگر نگاهی به الگوی تولید این کشور طی چند سال اخیر داشته باشیم، درمییابیم که تولیدات زمانی به اوج رسیدهاند که قیمت نفت در اوج بوده است و تولیدات دقیقا طی دورهای افت کردهاند که قیمت نفت کاهش یافته است. این بار هم اگر قیمت نفت به روند نزولی خود ادامه دهد، شاهد بهانههای عربستان برای حفظ تولیدات تا زمان افزایش قیمتها خواهیم بود. کشورهای صادرکننده نفت برای کسب درآمد به فروش نفت و مالیات بر این درآمد وابسته هستند تا بتوانند بودجه کشور را تامین کنند، در شرایطی قیمت نفت کاهش مییابد، بودجه دولتها افت میکند و آنها مجبورند هزینه کمتری را صرف برنامههای رفاه عمومی کنند، همین امر باعث میشود قیمت پایین نفت منجر به بیثباتی سیاسی در برخی کشورهای صادرکننده نفت شود. زمانی که قیمت نفت افت کرده و تولیدات کاهش مییابند، قیمت دیگر کالاهای مصرفی نیز پایین میآید و بسیاری از کارکنان از کار بیکار میشود. اتفاقات سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ به ما نشان داد که این نوع رکود اقتصادی تا چه اندازه مخرب است. نمیتوان با اطمینان در مورد آینده بازارهای جهانی سخن گفت اما مساله مهم واکنشهای زنجیرهای است چنانکه یک مشکل، مشکلات دیگری را در سراسر جهان ایجاد میکند. ما با اقتصاد بینالمللی مواجه هستیم که عناصر آن به صورت تنگاتنگ به هم مرتبط هستند. اگر کشورهایی با مشکلات مالی روبهرو باشند، بانکهای آنها با تنزل رتبه مواجه میشوند.
دیگر بانکها از این بانک یا کشور بحرانزده طلبکار هستند و اگر قصور در بازپرداخت بدهی رخ دهد، بانکهای دیگر نیز متضرر میشوند بنابراین یک کوتاهی در بازپرداخت میتواند شروع زنجیرهای از عدم بازپرداختها باشد. بانکهایی که با مشکلات (کمبود سرمایه، نرخ سود پایین) روبهرو هستند، شرایط سختتری را برای اعطای وام در نظر میگیرند و در چنین شرایطی شرکتهای کوچک برای دریافت وام با سختیهای بسیاری روبهرو خواهند شد و همین روند منجر به تعدیل نیرو در این شرکتها میشود. یکی از مسایل مربوط به قیمت بالای نفت این است که قیمتهای بالا به خصوص در میان واردکنندگان نفت، نوعی خطر سیستماتیک را افزایش میدهد که به طور همزمان بسیاری از شرکتهای تجاری را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. قیمت بالای نفت منجر به شکلگیری مسایل بسیاری به طور همزمان میشود؛ رشد نرخ بهره واقعی را کاهش میدهد، بازپرداخت وامها را سختتر میکند و نرخ بیکاری را افزایش میدهد. همه این عوامل مانع عملکرد مناسب دولتها میشود. اگر کارکنان بیکار شوند، دولتها مجبور هستند که هزینه تعدیل نیروها را بپردازند و همزمان از میزان مالیاتها و کمک به بانکهای بحرانزده کاسته میشود. چنین خطر سیستماتیکی منجر به شکستهای متوالی و چندگانه دولت میشود.
وعده رشد ظرفیت آتی نفت چندان کارساز نیست
همچنان با مقالههایی روبهرو میشویم که مدعی هستند تولیدات جهانی نفت تا فلان تاریخ تا فلان حدود افزایش مییابد. یکی از نمونههای این گونه مقالات از سوی مرکز تحقیقات مدرسه هاروارد کندی با نام « نفت: انقلاب بعدی» منتشر شد. براساس این مقاله ظرفیت تولید نفت در آمریکا و چندین کشور دیگر با چنان سرعتی رو به افزایش است که ظرفیت تولید جهانی نفت تا سال ۲۰۲۰ را تا حدود ۲۰ درصد افزایش خواهد داد و همین امر میتواند باعث سقوط قیمت نفت شود.
حتی اگر چنین پیش بینی درست باشد، مشکل این است که این حجم تا سال ۲۰۲۰، حجم بسیار کمی است که بسیار دیر قابل حصول است. میتوان گفت که جهان از دهه ۷۰ میلادی تاکنون با مشکل عرضه نفت روبهرو بوده است. میزان رشد عرضه نفت همچنان رو به کاهش است و جهان در تلاش است که خود را با آن سازگار کند و رکود اقتصادی نتیجه تمام این تلاشهاست. ما زمان نداریم که تا سال ۲۰۲۰ صبر کنیم و بینیم آیا ظرفیت مازادی که از آن سخن میگویند واقعا ایجاد میشود یا خیر. ما در حال حاضر مشکل داریم. کاهش قیمت نفت و افت تقاضا در آمریکا و پنج کشور بحرانزده اروپایی نشان میدهد که قیمت کنونی نفت (طی سال ۲۰۱۱ و اوایل ۲۰۱۲) منجر به شکلگیری رکودی دیگر میشود. براساس تجربیات ما از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ و مشکلات ناشی از بحران آن، این رکود بسیار سخت خواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد