لا اکراه فی‌الدین…

شیدا ملکی- ایستگاه تئاتر شهر، واگن ویژه بانوان. یک جمعه تعطیل و مسافرانی که کمتر در روزهای کاری مترو را تجربه می‌کنند. شهروندان معمولی که ۶ صبح و ازدحام آن را شاید هرگز در واگنی که زنان لوازم آرایش، شال و روسری و پارچه‌های آشپزخانه می‌فروشند تجربه نکرده‌اند‌. این واگن از همیشه خلوت‌تر است و هیچ خبری از ازدحام کارمندان و دانشجویان نیست.
مسافرها روی صندلی ردیف‌های شش نفره یک در میان نشسته‌اند. زنی جوان کتاب می‌خواند. دیگری بافتنی می‌بافد و دختری ۱۵، ۱۶ ساله با گوشی موبایلش بازی می‌کند. خبری از دستفروش‌های مترو نیست و جمعه‌ای آرام در مترو می‌گذرد. زن جوانی سرش را به شیشه کنار صندلی‌اش تکیه داده و شال ارغوانی‌رنگ پشمی‌اش از روی سرش سر خورده است.
زنی میانسال، محجبه و با‌چادر از جا بلند شد و بالای سر زن جوان فریاد زد: «بلند شو خانوم…» زن جوان وحشت‌زده از خواب بیدار شد، قبل از اینکه به خودش مسلط شود زن میانسال باری دیگر فریاد زد: «تو مگه آدم نیستی که روسریت رو سر نمی‌کنی؟ با خودت چی فکر کردی که اینجوری بی‌حیا تو مترو نشستی و موهاتو نپوشوندی؟»
زن جوان هر بار تلاش می‌کرد آرام و منطقی برای زن میانسال توضیح دهد که اینجا واگن ویژه بانوان است. او در حالی که صدایش از استرس شنیدن فریادهای زن میانسال می‌لرزید می‌گفت: «اینجا هیچ آقای نامحرمی حضور نداره و من هم شالم عقب رفته. عمدی نبود اما شما رفتارت خیلی تند و دور از آموزه‌های اسلامه. شما با داد و فریاد منو از خواب بیدار کردی و تا تونستی ناسزا گفتی…»
زن میانسال فریادهایش را بلند‌تر کرد و این آغازی بود برای واکنش نشان دادن همه زن‌هایی که قبل از فریادهای او در آرامش کتاب، بافتنی و گوشی موبایل خود غرق شده بودند. زن جوان محجبه‌ای که چادر بر سر داشت نزدیک آمد و سعی کرد زن میانسال را آرام کند. او در حالی که سعی می‌کرد دست های زن میانسال را بگیرد تا به صورت دختر جوان سیلی نزند می‌گفت: «مادر‌جان امر به معروف و نهی از منکر مراحل داره. این کارو نکنید. این کارتون درست نیست.»
زن میانسال همچنان فریاد می‌زد و به همه زن‌هایی که در مترو حضور داشتند ناسزا می‌گفت. شال ارغوانی زن جوان تبدیل به ماجرایی غیر‌قابل پیش‌بینی شد. زن میانسال از ناسزا گفتن به تهدید کردن رسید و در ایستگاهی که صاحب شال ارغوانی باید از مترو پیاده می‌شد به هر نحوی مانع او شد. کیف زن جوان را رها نکرد و این موضوع آتش درگیری را شعله‌ور کرد.
تعداد زیادی از مسافران با دوربین گوشی موبایل خود از این درگیری فیلمبرداری می‌کردند و در همان لحظه‌ها می‌شد پیش‌بینی کرد این فیلم‌ها در نهایت چه سرانجامی خواهند داشت. در شرایطی که سعی بر آن است که موقعیت اجتماعی کشور را به بهترین شکل خود حفظ کرده و بهترین تصویر را به جهانیان نمایش دهیم، برخوردی غیر‌اسلامی برای حفظ اسلام موجب خواهد شد در نوع قضاوت ساکنین جامعه جهانی نقشی منفی بازی کنیم.
به راستی حجاب به عنوان یکی از شاخصه‌های ظاهری دین بسیار پر‌ارزش است اما نوع برخورد و ادبیات رفتاری با زنانی که تعریف دیگر‌گونه‌ای از حجاب در ذهن دارند، نه‌تنها این افراد را به تغییر این تعریف نزدیک نمی‌کند بلکه پایه‌های فکری این افراد را نسبت به موضوع شکننده‌تر خواهد کرد.
زن جوان از ایستگاهی که قصد پیاده شدن داشت عبور کرد و با تلاش و کمک زنان دیگر توانست یک ایستگاه بعد از مترو پیاده شود. زن جوان در حالی که پیاده می‌شد با صدایی آرام گفت: «تو مسلمان نیستی.»
sheidamaleki.journalist@gmail.com