20 - 02 - 2018
مائدههای زمینی
آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی که نوشتههایش تاثیر شگفتآوری بر نسل جوان در سالهای پس از جنگ جهانی داشت، در سال ۱۸۶۹ در پاریس به دنیا آمد. خانواده او سخت پایبند به سنتهای مذهب پروتستان بود و این موضوع تاثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت او در نوجوانی و جوانی گذاشت. بروز بیماری در کودکی مانع از تحصیلات منظم او شد اما علم دوستی و فضای فرهنگی خانواده توانست این خلأ را جبران کند. ژید، در پانزده سالگی با شوری عارفانه به یکی از بستگانش دل بست و در سال ۱۸۹۵ با او ازدواج کرد.بیست و دو سالگی آغاز فعالیتهای ادبی اوست. دوستی با «استفان مالارمه» باعث روی آوردن به مکتب «سمبولیسم» و پدید آوردن آثاری مثل «یادداشتهای روزانه آندره والتر»، «شعرهای آندره والتر»، «رساله نرگس» و «سفر اورین» شد اما پس از مدتی از این مکتب روی گرداند و به تجزیه و تحلیل و تامل در پیچیدگیهای زندگی درونی انسان پرداخت. سفر ژید به آفریقا باعث تغییرات بسیاری در روح و جسم او شد و پس از آن ژید از تجربیاتی نوشت که از او انسانی تازه ساخته بود. آثاری همچون «مائدههای زمینی»، «ضد اخلاق»، «در تنگ» و «دخمههای واتیکان» زاییده همین انقلاب روحیاند.با آغاز جنگ جهانی اول ژید مدتی خاموشی گزید اما بعد کتابهای «اگر دانه نمیرد»، «کوریدون» و «سکهسازان» را نوشت. او در «اگر دانه نمیرد» واقعیات زندگیاش را بیپرده بیان کرد و با نوشتن رمان «سکهسازان» شیوه تازهای در رمان فرانسوی بنیاد نهاد. ژید کتابهای «بازگشت از کنگو» و «بازگشت از چاد» را با هدف تاختن به استعمار نوشت؛ عضو حزب کمونیست شد اما با برآورده نشدن انتظارات و تمایلات عدالتخواهانهاش با نوشتن کتاب «بازگشت از شوروی» از این حزب کناره گرفت.ژید همواره از ریا و تظاهر پرهیز میکرد و گاهی بیان بیپرده مسایل اخلاقی باعث برانگیختن دشمنیهایی بر ضد او میشد. او در سال ۱۹۴۷ جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و در سال ۱۹۵۱ در چنین روزی چشم از جهان فرو بست.
ناتانائیل! من شوق را به تو خواهم آموخت. اعمال ما به ما وابسته است. همچنان که درخشندگی به فسفر. درست است که اعمال ما ما را میسوزانند ولی تابندگی ما از همین است و اگر روح ما ارزش چیزی را داشته دلیل بر آن است که سخت تر از دیگران سوخته است. برای من خواندن اینکه شن ساحلها نرم است کافی نیست. میخواهم پای برهنه ام این نرمی را حس کند. معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد برای من بیهوده است. هرگز در این جهان چیزی ندیده ام که حتی اندکی زیبا باشد مگر آنکه فورا آرزو کرده ام تا همه مهر من آن را در برگیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد