28 - 08 - 2017
ماهی شجریان، موش کور ستوده!
محمدرضا ستوده- راستش پدرم حالش خیلی خوب نیس ولی من چارهای ندارم و باید طنز بنویسم. به هر حال این شغل منه. اگه ننویسم نمیتونم غذا بخرم و بخورم. کاشکی توی قانون اساسی یه مادهای وجود داشت که وقتی یه طنزنویس پدرش توی ایسییوئه و نیمهبیهوشه اون طنزنویس تحت حمایت دولت قرار بگیره و مجبور نباشه توو این وضعیت یه چیزی بنویسه که بقیه لبخند بزنن. البته لازم به ذکره روزنامه ما این کمکاری دولت رو داره جبران میکنه ولی من تا کی میتونم یادداشت ندم و روزنامه هم هیچی بهم نگه. به قول معروف در دیزی بازه حیای من کجا رفته!
نمیدونم چرا هی توی این مملکت هر چی آدم میگرده که یه قانونی برای حمایت از خودش پیدا کنه چیزی پیدا نمیکنه. آدم احساس تنهایی میکنه.
واقعیتش اینه که من الان کاری از دستم برنمیاد که یه موضوعی رو دستمایه قرار بدم تا شما لبخند بزنید شما خودتون یه چیزی پیدا کنین بهش بخندین!
البته من چند روز پیش یه لبخند زدم. وقتی شنیدم یه محقق ایرانی اسم یه ماهی تازه کشف شده رو گذاشته شجریان. ولی بعدش گفتم خنده نداره. اتفاقا کار خیلی خوب و جالبی کرده. ما ایرانیها از بس از این کارا نکردیم واسمون مسخره به نظر میاد ولی ایدهش خیلی شیک بوده. اسم یه گونه جاندار رو به نامه یکی از مفاخر مملکت گذاشته.
ولی اگه یه روزی من جزو مفاخر این مملکت شدم و یه گونه ی جدید موش کور کشف شد، لطفا برای حال دادن به من اسم منو روی اون نذارین. بگردین یه حیوون آبرومند پیدا کنین. مث همین ماهیه. اگرم پیدا نکردین بیخیال شین. نمیخواد به من حال بدین. همین که اسمم روی سنگ قبرم بمونه و نیان با کلنگ سنگ قبرمو بشکنن کافیه!
روزگار غریبیست نازنین
سنگ قبر آدم را با کلنگ خرد میکنند!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد