26 - 02 - 2018
مترجم روسی
مایکل فرین، نویسنده، نمایشنامهنویس و مترجم انگلیسی سال ۱۹۳۳ در حومه لندن به دنیا آمد. موفقیت نمایشنامههایی همچون «کپنهاگ» و «دموکراسی» و رمانهایی مانند «جاسوسها» و «به سوی پایان صبح» او را در جرگه معدود نویسندگانی قرار داده که در هر دو حوزه نویسندگی رمان و نمایشنامهنویسی چیرهدست هستند.فرین در دوره خدمت نظام، زبان روسی را فراگرفت و هم اکنون او را بهترین مترجم آثار چخوف در بریتانیا میدانند. این نویسنده عمدتا طنزنویس بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به ۲۰ جایزه ادبی در بخشهای نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است.از جمله معروفترین جوایزی که فرین موفق به دریافت آنها شده است، میتوان به جایزه سامرمست موام (۱۹۶۶) برای رمان «مرد حلبی»، جایزه لارنس اولیویه (۱۹۷۶) در بخش بهترین کمدی برای نمایشنامه «سالهای خرها»، جوایز حلقه منتقدان تئاتر (۱۹۹۸)، ایونینگ استاندارد لندن (۱۹۹۸)، تونی (۲۰۰۰) و حلقه منتقدان تئاتر نیویورک (۲۰۰۰) برای نمایشنامه «کپنهاگ»، جایزه وایت برد (۲۰۰۲) برای «جاسوسها»، و جایزه قلم طلایی (۲۰۰۳) به خاطر یک عمر خدمت به ادبیات اشاره کرد.نشر چترنگ آثار فرین را به فارسی ترجمه و راهی بازار کرده است. مترجم روسی درباره دختری روس است که نمیتواند به انگلیسی صحبت کند و با گوردون پراکترگلد انگلیسی که به مسکو آمده و زبان روسی نمیداند، رابطه عاشقانهای را شروع میکند. در این میان نیاز آنها به مترجم سبب میشود تا پاول منینگ که این وظیفه را به عهده گرفته از عمق رابطه آنها آگاه شده و در سحر عشق و روابط غربیشرقی غرق شود…مایکل فرین با به تصویر کشیدن فضای کمونیستی حاکم بر روسیه در خلال عاشقانهای که به گفته خودش چشماندازی فرهنگی است، سفری در زمان به دوران دانشجوییاش در روسیه را میآفریند. نویسنده جاسوسها با رمان مترجم روسی به قلب جامعهای نفوذ میکند که همواره به دنبال تغییر است و سوالات فلسفی خود را در ذهن مخاطب خود ایجاد میکند.
مترجم روسی را کیهان بهمنی به فارسی برگردانده و انتشارات چترنگ آن را در ۲۶۳ صفحه و به قیمت ۲۳۰۰۰ تومان منتشر کرده است.
«رایا سرش را بلند کرد و همچون گربهای خواب آلود به اطرافش نگاه کرد. سپس پرسید: دوست داری شنا کنیم؟
نه تو آبی به این سردی
میتونیم عین گراز دریایی سریع عرض رودخونه رو بریم و برگردیم.
پیخ میزنیم رایا.
نمیزنیم. زود میپریم بیرون. بعد هم همدیگه رو خشک میکنیم و رو این تختهها زیر آفتاب میخوابیم. اون قدر همدیگه رو میزنیم تا گرم بشیم.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد