6 - 01 - 2020
مجادله تازه جناحهای سیاسی
آرزو فرشید- ترور سردار سلیمانی آنقدر گران تمام شد که هیچکس درباره ضرورت پاسخگویی به آن و گرفتن انتقام وی تردید نداشته باشد اما چند و چون این پاسخ، محل بحث است. نگاهی به بیانات رهبر انقلاب، بیانیه شورایعالی امنیت ملی، سخنان حسن روحانی و وزیر امور خارجه روشن میکند که در سطح عالی نظام همه متوجه اهمیت این پاسخ هستند و سعی دارند در بهترین زمان، بهترین گزینه را برگزینند. در همین حال رسانهها و تحلیلگران مشغول گمانهزنی درباره نحوه انتقامگیری ایران شدهاند و این گمانهزنیها یا توصیهها و مشورت دادنها به صحنهای برای تقابل جریان های سیاسی بدل شده است. اگرچه همه در ضرورت حفظ انسجام ملی و وحدت داخلی داد سخن میدهند اما شاهدیم که اختلافنظرها پیرامون نحوه پاسخ دادن به آمریکا چطور به مجادله کشیده شده است. اصلاحطلبان دست به قلم شده و در بیانیهای مسوولان را به هوشیاری و تدبیر بیشتر فرامیخوانند. نگرانی آنان از افتادن به دام ترامپ و تن دادن به اهداف جنگ طلبانه او است. در مقابل کیهان بیانیه شورایعالی امنیت ملی را به باد نقد میگیرد و آن را فاقد قاطعیت میداند. کوچکزاده در اینستاگرم به تاجزاده میتازد و … خلاصه کلامشان این است که پاسخ به آمریکاییها باید سریع و تند و البته از جنس نظامی باشد. تصمیمگیری در این باره قطعا با مسوولان امر است و سران کشور تصمیم خواهند گرفت که یک حمله نظامی را در دستور کار قرار دهند یا بر خروج آمریکاییها از منطقه تمرکز کنند یا مجموعهای از اقدامات نظامی و سیاسی را در نظر داشته باشند.
نکته قابل تامل اما این است که فعالان سیاسی در این مقطع حساس چگونه عمل کرده و صاحبان تریبون بر کدام طبل میکوبند. هدفشان از اظهاراتی که این روزها بیان میشود دقیقا چیست و چه تبعاتی برای کشور دارد؟
حجتالله جودکی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «جهانصنعت» به همین نکات اشاره میکند، او معتقد است که هسته اصلی در حاکمیت هوشیار است و میداند که چطور در عین انتقامگیری به فکر منافع بلند ملت کشور باشد. ضمن اینکه تاکید میکند بسیاری از فعالان سیاسی از شهادت سردار سلیمانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده کرده و با اظهارات نسنجیده خود بر شکاف بین نیروهای سیاسی دامن میزنند.
مقامات در ایران بر گرفتن یک انتقام سخت از آمریکا تاکید دارند. به نظر شما این انتقام باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
مقامات ایرانی بر ضرورت پاسخگویی به این اقدام آمریکا تاکید دارند اما همه آنها نگفتهاند که این پاسخ لزوما یک اقدام نظامی است. خود رییسجمهور گفت که این انتقام طی سالهای آینده گرفته خواهد شد. در واقع تردیدی در این نیست که ایران به این اقدام پاسخ خواهد داد اما این پاسخ باید شرایطی داشته باشد. اول اینکه در توان ما باشد. گاهی ما حرفی میزنیم که اجرای آن در توان ما نیست و این غلط است. دوم اینکه به نفع ما باشد. گاهی ما توان کاری را داریم اما انجام آن در نهایت به ضرر ما خواهد بود. طبیعتا این گزینه هم نفی میشود. سوم اینکه پاسخ باید عاقلانه باشد. یعنی منافع درازمدت ما و عراقیها را حفظ کند.
با این حساب بهترین پاسخی که ایران میتواند به این اقدام آمریکاییها بدهد، چیست؟
از مجموع حرفهایی که تاکنون بیان شده میتوان به این نتیجه رسید که ایران و عراق در یک نقطه اشتراک نظر دارند و آن این است که آمریکا به خاطر کارهای خلاف خود باید از منطقه بیرون برود. عراقیها هم عزم خود را برای اینکه آمریکا از کشورشان بیرون برود، جزم کردهاند زیرا حاکمیت ملی آنها نیز نقض شده است. به اضافه اینکه غیر از آقای سلیمانی، یکی از فرماندهان ارتشی آنان نیز ترور شده است، زیرا همانطور که میدانید حشدالشعبی هم بخشی از ارتش عراق شده است و این اقدام پیامد حقوقی دارد.
بر این اساس کاری که الان انجام میشود و به نظر میرسد که بسیار درست است، این است که ابعاد حقوقی و سیاسی مساله بسیار باز شود و از طریق مجامع قانونی بینالمللی پیگیری شود. این رویکرد به انزوای بیشتر آمریکا و همینطور یارگیری بیشتر ما کمک میکند. رجزخوانیها به درد نمیخورد. مثلا همین ترامپ رجز خواند که ما ۵۲ نقطه از جمله مراکز فرهنگی را میزنیم اما این سخن بازتاب بینالمللی بدی برایش داشت زیرا زدن مراکز فرهنگی در عرف بینالملل جنایت علیه بشریت تلقی میشود.
رجزخوانی ترامپ سبب میشود که ما هم در همین بازی بیفتیم؟ به خصوص که شاهدیم بخشی از نیروهای داخلی تاکید دارند که باید یک پاسخ نظامی در اسرع وقت داده شود و در همین راستا روزنامه کیهان بیانیه شورای امنیت ملی را فاقد قاطعیت لازم دانست.
توجه داشته باشید که ما گروهها و افرادی را داریم که به اصطلاح عامیانه کیلویی حرف میزنند و منطق درستی پشت حرفهایشان نیست. از کیهان گرفته تا آقای محسن رضایی و دیگران. اینها افرادی هستند که فقط میتوانند آتو دست دشمن دهند. مثلا کیهان چند ماه قبل پیشنهاد کرده بود که سفارت آمریکا را در عراق بگیریم. روشن است که این اظهارات به ضرر ماست و نباید بیان شود. اساسا کم حرف زدن ضرر ندارد و باید حرف درست زد. این امری است که متاسفانه تعداد قابل توجهی از مسوولان و حتی ائمه جمعه ما آن را در نظر نمیگیرند. برخی حرفها برای ما بار حقوقی و منفی دارد. حداقل این است که چون آمریکا توان رسانهای بالایی دارد میتواند با بزرگنمایی همین حرفها افکار عمومی را علیه ما بسیج کند، پس بهتر است که از این رجزخوانیها و شعارها پرهیز کنیم.
اکنون فرصتی پیش آمده و همه گروهها اعم از چپ، راست و میانه و حتی ایرانیان خارج از کشور این ترور را محکوم میکنند. میتوان و باید از این یکپارچگی استفاده کرد. باید زخمهای موجود در داخل را با استفاده از همین یکپارچگی ترمیم کرد و شعارهایی داد که امکان تحقق داشته باشد.
شعار قابل تحقق در این مساله اخیر چیست؟
شما بگویید اینکه آمریکا از منطقه بیرون برود برای ما بهتر است یا اینکه یک اقدام نظامی کنیم و مثلا ۵۰ تا آمریکایی کشته شود؟ طبیعی است که اولی. اگر اینها از منطقه بیرون بروند برای ما خیلی بهتر است. آقای ظریف خیلی سیاست خوبی را در پیش گرفته و پاسخهای مناسبی میدهد. حتی اعلام کرد که کنترل این خشم ایجاد شده در منطقه از عهده ما خارج است. این خیلی جالب است یعنی مسوولیت این خشم با ما نیست.
این اظهارنظر، موجب تقویت این گمانه نیست که ایران با استفاده از نفوذ خود در منطقه و به صورت غیرمستقیم به آمریکا پاسخ نظامی خواهد داد؟ سردار فدوی هم گفته بودند که پاسخ ایران فرامرزی است.
لزوما به معنی پاسخ نظامی و به صورت غیرمستقیم نیست. مثلا خروج نیروهای آمریکایی از منطقه هم یک پاسخ فرامرزی است. تاکید من روی نوع پاسخ است. ما باید محاسبه کنیم و ببینیم که کدام پاسخ حداکثر منفعت و حداقل ضرر را برای ما دارد.
به نظر شما مسوولان ایرانی چطور باید این محاسبه را انجام داده و تحت تاثیر فضای هیجانی قرار نگیرند. بعد بیانیه اصلاحطلبان که مسوولان را به هوشیاری و تدبیر در پاسخگویی، دعوت کرده بود دیدیم که برخی نیروهای تندرو چطور انتقاد کردند. امکان دارد که این هیجانات و دعوت به ارائه پاسخ نظامی ما را به سوی جنگ ببرد؟
باید بدانیم آن کسانی که این شعارها را میدهند در حقیقت به دنبال چه هستند. من دیدم که آقای قالیباف چه شعارهایی میداد. روشن است که او قبل از این حرفها باید درباره ماجراهای شهرداری، بدهیهای شهرداری و مشکلاتی که برای مردم ایجاد کرده است، پاسخ دهد یا آقای رضایی اول باید پاسخگوی اقدامات قبلی خود باشد. اینکه ما برویم چهار، پنج هزار اسیر آمریکایی بگیریم و با پول آزاد کردن آنان اقتصاد را بچرخانیم، حرفهای کیلویی است و حتی ارزش تحلیل هم ندارد. در عین حال همین حرفها عوامپسند است. اینها سیاستهای پوپولیستی است.
یعنی گروهی که بر ارائه پاسخ تند و نظامی در اسرع وقت تاکید میکنند، دنبال منافع سیاسی خود در داخل هستند؟
بله، توجه داشته باشید که مرحوم سلیمانی خود از جمله کسانی بود که کم حرف میزد و این سبب پختگی بیشتر کارهای او بود. دیگران هم باید این را یاد بگیرند. آقای نقدی باید این را یاد بگیرد. اگر نه این شعارها غیر از آنکه علیه ما فضای تبلیغاتی درست کند، نتیجهای ندارد. چون شعار مثل عمل نیست که بگوییم به دشمن ضربه زدیم، برعکس دشمن میتواند با استفاده از این شعارها علیه ما بهرهبرداریهای سیاسی کند.
من معتقدم که متاسفانه این حرفهای تند هدفمند است و اهداف داخلی دارد. اینها دانسته این حرفها را میزنند. مثلا اینکه قالیباف میگوید تنهاتر شدم یعنی چی؟ اگر قرار باشد او در کنار آقای سلیمانی قرار بگیرد قطعا به ضرر آقای سلیمانی است. اینها نوعی بهرهبرداری سیاسی است.
فکر میکنید تصمیم مجموعه حاکمیت درباره پاسخ مناسب به آمریکا چه خواهد بود؟ و چقدر تحت تاثیر این اظهارات تند و هیجانی قرار میگیرد؟
من فکر می کنم که هسته مرکزی این را میفهمد که باید عاقلانهتر سخن بگوید اما بخش تبلیغاتی در کشور ما مثل صداوسیما یا روزنامههای وابسته به طیف تندرو رویکرد دیگری را در پیش گرفتهاند. مثلا من دیدم که صداوسیما یک تحلیلگر را به نام چشم روشن آورده بود و او میگفت ما باید ظرف ۷۲ ساعت پاسخ بدهیم. چون بعدا قضیه سرد میشود و حیثیت ما بر باد میرود و … . این در حالی است که پیش از مشخص کردن زمان باید گفت ما نیاز داریم پاسخ دقیق و مبتنی بر منافع ملی بدهیم.
مساله این است که از تریبونهایی که در اختیار دارند عاقلانهتر بهرهبرداری کنند. من تحلیلهای زیادی در این باره دیدم اما فقط چند مورد دقیق بررسی شده بود. مثلا یکی از تحلیلگران خارجنشین به نام آقای مهرزاد بروجردی دقیقا در راستای منافع بلندمدت ما صحبت میکرد. لازم است که ما به جای انگ زدن به همه و دور کردن همه، از اینها استفاده کنیم. باید کاری کنیم که وحدت داخلی از بین نرود زیرا مبارزه با آمریکا تنها در صورتی ممکن است که ملت را پشتسر داشته باشیم زیرا در غیر این صورت این موضوع پاشنه آشیل ما خواهد بود.
لازمه رویارویی با آمریکا غیر از پشتوانه مردمی، چیست؟ آیا ما از لحاظ نظامی توان مقابله با آنان را داریم. به فرض اینکه مجموعه حاکمیت بخواهد با رویکرد طیف تندرو عمل کرده و یک پاسخ نظامی به آمریکا بدهد، ما توان اقدامی که خسارت آن به آمریکاییها همسنگ خسارت ترور سردار سلیمانی برای ما باشد، داریم؟
این را آنها باید پاسخ دهند. به این خاطر که هر روز میآیند میگویند اگر اسراییل فلان کار را کند ما در عرض یک ربع او را از صفحه روزگار پاک میکنیم. این را هم آقای احمد خاتمی گفته و هم برخی از فرماندهان سپاه. من به آنان میگویم اگر شما چنین توانی دارید و این کار را نمیکنید، خائن هستند. اگر واقعا میتوانید، زودتر تمامش کنید.
حرف زدنهای اینچنین به درد نمیخورد. باید مراقب فرمایشات خود باشند و همانطور که خدا گفته آن را از فیلتر عقل عبور دهند. ضرر که ندارد عقل در دسترس همه است و باید از آن استفاده کنند. کسی نمیگوید با آمریکا مبارزه نکنید. همه دوست داریم که منافع ملت به بهترین شکل ممکن تامین شود بنابراین باید از عقل استفاده کرد و اگر در عقل را بسته و فقط شعار دهیم، دردی دوا نمیشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد