30 - 11 - 2022
مخالفت رادیکالها تاثیر ندارد مردم آشتی ملی میخواهند!
شهره ماهیصفت- صفآرایی گروهها در برآورد معرفی یک کاندیدای واحد همچنان در هالهای از ابهام است فارغ از اینکه برخی شاخهها کاندیدای موردنظر خود را ضمنی معرفی کردهاند اما تا زمان قطعی شدن ثبتنام همچنان این تردید وجود دارد که در نهایت چه کسانی در صحنه حضور قطعی خواهند داشت و احتمال اینکه افرادی به نفع سیاستمداران دیگر از صحنه خارج شوند نیز به قوت خود باقی است. فضای سنگین این ابهام حتی عملکرد دولت در ماههای اخیر را تحتالشعاع قرار داده است و در پارهای موارد حتی سفرهای استانی دولت نیز با وجود کاندیداها در سفرهای موازی به حاشیه رانده شده است. به هر حال هر چه میگذرد بحث انتخابات داغتر میشود اما در این میان هر دو طیف موسوم به اصلاحطلبان و اصولگرایان با وجود آنکه کاندیداهای متعددی را به جامعه انتخاباتی معرفی کردهاند، اما همچنان نگرانیهایی برای حضور بازیگران اصلی صحنه سیاست در انتخابات وجود دارد. محک آمدن و نیامدن در کنار تردید برای شکست یا پیروزی هر یک از دو جناح، راه را برای اظهارنظرهایی که بعضا هشدار، توصیه یا ابراز عقیده همراه با نقدهایی سربسته و گاهی صریح میباشد هموار کرده است از جمله حضور سیدمحمد خاتمی و اکبر هاشمیرفسنجانی به عنوان دو کاندیدای مطرح ضمن ایجاد امیدی تازه برای اصلاحطلبان برای آشتی با قدرت، نگرانیهایی نیز برای اصولگراها به جهت رای قدرتمند آنان در کنار سابقه تاریخی عملکرد ایشان در برآورد خواستههای مردم به وجود آورده است. از سوی دیگر موضوع نگرانیهای طیف اصولگرا در مورد این دو کاندیدا موجب شده که صفآرایی خبری نیزتوسط صاحبنظران سیاسی شکل تازهای یابد. در این عرصه خبری منتقدان و موافقان حضوری جدی دارند در این بین دکتر صادق زیباکلام
از جمله صاحبنظرانی است که صریحا و نه تلویحا حضور هاشمی در انتخابات را در شرایط حاضر یک ضرورت میداند. این استاد دانشگاه کیاست و تجربه، درایت و شخصیت پراگماتیزم هاشمی را مهمتر از سن و سال این سیاستمدار میداند و معتقد است کشور در شرایط تب ۳۹ درجه قرار دارد و تنها کسی که قادر است چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی اوضاع را تحت کنترل گرفته و به آرامش آشتی و وحدت ملی برساند شخص هاشمیرفسنجانی است.در همین رابطه گفتوگویی با دکتر صادق زیباکلام در پی میآید، دیدار من با این استاد علومسیاسی در محل دفتر انتشارات روزنه که ناشر کتب وی است برگزار شد. آنچه در پی میآید ماحصل این گفتوگو با محوریت انتخابات و نقد سیاست داخلی و خارجی دولت نهم و دهم است:
آقای دکتر زیباکلام به نظر شما مهمترین نقدی که به سیاست خارجی دولت نهم و دهم وارد است چه مورد یا مواردی است؟
آنچه در برآورد عملکرد دولت آقای احمدینژاد در حوزه سیاست خارجی میتوان نتیجه گرفت، تغییر رویکرد و تلاش برای انتخاب مسیری غیر از راهی بود که دولتهای قبل پیش گرفته بودند در واقع دولت ایشان کارشان را در حوزه سیاست خارجی اینگونه آغاز کرد که فعالیتها و برنامههای هستهای را از مسیر سیاست کجدارومریز کنار زد و رسما اعلام کرد که هر کاری را به صلاح برنامه هستهای میداند انجام میدهد که متاسفانه نتیجه و حاصل آن دشمنی زیاد علیه کشور بود، این دشمنی، تحریمهای سنگینی را نیز در پی داشت. احمدینژاد در واقع میخواست نشان دهد نگاه جدیدی آمده و هراسی از غربیها نداشته و این سیاست که غربیها مرعوب هستند را پیشه کرد که البته سیاستی بسیار غلط و اشتباه بود. او میگفت با پشتوانه مردم و انقلاب اسلامی هر کاری را در رابطه با برنامه هستهای صلاح بدانیم انجام میدهیم، درحالی که دولت اصلاحطلب با سیاست دشمنزدایی و کجدارومریز توانست برنامههستهای را با قدرت و سرعت بیشتری پیش ببرد و با تعامل منطقی با کشورها، شرایط کشور را دستخوش ناملایمات سیاسی نکرد.
در مورد سیاست داخلی، دولت موسوم به «عدالت» تا چه اندازه
موفق بود؟
آقای احمدینژاد اهل برنامهریزی و مشورت نبود، ایشان اهل سعهصدر در امور اجرایی، گفتوگو و تصمیم جمعی نبود. بنابراین حاصل این وضع، سیاست و تصمیمات بسیار شتابزدهای شد که لطمات جبرانناپذیری به کشور زد و در صورتی که این وضعیت ادامه مییافت و پایان دولت دهم نبود شاهد افزایش تورم و گرانی، مهاجرت نخبگان، افزایش شکاف طبقاتی و بالطبع اعتراض بودیم.
شما اخیرا در مطالب و گفتارهایتان رسما از آقای هاشمی برای ورود قطعی به انتخابات دعوت کردهاید، دلیل این اصرار شما چیست؟
در مجموعه نیروهای سیاسی در کشور، آقای هاشمی تنها فرد نیست اما از معدود چهرههایی است که میتواند در عرصه سیاست خارجی گامهای مثبت بردارد و همچنین در مورد سیاست داخلی و خارجی شیوه تنشزدایی را اعمال کند هیچ دلیلی ندارد روابط کشور ما با آلمان، فرانسه، کانادا، استرالیا و کشورهای دیگر خراب باشد این کشورها اگر در دوره اصلاحات کنار ما نبودند دشمن هم نشدند اما ظرف هشت سال همه این کشورها دشمن ما شدند و در واقع اگر متحد با کشورمان نباشند اما دشمنی هم ندارند.آقای هاشمی در مذاکرات ۱+۵ میتواند گامهای بهتری بردارند در مجموع اوضاع را تعدیل میکند و با رفتار میانهرو و کیاست و درایت ایشان حتی میتوان از تحریمها کاست. نگاه غربیها هم به آقای هاشمی سیاستمداری پراگماتیک، معتدل و میانهرو است. هاشمی فقط وظیفه خود را صدور انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر نمیداند، اصراری برای دفاع غیرمنطقی از بشار اسد درحالی که اکثر اعراب با وی مخالفند، ندارد. هاشمی قادر است آب رفته را به جوی سیاست خارجی بازگرداند و همچنین آرامش نسبی در سیاست داخلی را که منجر به تحولات اجتماعی و اقتصادی باشد فراهم آورد.
در مورد سیاست داخلی یکی از بزرگترین مشکلاتی که پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ به وجود آمد وضعیت قهر، ستیز و دشمنی بود که هیچ قدمی در رابطه با حل این مشکل برداشته نشد درحالی که هاشمی قادر است فضا را به سمت آشتی ملی ببرد و از تنش و دشمنی که در بین جریانات سیاسی برقرار است بکاهد، در همه جای دنیا اعتراض وجود دارد اما بعد از مدتی به ثبات و آرامش میرسد. هنوز پس از چهار سال آرامش به وجود نیامده بلکه همچنان جامعه درگیر تنش است. هر روز مسوولان راجع به فتنه صحبت میکنند حالا فتنه بوده یا نبوده باید به وحدت و ثبات برسیم، ادامه وضعیت کینه، دشمنی و بغض خوب نیست.
آیا به نظر شما آمدن هاشمی و خاتمی موجب تشدید فضای دوقطبی در کشور و منسجم شدن اصولگراها نمیشود.
به یقین وقتی آقای هاشمی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شوند بسیاری از افراطیون و تندروها در برابر ایشان میایستند و تردیدی در این مورد نیست بسیاری از اصولگراها سعی میکنند هاشمی رای نیاورد اما به نظر من از طرفی عملکرد ناموفق اصولگراها در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی که منجر به ناآرامیهای زیادی شده است و از سوی دیگر جامعه تمایل به ثبات و آرامش و بهتر شدن روابط دارد. تمامی لایههای اجتماعی به دنبال فعالیت و امنیت اقتصادی و ثبات سیاسی بوده بنابراین از آمدن آقای هاشمی به یقین حمایت میکنند درست است که رادیکالها مخالفت میکنند اما طیف عظیمی از مردم و حامیان ایشان به دلیل وضعیت نامطلوب حاضر در نتیجه مدیریت اصولگراها و همچنین به دلیل ضرورت ثبات و آشتی ملی، شانس آقای هاشمی را حضور در انتخابات که قطعا در دور اول هم رای خواهند آورد بیشتر مینماید.
آقای خاتمی در مقایسه با آقای هاشمی چه وضعیتی دارد؟
ببینید رای خاتمی بیشتر از هاشمی است. رای منفی آقای هاشمی کم نیست، حتی اگر دلیل این رای منفی را هم بپرسند، دلیل قانعکننده ندارند اما خاتمی رای بالاتری دارد، یعنی اگر هاشمی ۲۰ میلیون رای داشته باشد، خاتمی راحت ۲۵ میلیون رای را خواهد داشت اما برای بعد از انتخابات که به هر حال دولت تشکیل میشود در آنجا امکان موفقیت هاشمی بیشتر است. ایشان حامیان ارزشمندی دارند، مثل نیروهای یاران امام(ره)، بسیاری از مراجع ایشان را قبول دارند، بخشهایی از سپاه به ویژه قدیمیترها همراه ایشان هستند، مدیران موفق ارشد همچون مرعشی، کرباسچی، بسیاری از تحصیلکردگان ایشان را قبول دارند. بنابراین به دلیل کاردانی، کیاست، تجربه و توانایی نیروهای اجتماعی مهمی از ایشان نیز حمایت میکنند اما خاتمی که اقبال بیشتری برای رای دارد پس از تشکیل دولتش مشکلات آغاز میشود و این حلاوت و شیرینی از بین میرود.
در این شرایط چه هاشمی یا چه خاتمی دولت را تشکیل دهند با صف گسترده مخالفتهایی نیز روبهرو خواهند بود. مجلس نهم، شورای نگهبان، بسیج، روحانیت مبارز، ائمه جماعات، آیتالله مصباح، جبهه پایداری، اصولگراها، حزب موتلفه، روزنامههای دولتی مخالف خاتمی و هاشمی، صداوسیما این جمعیت مخالف وجود دارد. در این شرایط که دولت باید از این سربالاییها عبور کند من اطمینان ندارم که خاتمی بتواند در برابر این همه مخالف موفق شود و بتواند کشور را از بحران عبور دهد. اما هاشمی با وجود این مخالفها بهتر میتواند این کشتی بحرانزده را از توفانهای مخالفان عبور دهد.
آیا هر دو با هم کاندیدا شوند به صلاح است؟
خیر اگر هر دو با هم به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری در انتخابات حضور پیدا کنند یک فاجعه است زیرا رای اصلاحطلبان محدود است و اصولگرایان مایل هستند که این دو نفر با هم در انتخابات حضور بیابند تا رای آنان بشکند. اما این حرکت که هر دو با هم در انتخابات حضور یابند به نوعی خودکشی سیاسی است. بهترین حالت این است که هر یک از این دو نفر کاندیدای ریاستجمهوری شوند دیگری از وی حمایت کرده و تمام قد از ظرفیتها برای حمایت و پیروزی آن کاندیدا تلاش کند.
بدترین شرایط تکرار سناریوی داستان سال ۸۴ است که اصلاحطلبان یکسری پشت سر هاشمی، برخی آقای معین بعضی کروبی و مهرعلیزاده بودند. منطقیتر آن است که همه اصلاحطلبان در نهایت به حمایت از یک کاندیدا در انتخابات ریاستجمهوری حاضر شوند.
آقای هاشمی نامزد انتخابات شوند
چه اتفاقی میافتد؟
اگر آقای هاشمی بیایند، آرایش سیاسی اصولگرایان به هم میریزد و نامزدی ولایتی به طور کل منحل میشود. سپس اصولگرایان به دنبال قالیباف که به عنوان مدیر موفق به جامعه معرفی شده است، میروند. به این دلیل شانس قالیباف در برابر هاشمی در این شرایط بیشتر است اگرچه هاشمی را نمیتواند شکست دهد. اما فاصله رای قالیباف با هاشمی نسبت به ولایتی با هاشمی بسیار کمتر است زیرا ولایتی در برابر هاشمی در خوشبینانهترین حالت پنج تا هفت میلیون رای دارد. اما قالیباف بالای ۱۰ میلیون به دلیل تصویری که از وی به عنوان مدیر موفق مطرح شده است، رای میآورد. به هر حال پرستیژ و جایگاه بینالمللی هاشمی بسیار زیاد است و قالیباف را در عرصه جهانی کسی نمیشناسد ضمن آنکه هاشمی استقلال رای دارد اما قالیباف ندارد از طرفی هاشمی و قالیباف از این جهت که هر دو معتقد به استفاده از مدیران تکنوکرات هستند و قالیباف هم در شهرداری همین کار را انجام داد، میتوان امیدهایی برای تغییر شرایط داشت.
در رسانهها عموما این روزها به سن و سال هاشمی برای ریاستجمهوری از منظر ضعف نگاه میکنند، آیا واقعا این نکته اهمیت دارد؟
به هر حال آقای هاشمی دارای ضعفهایی هستند و من هم قبول دارم مثلا سن ایشان حدود ۸۰ سال است و در مقایسه مثلا قالیباف جوانتر است اما بنا نیست هاشمی مسابقه دوی ماراتن بگذارد که توان آنان بیشتر از آقای هاشمی باشد. بله اگر هاشمی با همین ویژگیها مثلا ۶۰ ساله بود بهتر میشد اما مدیران توانمندی و اجرای خوب و شایستهای دارد در تاریخ پس از جنگ هم ثابت شد که این مدیران در دولت اصلاحات هم خدمات ارزندهای داشتند، این مدیران لایق و باتجربه نظام در کنار هاشمی خواهند بود و با ایشان همکاری خواهند کرد. این تیپ مدیران که قطعا با افرادی مثل لنکرانی یا جلیلی کار نمیکنند یا شخص لنکرانی یا جلیلی شاید خود این مدیران را قبول نداشته و نپذیرند.
در صورتی که هاشمی و خاتمی به هر دلیلی نتوانند در انتخابات حضور یابند چه اتفاقی میافتد؟
اگر در بدبینانهترین حالت، خاتمی رد شود یا نیاید و هاشمی هم با فشارهایی در انتخابات حضور نیابد و از طرفی مشایی هم تایید نشود، رییسجمهور آینده ولایتی است. اولا اصولگرایان راهی جز ولایتی ندارند و ثانیا با اینکه در نهایت ولایتی پنج تا شش میلیون رای بیشتر ندارد آن هم به دلیل همزمانی انتخابات شوراها و ریاستجمهوری که عده زیادی پای صندوقهای رای خواهند رفت، ولایتی به دلیل اینکه مطیع و اطاعتکننده صددرصدی است، مورد اقبال اصولگرایان خواهد بود.
آقای ولایتی میتوانند مشکلات کشور را مرتفع و به عبور از بحران کمک کنند؟
خیر به مانند آقای هاشمی قادر به حل مشکلات حاضر نیستند. اگر وضعیت کشور را تب ۳۹ درجه بگیریم، هاشمی تب را پایین میآورد و شرایط بیمار را اصلاح میکند اما اگر آقای ولایتی بیایند حداکثر تب به ۳۸ درجه میرسد.
شما چرا از مشایی طرفداری کردید؟
من از مشایی طرفداری نکردم. اصلا ایشان را نمیشناسم و حتی یک مصاحبه سخنرانی و گفتوگو از ایشان نخواندهام اما میدانم مشایی یک جنتلمن است. او فوقالعاده مودب بوده و هیچکس ندیده تاکنون ایشان توهین کنند و از ادبیات منافق و مزدور استفاده کند.در فضای سیاسی کشور این بسیار اهمیت دارد که کسی هست که توهین نمیکند. اگرچه ایشان احتمالا ردصلاحیت میشوند مگر با فشار احمدینژاد و حکم حکومتی اما به نظر من مشایی یک جنتلمن است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد