22 - 04 - 2025
مدعیان رهبری «قرن آسیایی»
محمدرضا ستاری – اگر قرن نوزدهم با قدرت اروپا تعریف میشد و قرن بیستم با ظهور ایالاتمتحده، قرن بیستویکم به طور فزایندهای به عنوان «قرن آسیایی» شناخته میشود؛ عصری که مرکز ثقل جهانی بار دیگر در حال جابهجایی است. در واقع اگر این گزاره را بپذیریم، سوال مهم این است که کدام کشور رهبری قرن آسیایی را به عهده خواهد گرفت؟ دو نامزد طبیعی، قدرتهای تاریخی این منطقه یعنی چین و هند هستند که از سال ۱ میلادی تا ۱۸۲۰، پیش از ظهور غرب صنعتی، بزرگترین اقتصادهای جهان بودند و اکنون بار دیگر در زمره برجستهترین اقتصادهای جهان قرار دارند.
از جاده طلایی تا جاده ابریشم
بر اساس بیشتر معیارها، چین در حال حاضر از هند پیشی گرفته است. تولید ناخالص داخلی 5/18تریلیون دلاری این کشور بیش از چهار برابر هند است و در سال۲۰۲۳، سهم پکن از تجارت جهانی 64/6تریلیون دلار (۱۱درصد سهم جهانی) بوده در حالی که این رقم برای هند 64/1تریلیون دلار (7/2درصد) است، همچنین ارتش چین قدرتمندتر بوده و نفوذ بیشتری در امور بینالمللی دارد. از سوی دیگر در سال۲۰۱۳، چین ابتکار «کمربند و جاده» به عنوان تلاشی در جهت احیای شبکه باستانی راههای تجاری جاده ابریشم راهاندازی کرد.
با این حال طبق گزارشی که اخیرا خبرگزاری بلومبرگ منتشر کرده، ویلیام دالریمپل به تازگی در اثر جالب توجه خود به نام جاده طلایی، استدلال میکند که هند هم پتانسیل و هم سابقه تاریخی لازم را دارد تا با همتای سابق خود در شمالشرقی یعنی چین همگام شود. دالریمپل با استناد به شواهد متقن خاطرنشان میکند که بسیاری از پیشرفتهای بزرگ در تاریخ بشر از تمدن هند سرچشمه گرفتهاند به ویژه در ریاضیات (شامل مفهوم صفر)، دین (هندوئیسم و بودیسم)، فلسفه، نجوم، پزشکی، ادبیات و هنر. او همچنین معتقد است که جهان از نفوذ گسترده هند غافل مانده و راههای تجاری منشعب از این کشور ممکن است تاثیری به اندازه جاده ابریشم چین بر تاریخ آسیا و جهان داشته باشند. طبق استدلال این مورخ غربی، هند در دوران باستان و اوایل قرون وسطی، یک نقطه اتکای اقتصادی حیاتی و موتور تمدنساز در قلب جهان بود به طوری که میتوان آن را یکی از محرکهای اصلی تجارت جهانی و انتقال فرهنگی توصیف کرد.
در همین رابطه لازم به ذکر است که جاده طلایی شکاف مهمی در درک ما از روابط درون آسیایی پیش از ورود استعمارگران اروپایی را پر میکند. در حالی که یک تصور مدرن این است که جهانیسازی پدیدهای نوین است، این کتاب نشان میدهد که چگونه بخشهای بزرگی از آسیا برای قرنها از طریق یک زبان مشترک یعنی سانسکریت با هم مرتبط بودند، همچنین ایدههای پادشاهی و کیهانشناسی هندو-بودایی در سراسر این مناطق رواج داشته و بودیسم در ژاپن، کره و جنوبشرقی آسیا ریشه دوانده است. علاوه بر این در خاورمیانه، ایدههای هندی در ریاضیات و پزشکی منجر به پیشرفتهای بیشتری در دوران طلایی اسلام شده و این مفاهیم هندی از جهان عرب به اروپا منتقل شدند و به شکوفایی رنسانس اروپایی نیز کمک کردند.
دالریمپل معتقد است که جهان از تاثیر هند غافل ماند زیرا توسط «ایندولوژیستهای ویکتوریایی» مانند توماس بابینگتون مکاولی تحریف و بیارزش شد به طوری که مکاولی در سا ۱۸۳۵ نوشت: گزافهگویی نیست اگر بگوییم تمام اطلاعات تاریخی که از کتابهای نوشته شده به زبان سانسکریت جمعآوری شده، کمتر از آن چیزی است که در بیارزشترین خلاصههای مدارس ابتدایی انگلستان یافت میشود.
دهلی در رقابت با پکن
در چنین شرایطی اکنون برای رقابت با پکن، دهلینو نیاز دارد تا قدرت اقتصادی خود را تقویت کند حتی از تاریخ جاده طلایی خود نیز برای کسب قدرت نرم رقابتی بهره ببرد. در همین راستا، دالریمپل سه راه برای هند ترسیم میکند تا با تکیه بر تاریخ خود، جایگاه رقابتیاش در برابر چین را ارتقا دهد و ادعای رهبری قرن آسیایی را مطرح کند.
نخستین موضوع کشف و درک دوباره مزایای بزرگ گشودگی در تجارت بینالمللی است. اگرچه اقتصاد فعلی هند به طور نسبی بستهتر از چین است اما کارشناسان معتقدند که تجارت هند با جهان برای هزارهها با چین برابری کرده یا حتی از آن پیشی گرفته است؛ امری که نهتنها رفاه داخلی را افزایش داده بلکه به نوبه خود باعث درخشش فرهنگ هند شد.
دالریمپل مینویسد: در دوره حیاتی بین پایان عصر باستان و آغاز قرون وسطی میتوانید هند را مرکز فرهنگی و فکری آسیا بدانید که مسیر زندگی مذهبی، هنری و فرهنگی را تحتتاثیر قرار داد. بههمین دلیل بود که محققان چینی جان خود را به خطر انداختند تا سفر خطرناک به هاروارد یا امآیتی آسیای باستان یعنی دانشگاه بزرگ بودایی نالاندا را انجام دهند.
در این میان بسیاری از هندیها معتقدند که بازار بزرگ داخلی کشورشان به این معناست که برای رشد سریعتر نیازی به تجارت بینالمللی ندارند. اگرچه معدود مقاماتی این دیدگاه را علنی بیان میکنند اما اقدامات دولت هند حاکی از اتکای ادامهدار به مصرف داخلی برای رشد اقتصادی است؛ سیاستی که شرکتها را تشویق میکند به جای صادرات، بر بازار داخلی تمرکز کنند. در همین راستا، هند در سال۲۰۱۹ از شراکت اقتصادی جامع منطقهای (RCEP) خارج شد؛ از ترس اینکه کالاهای چینی بازار داخلی این کشور را اشباع کنند. باوجود مذاکرات طولانیمدت با بریتانیا و اتحادیه اروپا، عجلهای برای ورود به توافقهای تجارت آزاد با کشورهای غربی ندارد. ظاهرا به دلیل تمایل به محافظت از بخشهای حساسی مانند کشاورزی که نزدیک به نیمی از جمعیت شاغل را در خود جای داده است.
برخی تحلیلگران معتقدند که این رویکرد کوتهبینانه است زیرا اگر چین از اقتصاد ۱۰۰تریلیون دلاری جهانی برای رشد بهره میبرد و هند به بازار داخلی ۴تریلیون دلاری خود متکی است، ادامه چنین روندی باعث میشود، هندیها همواره در موضع ضعف باقی بمانند. حتی آرویند سوبرامانیان، مشاور ارشد اقتصادی سابق دولت هند اخیرا در مصاحبهای با فایننشال تایمز تاکیده کرده، نمیتوانید این رشد را بر اساس تقاضا و بازار داخلی محقق کنید. لازم به ذکر است در مورد نگرانی از هجوم کالاهای چینی، نتایج مطالعهای توسط موسسه پیترسون برای اقتصاد بینالملل نشان میدهد که اقتصاد هند در واقع سالانه ۶۰میلیارد دلار از گشودگی بیشتر سود خواهد برد، همچنین تشویق سرمایهگذاری خارجی به ویژه در بخش تولید از نظر اقتصادی منطقی است. در واقع و از منظر تئوریک، ابتکار «ساخت در هند» دولت که هدف آن تشویق تولید داخلی است دقیقا همین را دنبال میکند اما در عمل، این طرح در جذب سرمایهگذاری کند بوده است.
اهمیت پیوندهای سنتی با شمالشرقی آسیا
موضوع دوم از نظر دالریمپل اهمیت پیوندهای سنتی هند با شمالشرقی آسیاست. موفقترین و پویاترین اقتصادهای آسیا اکنون در این منطقه یافت میشوند و ژاپن، کرهجنوبی و چین از بقیه قاره پیشی گرفتهاند. همانطور که دالریمپل اشاره میکند، بخش قابلتوجهی از DNA تمدن این کشورها از هند سرچشمه میگیرد. در این میان هر چند که اختلافات و سوءظنهای زیادی میان چین و هند، چین و کرهجنوبی و همچنین ژاپن وجود دارد اما بیشتر به نظر میرسد که این واگراییها حاصل تفاوتهای ژئوپلیتیکی است و تاریخ مشترک فرهنگی این کشورها میتواند به غلبه بر این اختلافات کمک کند. در واقع هر چند «جاده طلایی» کتاب دالریمپل هند را در مقابل جاده ابریشم تحت سلطه چین قرار میدهد اما راه پیشرو برای هر دو کشور ممکن است احیای همزمان و مشارکتی هر دو مسیر باستانی باشد؛ مسیرهایی که برای همکاری اقتصادی و علمی در «جنوب جهانی» بازتعریف شوند. در این رابطه لازم به ذکر است که چین ابتکار جاده ابریشم سلامت را راهاندازی کرده که هدف آن بهبود همکاریهای بینالمللی در حوزه بهداشت و درمان است. از سوی دیگر هند نیز داروها و تجهیزات پزشکی را با هزینه کم یا رایگان در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار داده و همزمان تخصص خود را به اشتراک گذاشته است. به عنوان مثال در اوج همهگیری کرونا، زمانی که غرب تمایلی به اشتراکگذاری واکسنها با جنوب جهانی نداشت، چین و هند وارد عمل شدند و این خلأ را پر کردند.
فرصت مهم در جنوب شرقی آسیا
موضوع سوم نیز از نظر دالریمپل این است که شاید بهترین فرصت برای هند، در جنوبشرقی آسیا نهفته است؛ منطقهای که بیشترین تاثیرپذیری را از تمدن هند داشته. به عنوان نمونه یکی از شگفتیهای تاریخ این است که با وجود نزدیکی جغرافیایی جنوبشرقی آسیا به چین، ۹ کشور از ۱۰ کشور این منطقه پایه فرهنگی هندی دارند که در بیشتر اعمال مذهبی و فرهنگی آنها مشهود بوده و تنها ویتنام است که پایه فرهنگی چینی دارد.
در این میان نکته مهم این است که این پایه فرهنگی بر روابط اقتصادی استوار بود. در قرنهای چهارم و پنجم، زمانی که عرضه طلا از غرب به دلیل فروپاشی امپراطوری روم کاهش یافت، تاجران هندی به جنوبشرقی آسیا روی آوردند. کشتیهای آنها به مناطقی که بعدها به میانمار، مالزی، اندونزی، تایلند، لائوس، ویتنام و کامبوج تبدیل شدند، سفر کردند. این تاجران همچنین آئین خود را صادر کردند و پادشاهیهای هندو و بودایی را در سراسر منطقه بنا نهادند. حتی امروزه تعداد کمی از هندیها میدانند که یکی از قدرتمندترین پادشاهیهای هندوی تاریخ در جنوبشرقی آسیا ظهور کرده است.
علاوه بر این اگرچه هندوئیسم اکنون در این منطقه یک اقلیت مذهبی است اما تاثیر فرهنگی آن باقی مانده به طوری که حماسههای رامایانا و مهابهاراتا هنوز در بسیاری از نقاط جنوبشرقی آسیا اجرا میشوند. بودیسم نیز در شش کشور از10کشور این منطقه بزرگترین دین اصلی است بنابراین با توجه به این پیوندها، باید رابطه فرهنگی نزدیکی بین هند و جنوبشرقی آسیا وجود داشته باشد، مشابه نزدیکی فرهنگی بین اروپا و ایالاتمتحده اما چنین نزدیکی وجود ندارد. به گفته تحلیلگران، یک دلیل این است که هند در هزاره دوم بخشی از «جهان فارسیزبان» شد (همانطور که ریچارد ایتون در نوشتههایش نشان میدهد) و از جنوبشرقی آسیا روی برگرداند. دلیل دیگر، انزوای نسبی اقتصادی و سیاسی هند در مقایسه با چین در دوران معاصر است.
اگر هند قرار است رهبری قرن آسیایی را برعهده گیرد، طبیعیترین نقطه شروع، جنوبشرقی آسیا بوده و اولین قدم، احیای پیوندهای تجاری نزدیک گذشته است. این امر مستلزم همگام شدن با چین است که البته کاری آسان نیست. بر اساس آخرین آمار موجود در سال۲۰۲۳، حجم تجارت کالایی جنوبشرقی آسیا با چین ۶۹۷میلیارد دلار یعنی تقریبا هفت برابر هند بوده است. آن هم در شرایطی که تا سال۱۹۸۰، تجارت کالایی هند با این منطقه 3/1میلیارد دلار بود که تنها نصف چین محسوب میشد. در همین رابطه انتظار میرود هند تا سال۲۰۳۰ به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود. این امر از آنجا حائزاهمیت است که این کشور در زمان استقلال در سال۱۹۴۷ یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود و این دستاوردی چشمگیر خواهد بود. با این حال هند برای ایجاد فرصتهایی برای جمعیت عظیم خود، باید کارهای بیشتری انجام دهد. در نتیجه مفهوم جاده طلایی منتشر شده در کتاب دالریمپل نهتنها یادآور گذشته پرافتخار است بلکه میتواند الهامبخش هندیها باشد تا همانند نیاکان خود در تعامل با قارهای تازه جان گرفته بدرخشند و رهبری قرن آسیایی را از دست چین خارج کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد