16 - 08 - 2017
مرگ قسطی
مهمان امروز: سلین
لویی فردیناند دتوش ملقب به سلین نویسنده نامدار فرانسوی است. به زعم بسیاری، سلین یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ رمان است. نگاه او به دنیا بسیار سیاه، بیرحمانه و کالبدشکافانه است. او با شجاعتی بینظیر پلیدیهای انسان عصر جدید را برملا کرد و آینهای صادق در برابر او نهاد. همچنین نمیتوان از زبان او یاد نکرد. او نثری بسیار عامیانه داشت و از عباراتی که خود میساخت بسیار استفاده میکرد. او زبان معیار را زبانی زنده نمیدانست. او تمام تابوهای عصر خود را شکست و تاثیری عمیق بر نویسندگان پس از خویش گذاشت. بخشی از جامعه روشنفکری فرانسه که ضدیت با او را در پیش گرفته بودند، از دادن جایزه «گنگور» به فردینان سر باز زدند و حتی ادبیات او را ادبیات کثیف نامیدند. او بارها به نژادپرستی محکوم شد، در اواسط جنگ که او را به خاطر مقالات ضدیهودی مجبور به ترک فرانسه کردند، افرادی مثل آندره ژید از او به شدت حمایت کردند. خود سلین معتقد بود که همه آنها دسیسههای روشنفکران کمونیست فرانسه مثل آندره مالرو، لویی آراگون، آلبر کامو و السا تریوله است. حتی معتقد بود که در تحت تعقیب قرار گرفتنش نیز آنها دخیل بودهاند زیرا آنها عضو کانون ملی نویسندگان فرانسه بودند که در سپتامبر ۱۹۴۴ فهرست سیاهی شامل ۱۲ نویسنده فرانسوی منتشر کردند که سلین هم جزو آنها بود.
سلین در مصاحبهای در مورد زندگی گفته است:
«خب، راستش نمیتونم بگم از زندگی لذت میبرم. نه! در واقع دارم تحملش میکنم چراکه هنوز زندهام و نفس میکشم و مسوولیتهایی هم دارم. همه اینها به کنار، من کمی بیش از حد بدبینم. قاعدتا باید به چیزی امیدوار باشیم. اما من هیچ امیدی به هیچچیزی ندارم. البته یک آرزو دارم: دلم میخواهد هرچه راحتتر و بیدردسرتر بمیرم-مثل هر آدم دیگری. همین و بس. نیز دلم میخواهد هیچکس به خاطر من به علت وجود من، توی دردسر و توی رنج نیفتد.»
بخشی از کتاب مرگ قسطی
«این بدبختها…چیزی که کم دارند سرگرمی است نه سلامتی…چیزی که ازت توقع دارند… کاری کنی که دلشان باز بشود… تعجب کنند… دنبال مرضهای تازه باب شدهاند!…میخواهند که پدر خودت را دربیاری… شور و علاقه نشان بدهی… دیپلم و لیسانس را برای همین گرفتهای دیگر…هه! بشر یعنی این…یعنی در همان حالی که دارد مرگ خودش را تدارک میبیند خودش را با مرگ سرگرم کند.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد