6 - 07 - 2017
مسافر سینما
نام کیارستمی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوند خورده است.در راستای ساخته شدن و روی کار آمدن موج نوی سینمای ایران عباس کیارستمی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران کمک کرد تا بخشی جدید برای فیلمسازی ساخته شود. از این رو فیلم ۱۲ دقیقهای کیارستمی به نام «نان و کوچه» در سال ۱۳۴۹-۱۳۴۸ ساخته شد. این فیلم داستان دانشآموزی را روایت میکند که گرفتار یک سگ وحشی شده است. دو سال بعد فیلم «زنگ تفریح» ساخته شد و پس از آن، کانون محفلی شد برای ساخت فیلمهای ایرانی. در این دهه با پوست انداختن سینمای ایران عباس کیارستمی شروع به ساخت فیلمهایی با محوریت فردگرایی کرد.
این کارگردان پس از فیلم تجربه، فیلم «مسافر» را در سال ۱۳۵۳-۱۳۵۲ ساخت. محوریت فیلم سعی داشت رفتارهای آدمی و بی تفاوت بودن مسایل اطراف از دید یک پسر بچه ۱۰ ساله را به ما نشان دهد. پسربچهای که تمام فکر و خیالش دیدن مسابقه فوتبال در تهران بود. برایش مهم نبود دوستان و آشنایان چه میگویند، آنها را نیز فریب میداد تا بتواند به چیزی که میخواهد برسد. مهم نبود راهی که میرود درست است یا غلط! مهم رسیدن به هدف بود. فیلم مسافر کیارستمی را میتوان یکی از بهترینهای کارنامه کاری وی نامید. استفاده از پارادوکس، سادگی و پیچیدگی داستان و همچنین روایت مستندگونه در قالب یک فیلم از ویژگیهای بارز مسافر است که پس از آن کمتر در آثار وی دیده شد.
کیارستمی در سال ۱۳۵۴-۱۳۵۳ دو فیلم کوتاه به نامهای «من هم میتوانم» و «دو راهحل برای یک مساله» را کارگردانی کرد. مدتی بعد فیلم «رنگها» و پس از آن فیلم «لباسی برای عروسی» را به نمایش در آورد. «لباسی برای عروسی» روایتگر داستان بحث و جدل سه نوجوان بر سر یک لباس عروسی است که قرار آن را در جشن عروسی بپوشند. این فیلم دیپلم افتخار جشنواره بینالمللی فیلم مسکو، دیپلم ویژه هیات داوران و جایزه ویژه تلویزیون ملی ایران در یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان تهران را از آن خود کرد. نخستین فیلم بلند عباس کیارستمی در دوران فیلمسازیاش، فیلم ۱۱۲ دقیقهای «گزارش» است که در سال ۱۳۵۶-۱۳۵۵ به نمایش در آمد. همچنین دوسال بعد وی فیلم «قضیه شکل اول، شکل دوم» را ساخت.
دهه ۱۹۹۰ (بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸)
دهه سوم از پنج دهه کاری عباس کیارستمی که در آن شاهد آثار ماندگار و تحسین شده زیادی هستیم، این فیلمساز را چندپله از کارگردانان هم دوره خود بالاتر برد.
اولین فیلم وی در این دهه «کلوزآپ» نام دارد که ترکیبی است از فیلم و مستند. کلوزآپ روایتگر داستان واقعی زندگی شخصی به نام حسین سبزیان است که خود را جای محسن مخملباف معرفی میکند. در انتها و زمانی که مخملباف واقعی ظاهر میشود، شخصیت داستان در دادگاه دلیل کار خود را علاقه زیاد و دیوانهوارش به سینما مطرح میکند.
کلوزآپ قدمی دیگر برای بیشتر شناخته شدن کیارستمی در خارج از ایران برداشت. همچنین این فیلم پس از چندین سال (سال ۱۳۹۱-۱۳۹۰) توسط نشریه سایت اند ساوند در فهرست ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت. حال به سراغ سه فیلمی میرویم که از نگاه منتقدان بهعنوان سهگانه کوکر یا سهگانه زلزله شناخته میشود. اولین فیلم از این سری «خانه دوست کجاست» به حساب میآید و دومین قسمت از دید منتقدان خارجی سینما «زندگی و دیگر هیچ» نام دارد. «زندگی و دیگر هیچ» ساخته کیارستمی در سال ۱۳۷۱ توانست برنده جایزه نوعی نگاه چهلوپنجمین جشنواره فیلم کن شود. فیلم زلزله روستای کوکر در سال ۱۳۶۹ را روایت میکند. پدر و پسری پس از این زلزله از تهران به سمت منطقه زلزلهزده میروند تا از سلامت دو پسر روستایی آگاه شوند و در این بین روستاییان زلزلهزده و زندگی طاقتفرسای آنها را مشاهده میکنند. طی آن سال کیارستمی توانست جایزه روبرتو روسلینی را دریافت کند که در واقع اولین جایزه دوران هنریاش در زمینه کارگردانی بود.
در آخر فیلم «زیر درختان زیتون» که منتقدان آن را سومین قسمت از این سهگانه مینامند. از طرفی منتقدانی همچون آدرین مارتین عقیده دارند که این سهگانه همانند یک مثلث است. هر ضلع قصد دارد داستانی جدا را برای ما نقل کند. حال این داستانها علاوه بر بازی کردن با ذهن بیننده یکدیگر را به هم متصل میکنند. در «خانه دوست کجاست» شاهد وقایع قبل از زلزله هستیم و چگونگی رخ دادن اتفاقات را تماشا میکنیم تا به «زیردرختان زیتون» و وقایع بعد از زلزله میرسیم. این فیلم در سال ۱۳۷۴- ۱۳۷۳ توسط میراماکس فیلمز در آمریکا منتشر شد و این فیلم تحسین شده باعث شد عباس کیارستمی برای اولین بار نامزد دریافت نخل طلای جشنواره فیلم کن شود. کیارستمی در لومیر و شرکا با ۴۰ کارگردان مطرح جهان از جمله دیوید لینچ همکاری داشته است
دهه ۲۰۰۰ (بین سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸)
در سال ۱۳۷۹ عباس کیارستمی به همراه سیفالله صمدیان به درخواست صندوق بینالمللی توسعه کشاورزی سازمان ملل متحد برای ساخت فیلمی مستند راهی اوگاندا شدند. وی طی ۱۰ روز مستند ایبیسی آفریقا (ABC Africa) را ساخت. جف اندرو، منتقد کمپانی تایم آگوست در مورد این فیلم گفته است که این مستند همانند چهار ساخته قبلی کیارستمی در مورد مرگومیر انسانها نیست ولی مرگ و زندگی را تحتالشعاع قرار داده است. افتخارات عباس کیارستمی در زمینه کارگردانی و فیلمسازی به همین جا ختم نمیشود. در سال ۱۳۸۲-۱۳۸۱ برای اولین بار دست به ساخت فیلمی زد که نه دیالوگمحور است و نه بازیگری دارد! در اصل فیلم پنج سکانس از سواحل و شهر خیخون اسپانیا را به نمایش گذاشته که هر سکانس حدود ۱۵ دقیقه نمایشش به طول میانجامد. کیارستمی طی نمایش فیلم از بینندگان میخواهد در صورت خسته شدن به هیچوجه سالن را ترک نکنند. اگر خسته شدید، میتوانید چشمهایتان را بسته و از موسیقی زیبای این فیلم لذت ببرید. در راستای این فیلم بار دیگر جف اندرو به ستایش کیارستمی میپردازد. کیارستمی در این دهه جایزه آکیرا کوروساوا، جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای یک عمر دستاورد هنری و دکترای افتخاری دانشگاه اکول نرمال سوپریور و دانشگاه سوربن را به دست آورد. فیلم شیرین عباس کیارستمی، تصویرگر نگاه ۱۱۳ بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است.
دهه ۲۰۱۰ ( بین سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸)
در سال ۱۳۸۹ اولین فیلم کیارستمی به نام «کپی برابر اصل» در خارج از ایران فیلمبرداری و تولید شد. این فیلم روایتگر داستان رویارویی یک زن فرانسوی با مردی انگلیسی بود. پیتر بردشاو، منتقد روزنامه گاردین عقیده دارد فیلم کپی برابر اصل عجیب ولی زیباست. در طول فیلم ما شاهد زنی هستیم که شدیدا پرانرژی است ولی رفتارهای عجیبی از خود نشان میدهد. وی در ادامه صحبتهایش این سبک فیلمسازی را مختص خود کیارستمی دانسته و اعلام کرده با اینکه این سبک انحصاری وی است ولی موفقیتی در آن دیده نمیشود. از طرفی راجر ایبرت کیارستمی را ستایش کرده و گفته با این روش او به خوبی میتواند به فیلم فضا و حس دهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد