16 - 03 - 2025
مساله عدم اطمینان است
«جهانصنعت»- انریکه فئاس در Vozpópuli درخصوص سیاست تجاری ترامپ مینویسد: اگر نهادها قادر به تحمیل عقلانیت بر ترامپ نباشند، این بازارها هستند که از عدم اطمینان خسته شده و این کار را انجام خواهند داد.» بهترین خلاصه از سیاست تجاری ترامپ را اقتصاددان، جاستین ولفرز در شبکه اجتماعی ایکس ارائه داد: «تعرفهها فعال، غیرفعال و متوقف میشوند، به صورت انتخابی و جهانی اعمال میشوند، بر روی متحدان، دشمنان و همگان اعمال میشوند، بلافاصله، بهزودی و بعدا اجرا میشوند. آنها در کوتاهمدت و بلندمدت حفظ میشوند، زیرا ابزاری مفید و وسیلهای برای فشار هستند و مشکل ما با فنتانیل، کسری تجاری، تولید و درآمد را حل خواهند کرد.» به عبارت دیگر، یک آشفتگی کامل.
ترامپ، «مرد تعرفهها»، معتقد است که تعرفهها بهترین ابزار برای دستیابی به هر هدفی هستند. ما در مقالهای دیگر توضیح دادیم که تعرفهها نه برای افزایش درآمد جهت کاهش مالیاتهای مستقیم بر شرکتها مناسب هستند، نه برای کاهش کسری تجاری، نه برای بازگرداندن شرکتهای تولیدی، نه برای تقویت تولید داخلی و نه برای احیای اشتغال صنعتی. در بهترین حالت، تعرفهها میتوانند به عنوان تهدیدی ژئوپلیتیکی عمل کنند (اگرچه نه به اندازهای که کانادا را به ایالت پنجاهویکم آمریکا تبدیل کند یا گرینلند را به خاک ایالات متحده ضمیمه کند.)
موضوع تنها تعرفهها نیست، بلکه هرجومرج تعرفهای است. این آشفتگی، تاثیر مضاعفی دارد و آن، ترساندن بازارهاست. بازارهای سهام آمریکا شروع به نگرانی کردهاند که افزایش قیمتها میتواند برای اقتصاد آمریکا بسیار خطرناک باشد. اگرچه نباید اهمیت نوسانات کوتاهمدت بازارهای سهام یا نرخ ارز را اغراق کرد اما میتوان با اطمینان گفت که سیاست اقتصادی ترامپ، بهویژه سیاست تعرفهای او، عدم اطمینان ایجاد کرده است. اگر بیل کلینتون در کمپین انتخاباتیاش علیه جورج بوش پدر گفت: «موضوع اقتصاد است!» اکنون یک رهبر دموکرات خوب باید به ترامپ بگوید: «موضوع، عدم اطمینان است!»
عدم اطمینان یکی از خطرناکترین عوامل برای ثبات اقتصادی و مالی است و ترامپ در حال تقویت آن است. خرید از اتحادیه اروپا یا چین هیچ تضمینی ندارد زیرا آنها نیز قربانی تعرفهها شدهاند. پس آیا باید با تامینکنندگان کرهای ارتباط برقرار کرد یا آنها قربانی بعدی تعرفهها خواهند بود؟
تصورش آسان است. فرض کنید شما تولیدکننده خودرو در ایالات متحده هستید و بیشتر قطعات خود را از کانادا تهیه میکنید، کشوری که تا همین اواخر، به لطف توافق تجارت آزاد (که توسط ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش مجددا مذاکره شد و از نظر او «بهترین توافق ممکن» بود)، بدون تعرفه خرید میکردید اما یک روز متوجه میشوید که فولاد و آلومینیوم کانادایی (که بین 10 تا 100درصد هزینه تولید خودروهای شما را تشکیل میدهد) 25درصد گرانتر شده است، به دلیل تعرفههایی که رییسجمهور به بهانه کنترل قاچاق فنتانیل به طور خودسرانه وضع کرده است. روز بعد، این تعرفهها برای یک ماه تعلیق میشوند. پس از یک ماه، دوباره اعمال میشوند، اینبار با بهانهای دیگر (فنتانیل دیگر مطرح نیست). چند روز بعد، تعرفهها برای کانادا به 50درصد افزایش مییابد زیرا کانادا در پاسخ به این اقدام، تعرفه 25درصدی بر برق وارداتی از انتاریو اعمال کرده است. روز بعد، تعرفهها دوباره به 25درصد کاهش مییابد، در حالی که مذاکرات با انتاریو در جریان است. در چنین شرایطی چه کسی میتواند برای 12ماه آینده برنامهریزی مالی یا سرمایهگذاری کند؟
حتی اگر تصمیم بگیرید خرید فولاد و آلومینیوم از کانادا را متوقف کنید چه تضمینی وجود دارد که فولاد و آلومینیوم آمریکایی- با قیمتی بالاتر اما معقول یا حتی در دسترس- در ماههای آینده وجود داشته باشد؟ خرید از اتحادیه اروپا یا چین نیز هیچ تضمینی ندارد زیرا آنها هم قربانی تعرفهها شدهاند. پس آیا باید به تامینکنندگان کرهای روی بیاورید، یا آنها نیز هدف بعدی خواهند بود؟ از سوی دیگر، اگر فولاد خود را از کره خریداری میکردید، آیا بهتر نیست واردات را جلو بیندازید و برای ماههای آینده انبار کنید، قبل از اینکه تعرفهها اعمال شوند؟ البته برای این کار باید از منابع مالی استفاده کنید که میتوانست برای سرمایهگذاری یا بهبود فناوری به کار رود. در همین حال، یک سرمایهگذار کانادایی که قصد داشت برای توسعه کارخانه خود سرمایهگذاری کند، تماس میگیرد و میگوید که با این وضعیت، بهتر است چند ماه صبر کنیم و ببینیم چه میشود، زیرا تنشها زیاد است و زمان مناسبی برای ریسک نیست. کاملا منطقی است، نه؟
این دقیقا همان چیزی است که اکنون در ایالاتمتحده در حال رخ دادن است. بازار سهام ممکن است بالا و پایین برود، نرخ ارز تقویت یا تضعیف شود اما یک چیز قطعی است: اگر عدم اطمینان در مورد سیاست اقتصادی ترامپ تثبیت شود، اقتصاد پررونق ایالات متحده کند خواهد شد.
9سال پیش، اندکی قبل از پیروزی ترامپ در انتخابات، دیوید کامرون اعلام کرد که بریتانیا همهپرسی برای خروج از اتحادیه اروپا برگزار خواهد کرد. در همان لحظه، ماهها قبل از برگزاری همهپرسی، سرمایهگذاری در بریتانیا کند شد. هیچکس نمیخواست تصمیمی بگیرد تا زمانی که نتیجه مشخص شود. از آن زمان تاکنون، سرمایهگذاری بهبود نیافته و رشد بریتانیا همیشه عقبتر از شرکای اروپاییاش بوده است. بانک مرکزی انگلستان اعلام کرده است که عدم اطمینان، بدترین و پایدارترین اثر برگزیت بوده است.
چیزی مشابه ممکن است برای آمریکا رخ دهد. بازار سهام ممکن است نوسان داشته باشد، نرخ ارز بالا و پایین برود اما یک چیز قطعی است: اگر عدم اطمینان ناشی از سیاست اقتصادی ترامپ تثبیت شود، اقتصاد ایالات متحده که تاکنون رونق داشته، کند خواهد شد.
مصرفکنندگان و سرمایهگذاران ممکن است برخی تصمیمات اشتباه را تحمل کنند اما نه عدم اطمینان مداوم. آیا تورم و نرخ بهره افزایش خواهند یافت؟ این وضعیت چه تاثیری بر اقتصادهای نوظهور خواهد داشت؟ جنگ تجاری تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا ترامپ با فدرالرزرو درگیر خواهد شد؟ چه اتفاقی برای دلار خواهد افتاد؟
وقتی ترامپ در انتخابات نوامبر پیروز شد، بازارها خوشحال شدند زیرا انتظار کاهش مقررات و مالیاتها را داشتند. آنها همچنین تعرفهها و کمی رفتار عجیب و غریب را پیشبینی کرده بودند اما نه آنچه اکنون شاهد آن هستند. اکنون دیگر دلیلی برای شادی وجود ندارد. اگر نهادها نتوانند ترامپ را مهار کنند، بازارهای خسته از این عدم اطمینان، این کار را خواهند کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد