27 - 01 - 2017
مطالبهمحوری یا هوچیگری
محمدتقی سبزواری *- با وجودی اینکه بیش از یک قرن از تاسیس وزارت آموزشوپرورش در ایران میگذرد هنوز مطالبهگری در تعیین سیاستها و راهکارها نقشی ندارد. در دولت هشتم، پیگیری مطالبات توسط معلمان با محوریت معیشت به گفتمان روز تبدیل شد. این گفتمان شعار دولت اصلاحات بود. به محاق رفتن این نوع مشارکت در دولت نهم، باعث نشد این حضور و مطالبهگری با محوریت نقد عملکرد ناصحیح آموزشی در دولت دهم ادامه نیابد. در دولت یازدهم نقدهای رسانهای و حضور فیزیکی منتقدان نسبت به تمامی امور مرتبط با آموزشوپرورش اعم از وضعیت معیشتی یا وضعیت تربیتی به حد اعلای خود طی یک قرن اخیر رسید.
تجربه سه دهه گذشته نشان میدهد هیچ طرح و برنامه آموزشپسندی در صورت ارائه بهطور کامل به اجرا در نیامده است. همچنین مدیران کمترین سهم را در تغییرات داشته اند.
دکتر محسن رنانی مینویسد: اکنون پس از ۲۰ سال تلاش در حوزه اقتصاد سیاسی، تقریبا از اینکه «از بالا» بشود کاری برای این کشور کرد ناامید شدهام. او در ادامه مینویسد: چپ یا راست فرقی نمیکند. تقریبا ۹۰ درصد مقامات اصلی در کشور ما تکراریاند. یعنی پستها و موقعیتها بین تعدادی آدم مشخص میچرخد. او همچنین از قول وزیری تعریف میکند که کسی قبلا جایی مدیر کل بوده، آمده بود و تقریبا التماس میکرد که مرا جایی به مدیریت بگمار. حقوقش مهم نیست. محلش مهم نیست. نوع کارش مهم نیست. فقط مدیریت باشد.
بعضی بر این باورند که به چالش کشاندن مقامات، خلاف عقل است و نباید آنها را وارد پروژه لجاجت کرد و عملکرد مرحوم بهمن بیگی را بهعنوان مصداق ذکر میکنند. در حالی که مرحوم بهمن بیگی علاوه بر تواضع، صداقت نیز داشت و شجاعت و پرسشگری را طلای شهامت مینامید. آنها بیان خواستهها را جز از طریق بوروکراسی حاکم بر ادارات، بیراهه دانسته و به هوچیگری تعبیر میکنند. استفاده از ابزارهای رسانهای و بیان برهنه خواستهها جزو حقوق هر شهروندی است و هر مدیر مسوولیتپذیری با توجه به این ابزارها میتواند به نوع و میزان خواستههای جامعه هدف پی ببرد.
طی سالیان گذشته حضور بدنه در نقد عملکرد مدیران آثار مثبتی به همراه داشته است. «تا ننوشد طفل کی نوشد لبن.» توجه به لزوم حضور تشکلها، ضرورت پا در میانی فعالان صنفی برای گرفتن رای اعتماد از نمایندگان، تخصیص و تزریق بودجه خارج از برنامه به آموزشوپرورش و … همچنین اعمال برنامههای قابل تقدیری همچون اجرای نسبی طرح رتبهبندی، افزایش فوقالعاده شغل، تسریع در پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان، کمک برای بهبودی شرایط محکومان صنفی، انصراف از برگزاری دورههای ضمن خدمت غیردولتی و … از مواردی است که به علت حساسیت و توجه ویژه بدنه فرهنگیان، دولت مجبور به کوتاه آمدن از نظر نخست خود شده است.
پس شاید بهتر باشد برای ایجاد تغییر در شیوههای آموزشیوپرورشی در تربیت فرزندانمان، علاوه بر ارسال گزارشات که توسط مدیران مجرب صورت میگیرد، با کمک رسانهها، مردم و فرهنگیان، به نقد بیرحمانه همه مسایل موجود (به تعبیر مارکس) بپردازند.
* عضو سازمان معلمان ایران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد