13 - 05 - 2024
معلم مقدس نیست
مهدیه بهارمست- این روزها موضوع مورد بحث درباره فضای مدارس است. در سریال افعی تهران پیمان معادی با معلم دوران کودکی خود مواجه میشود که او شاگردان دیگر را تنبیه میکرده است. برخورد پیمان معادی با این معلم بازنشسته در این سریال حالا موضوع شکایت و اعلام جرمی علیه سازندگان این سریال شده که گویا شأن معلمان را رعایت نکردهاند. انتشار همین خبر اما با موج گستردهای از واکنشها در شبکههای اجتماعی همراه بود. کاربران زیادی از تجربههای مواجهه با خشونتشان در مدارس سخن گفتند و از رفتارهای خشن در مدرسه روایتهایی بیان کردند. کیست که این ضربالمثل «پوست و گوشتش مال شما، استخوانش مال من» را از پدرها هنگام ثبتنام فرزندانشان بهویژه فرزند پسر در مدرسه خطاب به مدیر و معلم و ناظم نشنیده باشد. کیست که ضربالمثل «چوب معلم گُله…» را نشنیده و به وقت تنبیه بدنی دانشآموز و برای دلجویی! تکرار نکرده باشد؟ موافق باشیم یا نباشیم، تنبیه بدنی و روانی در دورهای حضوری پررنگ در نظام آموزشوپرورش ما و حتی بسیاری از کشورها داشته است. هنوز هم از گوشه و کنار فیلمهایی منتشر میشود از معلمی که سر کلاس دستی برای تنبیه بلند کرده یا دهانی به ناسزا گشوده است. انتشار جسته و گریخته ویدئوهایی از رفتار خشن برخی معلمها با دانشآموزان در فضای مجازی هم نشان میدهد که اگرچه اعمال خشونت علیه دانشآموزان با تغییرات گسترده فرهنگی و اجتماعی در ایران کاهش یافته اما به صفر نرسیده است. شکایت وزارت آموزشوپرورش از سریال افعی تهران به بهانه بیاحترامی به مقام و شأن معلم جایی نمایشی به نظر میرسد که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس منتشر میشود و از بدهی ۴۴ هزار میلیاردتومانی این وزارتخانه به فرهنگیان خبر میدهد! وزارتخانهای که مطالبات معلمها را نداده و زیر دِین مهمترین رکن آموزشی کشور رفته، چگونه میخواهد از احترام و شأن معلمان دفاع کند؟ وزارت آموزشوپرورش اگر نگران جایگاه و اعتبار معلمان است، به فیلم آن معلم کوهرنگی واکنش نشان دهد که دانشآموزان را کول میکند و از رودخانه سیلابی و خطرناک عبور میدهد. چرا؟ چون یک پل ساده برای عبورومرور در منطقه نیست و معلم باید بارها جان خود و دانشآموزان را به خطر بیندازد تا کلاس تشکیل شود. معلمها این روزها مثل هر قشر دیگری با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی که شأن و احترامشان را مخدوش کرده، دستوپنجه نرم میکنند. هرکدام از این مشکلات که حل شود، جایگاه و شأن معلم حفظ شده است. آموزشوپرورش بهتر است وظیفه شکایت از سریال افعی تهران را بگذارد برعهده معلمها و وجدانشان. آنها بهتر میدانند چوب معلم گل نیست.
آموزشوپرورش معلمان را تحقیر میکند!
محمدرضا نیکنژاد کارشناس آموزشوپرورش با انتقاد از شکایت آموزشوپرورش نسبت به یک سکانس از سریالی در شبکه نمایش خانگی ایران به «جهانصنعت» گفت: محتوای ساعتهای اولیه سکانس تحقیر معلم توسط بازیگر نقش اول سریال افعی تهران به دلیل ابهامهای موجود واکنشهای متفاوتی در میان جامعه معلمان به وجود آورد. برخی معلمها نسبت به آن موضع گرفتند و برخی دیگر مانند من که دانشآموز دهه شصتی هستم، تجربه هرگونه تحقیر و کتک را از معلم خود داشتم؛ به همین خاطر واکنش خاصی در اینباره نداشتهام اما وزارتخانه وقتی میزان ناراحتی برخی معلمان و موج آن را دید، شروع به موجسواری کرد. آموزشوپرورش در یک حرکت پوپولیستی از عوامل سریال شکایت کرد.
وی افزود: وقتی خبر شکایت آموزشوپرورش از عوامل سریال در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد، بسیاری از افراد جامعه هم با بیان تجریبات تلخ حمایت خود را از عوامل سریال نشان دادند. متاسفانه موضوع تنبیه دانشآموزان در برخی مدارس همواره یک معضل جدی بوده است اما جدای از این قضیه وزارت آموزشوپرورش همیشه بزرگترین تحقیرکننده و توهینکننده از لحاظ معیشتی، منزلتی، برخورد با معلمان کنشگر درخصوص اعتراض آنها نسبت به مسائل صنفی، آموزشی مانند تراکم کلاس، مدارس فرسوده و محتوای آموزشی که هیچگاه معلمان نسبت به استقلالی نداشتند به معلمان بوده است. از طرفی استخدامهای بدون حساب و کتاب وزارتخانه برای ورود نیروهای جدید منجر به این رخدادها شده است. به نظرم استخدام معلمها باید به صورت دقیق بررسی شود، نه تنها از لحاظ روحی و روانی باید تحت نظر قرار بگیرند بلکه در طول خدمت نیز باید مدام تحت نظارت باشند. این در حالی است که تاکنون چنین اقدامی صورت نگرفته است. این دبیر اظهار کرد: سیاستهایی که آموزشوپرورش در مقابل معلمان به کار میبرد، بزرگترین توهین است. به نظرم هیچ سریال یا فیلمی نمیتواند این توهین و تحقیر را بازنمایی کند. امروزه تصاویر زیادی از تنبیه بدنی دانشآموزان در فضای مجازی دستبهدست میشود، همین تصاویر باید برای مسوولان ذیربط تلنگری باشد تا ساختار را اصلاح کنند. البته با اینکه بارها اخبار تنبیه بدنی دانشآموزان توسط معلم رسانهای شده است و بنده هم بارها درخصوص آن به معلمان تذکر دادم اما نباید از مقوله فرهنگ غافل شد.
ریشه در فرهنگ
نیکنژاد ادامه داد: معلم بخشی از فرهنگ اجتماع است. تنبیه بدنی دانشآموزان توسط معلم در ایران سابقه طولانی دارد. حتی برخی خشونتهای معلم از سوی برخی والدین پذیرفتنی بود. والدینی که در دورهای فرزند خود را برای «آدمشدن» آنهم با ضرب و زور کتک به مدرسه فرستادهاند. کیست که این ضربالمثل «پوست و گوشتش مال شما، استخوانش مال من» را از پدرها هنگام ثبتنام فرزندانشان بهویژه فرزند پسر در مدرسه خطاب به مدیر و معلم و ناظم نشنیده باشد. کیست که ضربالمثل «چوب معلم گُله…» را نشنیده و به وقت تنبیه بدنی دانشآموز و برای دلجویی! تکرار نکرده باشد؟ موافق باشیم یا نباشیم، تنبیه بدنی و روانی در دهههای گذشته حضور پررنگ در نظام آموزشوپرورش ما داشته است. هنوز هم از گوشه و کنار فیلمهایی منتشر میشود از معلمی که سر کلاس دستی برای تنبیه بلند کرده یا دهانی به ناسزا گشوده است اما این را فراموش کرد که معلمها مانند دیگر افراد جامعه دارای خانواده، تربیت و محیط زندگی متفاوتیاند که این روزها با فشارهای آموزشی، اقتصادی، معیشتی و شیطنتهای دانشآموزان گره خورده و همین امر منجر به واکنشهای متفاوتی از سوی معلمها شده است. وقتی معلمی در دوران کودکی مورد تنبیه معلم خود یا افراد خانواده قرار گرفته است، خشونت همواره در زندگی او شکل گرفته و بالاخره یک نقطه از زندگی او بروز میکند بنابراین بخشی از این رفتارهای خشونتآمیز معلمان، ریشه در فرهنگ دارد البته تنبیه بدنی در مدارس ایران منسوخ شده است و نسبت به آن قانون وجود دارد اما هر از چندگاهی مواردی اینچنینی رخ میدهد. بنابراین وزارت آموزشوپرورش به جای جبههگیری باید با برنامهریزی دقیقتر این موضوعات را کاهش دهد.
نیکنژاد با اشاره به اینکه باید تقدسزدایی در جامعه صورت بگیرد، گفت: به تازگی پدیده تقدسزدایی از برخی مشاغل و حتی خانواده شروع شده است. معلمها به قدری که دربارهشان اغراق میشود، مقدس نیستند. آنها هم مثل دیگر انسانها اشتباه میکنند و حتی گاهی مرتکب خطاهای جبرانناپذیری میشوند که باید تاوانش را پس بدهند بنابراین تقدسزدایی نه تنها باید از خانوادهها از بین برود بلکه همگان باید بدانند که جایگاه مقدسی وجود ندارد اما نباید جایگاه علمی معلم زیر سوال برود. جایگاه اجتماعی هر فردی به رفتار و منش او وابسته است. معلم یا هر فردی باید به دانشآموزان یا افراد دیگر احترام بگذارند تا احترام ببینند.
وی افزود: من دانشآموز دهه شصت بودم. معلم زبان من در حالی خودکار لای انگشتان من گذاشت که اولین روز کاریاش بود و من را به خوبی نمیشناخت بنابراین بنده هم دچار آسیب روحی و روانی از معلم شدهام. حتی یک معلم داشتیم وقتی یکی از همکلاسیهایمان درس بلد نبود، تمام بچههای کلاس را تنبیه میکرد. آن دوران تنبیه معلم بخشی از تربیت کودک بود. حال این روزها به دلیل گستردگی فضای مجازی افراد جامعه تجربیات تلخ خود را در آن بیان میکنند. با اینکه نباید تقدسگرایی کرد اما احترام معلمهای واقعی و دلسوز هم از واجبات است. نباید تمام معلمان را به یک چشم نگاه کرد. با این حال دیگر دانایی مطلقی وجود ندارد، چهبسا در حال حاضر دانایی مطلق اینترنت است. در هر صورت این روند نیازمند معلمان آموزش دیده و آشنا با حقوق خود و دانشآموز و فیلتر شدن افراد از لحاظ سلامت روحی و روانی است. اولین قدم در جذب معلم ارزیابی سلامت روح و روان اوست.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد