13 - 07 - 2018
ملکا ذکر تو گویم
حکیم سنایی در سال ۴۷۳ هجری قمری در چنین روزی در شهر غزنه واقع در افغانستان امروزی دیده به جهان گشود. ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی، یا حکیم سنایی از بزرگترین شاعران قصیدهگو و مثنویسرای زبان فارسی است که در سده ششم هجری میزیسته است. سنایی چند سالی از دوران جوانی را در شهرهای بلخ و سرخس و هرات و نیشابور گذراند. میگویند در زمانی که در بلخ بود به کعبه رفت. بعد از اینکه از مکه بازگشت مدتی در بلخ ماند. او در سال ۵۱۸ قمری به غزنین برگشت. یادگار پر ارزش سفرهایش مقداری از قصاید وی است. سنایی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی که مسعود در اسارت بود، برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد و این نیز از بزرگواری سنایی حکایت میکند.
حکیم سنایی در سال ۵۴۵ هجری قمری در زادگاه خود، غزنه چشم از جهان فروبست.
قصاید، غزلیات، رباعیات، قطعات و مفردات سنایی در دیوان اشعار وی گرد آمده است: حدیقهالحقیقه، طریقالتحقیق، سیرالعباد الی المعاد، کارنامه بلخ، عشقنامه، عقلنامه، مکاتیب.
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
نه نیازت به ولادت، نه به فرزندت حاجت
تو جلیلالجبروتی، تو نصیرالامرایی
تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی
تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی، بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی، بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن، بری از شرک و شبیهی
بری از صورت و رنگی، بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبود این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی، نه بگردی، نه بکاهی، نه فزایی
همه عزی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
احد لیس کمثله، صمد لیس له ضد
لمنالملک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان((سنایی)) همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد