13 - 11 - 2019
ملکه هنر ایران درگذشت
منیره فرمانفرمائیان برجستهترین هنرمند زن ایرانی درگذشت. او در عمر ۹۷ سالهاش آثار ماندگاری خلق کرد. آثاری که امروزه از دیوارهای موزه هنرهای معاصر تهران تا گالریهای شهر نیویورک قابل بازدیدند.
او زاده قزوین است و هندسه آثارش را از آن دیار به یادگار دارد و در زمان حیاتش در نمایشگاههای متعددی حضور پیدا کرد و با هنرمندان بنام زمان خود از جمله اندی وارهول همکاری داشت. فرمانفرمائیان را باید یکی از برجستهترین هنرمندان تجسمی کشور بدانیم. هنرمندی که با رفتنش چیزی از دنیا کم کرد. نبوغی مثالزدنی و سبکی منحصربهفرد که خاص خود او بود.
از قزوین تا نیویورک
فرمانفرمائیان در سال ۱۳۰۱ خورشیدی در شهر قزوین زاده شد. هشت ساله بود که به همراه پدرش که نماینده مجلس شده بود به تهران آمد. سرگرمی پدر «طراحی فرش» و اداره یک «کارگاه قالیبافی» بود. منیر از بچگی به نقاشی گلها علاقهمند بود. سپس در دانشکده هنرهای زیبای تهران (۱۹۴۴–۱۹۴۶) تحصیل کرد. در همین سالها یک تاریخ هنرنویس و باستانشناس آمریکایی توجه او را به خطوط و فرمهای پرلطف و خوشترکیب و ساده اشیای باستانی جلب کرد. بهزودی تصمیم گرفت به پاریس برود که مرکز هنرهای آوانگارد در اوایل قرن بیستم بود، اما آشنایی با دوستانی از جمله منوچهر یکتایی نقاش و شاعر که بعدها با او ازدواج کرد، مسیر او را عوض کرد. در سال ۱۳۲۴ با قایق بخاری در جریان جنگ جهانی دوم عازم ایالات متحده شد و به مدت سه سال در مدرسه طراحی پارسونز در رشته تصویرسازی مُد (۱۹۴۶–۱۹۴۹) و دانشگاه کرنل (۱۹۴۸–۱۹۵۱) به تحصیل پرداخت. در اواسط دهه ۱۳۳۰ بهعنوان تصویرگر مُد برای نشریاتی چون تاون، کانتری و گلامور طرح لباس میکشید و بهعنوان گرافیست تجاری و طراح مُد برای فروشگاههای بزرگ کار میکرد.
آشناییاش با منوچهر یکتایی، نقاش و شاعر سرشناس به ازدواج انجامید اما مدت زیادی دوام نیاورد و در آمریکا از یکتایی جدا شد و با ابوالبشر فرمانفرمائیان، دانشجوی حقوق دانشگاه کلمبیا ازدواج کرد و نام خانوادگی او را بهعنوان نام هنری خود برگزید.
منیر در فاصله سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۵ در نیویورک و در میان هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی و هنر آوانگارد نیویورکی زندگی کرد و در آنجا با هنرمندانی مثل اندی وارهول و فرانک استلا آشنا شد و تاثیراتی از کار آنها گرفت. او در همان زمان توپهای دیسکوی معروفش را ساخت و یکی از آنها را با یکی از تابلوهای مریلین مونروی اندی وارهول معاوضه کرد. به گفته فرمانفرمائیان، وارهول این تابلو را «با عشق به منیر» امضا کرده بود که بعد از انقلاب مصادره شد.
فرانک استلا، هنرمند آوانگارد نیویورکی و از دوستان منیر فرمانفرمائیان، در فیلم بهمن کیارستمی درباره ارتباط منیر با فضای هنری آوانگارد نیویورک میگوید: «این که منیر به نیویورک آمد برایش خیلی مثمرثمر بود. بعد از آن بود که او توانست چیزهایی را که در دنیای ما «تزدینی» حساب میشوند، طوری استفاده کند که انگار از دیوار مساجد آمدهاند اما اینها بدون اینکه او بخواهد زور زیادی بزند تبدیل به هنر شدهاند.»
به گفته استلا، منیر برای اینکه بتواند با فرهنگ بصری که از آن میآمد کار کند، برایش آسانتر بود که به نیویورک بیاید و در آنجا این کار را کند تا اینکه در تهران بماند: «حالا او میتوانست به تهران برگردد و کاری را انجام دهد که در نیویورک کشف کرده بود.»
فرمانفرمائیان پس از ۱۳ سال زندگی در نیویورک سرانجام در ۱۹۵۷ به ایران بازگشت و در آنجا به فعالیت هنری پرداخت. او نقشها و عناصر فرهنگ سنتی ایرانی را به شکل خلاقانه و مدرنی در کارهای نقاشی، گچبری و آینهکاریاش به کار گرفت. به گفته فرمانفرمائیان، او در این دوره دست به سفرهای متعددی به نقاط مختلف ایران زد و با مساجد و بناهای تاریخی و کهن ایرانی و نیز هنر فرش آشنا شد و از آنها تاثیر گرفت.
دهه چهل در ایران دوران اوج هنر سقاخانهای بود که تاثیر آن را در کارهای فرمانفرمائیان میتوان دید. در این دوره بود که او سبک هنری ویژهای را ابداع کرد که ترکیب تکنیکهای قدیمی مثل نقاشی پشت شیشه، آینهکاری، خاتمکاری با الهام از اشکال هندسی و هنر اسلامی بود. آینهکاری برای برخی اماکن عمومی «پانلهایی بزرگ برای هتل لاله»، «دو آینه بزرگ برای فرهنگسرای نیاوران»، «یک پانل اتاق خواب در کاخ نیاوران»، «یک مجسمه برای باغموزه فرش» و آثاری برای خانههای خصوصی، برخی از کارهای فرمانفرمائیان پیش از انقلاب بود.
به گفته فرمانفرمائیان، او با دقت در نقشها و طرحهای مساحد و بناهای ایرانی و نیز فرشهای ایرانی به این نتیجه رسید که هندسه، یکی از عناصر مهم هنر ایرانی است و تصمیم گرفت مثلثها و اشکال چندضلعی را در آثارش به کار گیرد.
بعد از انقلاب اسلامی در ایران، خانه و بسیاری از آثار منیر فرمانفرمائیان مصادره شد و او مجبور شد دوباره به نیویورک مهاجرت کند و در آنجا به کارهایی مثل کولاژ و طراحی فرش و پارچه پرداخت.
فرمانفرمائیان بعد از ۲۶ سال زندگی در نیویورک، بار دیگر به ایران بازگشت و بعد از گشودن استودیوی هنری شخصیاش، فعالیتهای هنریاش را در ایران از سر گرفت.
منیره و هندسه آثارش
هنر او در نگاه نخست بر دو رکن اساسی استوار است؛ نقوش تزئینی و ماده آینه. کاملا واضح است که وی هر دو رکن را از هنرهای سنتی و یا صنایع مستظرفه ایرانی برگرفته و به شدت وامدار هنر آینهکاری است. اما نگاهی عمیقتر مبین این حقیقت است که جوهر درونی هنر وی نه تزئینات و نه آینه، بلکه در اصل «هندسه» است. منیر فرمانفرمائیان، به شهادت آثارش، عمیقا شیفته هندسه و نظم و حکمت بیبدیل آن است. برای وی «آینه»، نه یک جنسیت تازه در هنر به شمار میآید و نه یک هویت نوین واجد ارزشهای مفهومی، بلکه تنها بستری ملموس و تجربهشده است برای تحقق یک نظام هندسی. شاید بتوان گفت او حتما قادر بود با هر موادی، به غیر از آینه، کار کند، لیکن هرگز نمیتوان وی را به طور جدی به دور از ساختارهای هندسی تصور کرد. حتی هنگامی که در مقام یک هنرمند از آثارش صحبت میکند، بیش از کیفیات ظاهری و یا مفهومی آینه، به پیچیدگیهای هندسی ساختارهای ریاضی در کارش اشاره دارد: «هندسه مرا به زادگاهم بازگرداند – مربع، مثلث و دایره؛ به مشاهدات کودکی من از تجربه حضور در میان زیبایی برآمده از این مرز و بوم. همه چیز برایم معنای تازهای یافت؛ مکعب، استوانه و منشور»
با این اندیشه منیر آینه را از پسزمینه سنت و مکانهای سنتی برگرفته و آن را با خرد ریاضی و حکمت استعاری درمیآمیزد تا بدینترتیب آثار بیشماری را در تقاطع دو رویکرد همزمان یعنی هنر پاپ و هنر مفهومی خلق کند. بسیاری از طرحهای او برآنند تا راهحلهای یک مساله هندسی یا به تعبیر دیگر لذت حل معما را به نمایش بگذارند. به عنوان مثال راهحل هندسی برای رسیدن از یک چهارضلعی به دهضلعی و یا نحوه تقسیمبندی سهگانه یک هشتضلعی و تجزیه آن به تعدادی مثلث. به نظر میرسد لذت زیباییشناسی در این آثار با لذت حل مساله درآمیخته است. البته واضح است که راهحل او مطلقا ابداعی است و با آنچه در هندسه کاربندیها و گرهچینیها در معماری ایران اسلامی رایج بوده، متفاوت است. تمامی فرمها و ترکیبهای هندسی در آثار وی، در نهایت ناظر بر نظم مطلق بوده و به تقارن میرسند تا تلویحا به اسرار حکمت و نظم در کل هستی اشاره کنند.
آینهکاری به همان اندازه که این هنرمند پیشروی هنر ایران را به گذشتهاش مرتبط میسازد، جلوه معاصری نیز به هنر وی میبخشد. اجزای ریز هندسی در آثار هنرمند باعث شکست تصویر در آینه شده و درنتیجه شکل مخدوششدهای از دنیای خارج را نشان میدهد. در مرکز این دنیا بیننده اثر قرار دارد که تصویر شکسته و خرد شده خود را در تابلو مشاهده میکند. بخش مهمی از ظرفیت مفهومی کار هنرمند در همین بازتاب دادن دنیای خارج و ارائه تصویر مخاطب در درون آینه است که به آثار وی جلوه هنری تعاملی را میبخشد. آینه به مثابه یک ماده خاص هنر پستمدرنیستی، بدونشک حاوی اشارات متافیزیکی است که در فرهنگ ایرانی ریشه در حکمت استعاری و ادبیات فارسی دارد و از همین منظر همیشه با مفاهیمی چون روشنایی، پاکی، اقبال، شفافیت و صداقت همراه بوده است.
از ماحصل یک عمر تلاش هنری منیر فرمانفرمائیان، پیداست که او نه به تفکر آکادمیک چندان تعلق خاطری داشته و نه در پی تحقق آوانگارد در هنرش بوده است. او در این تلاش پرشور، نه از بابت برچسب دکوراتیو بودن آثارش هراسی داشته و نه هرگز به رسالتی روشنفکرانه با آرمانگرایی سیاسی و اجتماعی میاندیشیده است. در عین حال در همه تکاپوی هنری خود هرگز به یک پایگاه سبکشناختی مشخص پایبند نبوده و هیچگاه به چیزی شبیه یک بیانیه هنری نزدیک نشده است. با این حال به خاطر رهیافتهای هنری ارزشمند خود، بیشک الهامبخش هنرمندان زیادی از نسل بعدی شده است. هنر او همان قدر که مبتنی بر گفتمان مدرنیستی است، در امتداد جریانهای پستمدرن، همانند هنر مفهومی، پاپ و مینیمال نیز قابل شناسایی است. در تاریخ هنر مدرن ایران، منیر فرمانفرمائیان هنرمند برجستهای است که در هر اثر هنریاش به شکل محسوسی میراث متعالی هنر و معماری ایرانی اسلامی را ستایش میکند، اما او اکنون خود بخشی از این میراث تاریخی شده و به ویژه در مقام یک زن جایگاه شایستهای را برای خود رقم زده است.
پیام معاون هنری ارشاد
سیدمجتبی حسینی در پیامی برای درگذشت منیر شاهرودی فرمانفرمائیان نوشته است: «منیر شاهرودی فرمانفرمائیان هنرمندی است که در آثارش هنرهای سنتی و اصالتهای هنر ایران را با بیان نوین و مدرن پیوند داده و هنر او بر پایه نقوش تزئینی و آینه قرار دارد. هندسه، محور آثار فرمانفرمائیان است و چنانکه خودش گفته هندسه او را به مشاهداتش از زیبایی برآمده از مرز و بوم ایران بازگردانده است. آثار فرمانفرمائیان در یک خط سیر چند دهه حرکت مداوم و مستمری را با تکیه بر اشکال منظم و نقوش هنرهای سنتی و رویکردهای مدرنیستی طی کرده است.»
حسینی در ادامه این پیام آورده است: «محوریت هنرهای سنتی و بومی و بیان مدرن و امروزی موجب شده، آثار منیر شاهرودی فرمانفرمائیان جایگاهی در موزهها و مجموعههای معتبر دنیا کسب کند و بستری برای معرفی مشخصههای فرهنگ و هنر ایران فراهم شود.
فرمانفرمائیان هنرمندی است که دغدغه اجتماعی و روحیه انساندوستی داشت و این دغدغه بارها در زندگی او تجلی یافت، چنانکه سال گذشته اثری را برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان اهدا کرد. فرمانفرمائیان در انتخاب و رفتاری پسندیده و برای اینکه آثارش برای همیشه برای دوستداران هنر و هموطنانش باقی بماند و با توجه به سنت وقف که بسیاری از داشتههای فرهنگی و هنری ما با وقف به یادگار مانده است، ۵۰ اثر خود را وقف دانشگاه تهران کرد که در تالاری به نام این هنرمند در باغ نگارستان به نمایش گذاشته شده است. درگذشت این هنرمند را به جامعه هنری و دوستداران هنر تسلیت میگویم. روحش شاد و یادش گرامی»
آرامگاهی در قزوین
پیکر زندهیاد منیر فرمانفرمائیان، هنرمند نقاش دیروز (اول اردیبهشتماه) در شهر قزوین به خاک سپرده شد. یکی از آشنایان این بانوی هنرمند به ایسنا اعلام کرد که پیکر زندهیاد منیر فرمانفرمائیان، هنرمند نقاش ظهر روز یکشنبه در بهشت فاطمه شهر قزوین و در جمع نزدیکانش به خاک سپرده شد. بر اساس گفتههای نزدیکان فرمانفرمائیان، علت برگزاری مراسم تشییع به شکل خصوصی درخواست خود هنرمند بوده است.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد