7 - 12 - 2019
من زنی عربم
غاده السمان متولد ۱۹۴۲ در دمشق، نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار میرود.
غاده السمان در ۱۹۴۲ در دمشق در یک خانواده برجسته محافظهکار متولد شد. پدرش دکتر احمد السمان، رییس دانشگاه سوریه و در یک دوره زمانی وزیر آموزشوپرورش بود که خویشاوندی دوری با نزار قبانی شاعر معروف دارد.
غاده از دانشگاه سوریه با مدرک لیسانس در ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد. سپس دوره فوقلیسانس را در دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه داد و دوره دکترای ادبیات انگلیسی را در دانشگاه لندن طی کرد. مدتی در دانشگاه دمشق به عنوان استاد سخنران مشغول به کار بود. سپس کار روزنامهنگاری را برگزید که هنوز هم به آن ادامه میدهد و با مجله الحوادث به عنوان نویسنده مشهور ستون «لحظات حریه» (لحظههای رهایی) همکاری مداوم دارد.
در ۱۹۶۲ نخستین مجموعه داستانش را با نام عیناک قدری (چشمانت سرنوشت من است) منتشر کرد که بازخورد خوبی داشت. با انتشار این اثر، او در جرگه نویسندگان فمینیستی همچون کولیت خوری و لیلی بعلبکی قرار گرفت، اما آثار منتشر شده بعدیاش، او را از محدوده تنگ فمینیسم و رمانهای عشقی خارج و به یک جامعه بسیار وسیعتر از انساندوستی مسائل ظریف بشری وارد کرد.
در ۱۹۶۵ دومین مجموعهاش (لا بحر فی بیروت؛ هیچ دریایی در بیروت نیست) را منتشر کرد که در آن اثرات تجربههای نو و تازهاش کاملا مشهود است.
پس از این دوره او به عنوان خبرنگار به سراسر اروپا و اکثر پایتختهای اروپایی سفر کرد. این سفرها باعث کشف سرچشمههای ادبی جهان و کشف جهان ادبی خودش شد. مجموعه (لیلالغرباء؛شام غریبان) را در ۱۹۶۶ منتشر کرد که بازتابنده تجربیات او از این کشفیات نو و بلوغ حرفهای اوست. منتقدان ادبی بزرگی نظیر محمود امینالعالم به تعریف و تمجید از این اثر پرداختند.
شکست جنگ ششروزه ژوئن ۱۹۶۷ تاثیر تکاندهندهای بر او گذاشت، همانطور که بسیاری از همنسلان او را تحتتاثیر قرار داد. این تاثیر در مقاله مشهورش (احمل عاری الی لندن؛ شرمساریام را به لندن میبرم) بسیار مشهود است. او از معدود کسانی بود که با آگاهی از اثر رخوتآور اصطلاح عقبنشینی بر ملل عربی، از به کار بردن آن خودداری میکرد
در ۱۹۷۳ مجموعه داستان چهارمش(رحیل المرافی القدیمه ؛کوچ بندرهای قدیمی) را منتشر کرد که از نظر منتقدان یکی از مهمترین آثار اوست. غاده در این مجموعه داستان کوتاه، با زبانی ادبی مساله غامض روشنفکری عرب و تعارض بین افکار و اعمال را توصیف میکند.
وی اولین رمانش بیروت ۷۵ را در اواخر ۱۹۷۴ منتشر کرد. این رمان راجع به مشکلات پیچیده اجتماعی در بیروت است که با یک پیشگویی توسط یکی از شخصیتهای داستان آغاز میشود. پیشگویی میگوید: «خون میبینم، خون بسیاری میبینم…» چند ماه بعد، جنگ داخلی لبنان آغاز شد.
غاده بعد از انتشار دو رمان دیگر به نامهای «کوابیس بیروت؛ کابوسهای بیروت» در ۱۹۷۶ – که توصیفی است از بیروت جنگزده در اواسط دهه هفتاد و «لیلـﺔالملیار ؛شب میلیاردی» در ۱۹۸۶، منتقدین از او به عنوان برجستهترین نویسنده مدرن عرب یاد کردند تا به جایی که بعضی از منتقدین وی را حتی از نجیب محفوظ هم مهمتر قلمداد کردند.
وی در ۱۹۷۷ انتشارات غاده السّمان را تاسیس کرد که تنها آثار خود را در آن چاپ میکند و جز این، فعالیت تجاری دیگری ندارد. وی همچنین مقالاتش را در کتابی تحت عنوان الاعمال غیرالکامله (کارهای ناتمام) گردآوری کرده که تاکنون ۱۵ کتاب از این مجموعه منتشر شده که تعدادی از آنها مجموعه شعر است. وی برخی از آثار منتشر نشدهاش را در بانک سوییس ذخیره کرده و قول داده که به وقت مناسب آنها را منتشر خواهد کرد. برخی بر این باورند که نوشتههای او اطلاعاتی راجع به نویسندگان و شاعران برجسته فلسطینی دهه شصت میلادی را آشکار میکند؛ کسانی مانند ناصرالدین نشاشیبی – روزنامهنگار – و کمال ناصر – شاعر معاصر – که نام او به نوعی با آنان گره خوردهاست.
در ۱۹۹۳ با انتشار مجموعهای از نامههای عاشقانه که غسّان کنفانی در دهه شصت به او نوشته بود – البته در زمان انتشار دیگر رازی در میان نبود – در عرصه ادب و سیاست جریاناتی به راه انداخت. غاده از طرف برخی که ادعا میکردند وی با انتشار آن نامهها اعتبار یک شاعر معاصر را لکهدار کرده و تاثیری منفی بر قضیه فلسطین گذاشته، محکوم شد.
او همچنین آثاری در زمینه نقد دارد که برخی از آنها به چندین زبان ترجمه شدهاست. در کل آثار او تاکنون به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند. نکته قابل توجه برای ایرانیان مطلبی است که او تحت عنوان نامه عاشقانه به خواننده ایرانی نوشته و دکتر عبدالحسین فرزاد در ابتدای ترجمهشان از مجموعه شعر زنی عاشق در میان دوات آن را آوردهاند؛ غاده در این نامه خطاب به ایرانیان میگوید: «قصهها و رمانهایم به سیزده زبان ترجمه شد، اما تنها در ایران راز پنهانم را کشف کردند و برای نخستین بار ایرانیان بودند که اشعارم را ترجمه کردند، زیرا که عاشقان، راز معشوقان را درمییابند.»

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد