29 - 12 - 2019
موانع و امتناع امر مذاکره
موانع و امتناع امر مذاکره
دکتر صلاحالدین هرسنی*
این روزها محافل و رسانههای خبری تحت تاثیر تفسیرهای تحلیلگران بر اظهارات حسن روحانی و دونالد ترامپ از مذاکره محتمل تهران و واشنگتن سخن میگویند. این احتمال به جهت نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر سپتامبر شدت نیز گرفته است. حتی برخی از محافل خبری دیدار احتمالی ترامپ با حسن روحانی در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل را منتفی ندانسته و بر این باورند که حاشیه نشست سالانه اواخر سپتامبر مجمع عمومی میتواند بعد از چهار دهه به نقطه عطفی در تاریخ روابط خارجی ایران و آمریکا تبدیل شود.
این احتمالات و پیشبینیها تحت تاثیر شرایطی است که در هفتهها و روزهای اخیر رقم خورده است. در این ارتباط اخراج جان بولتون از شورای امنیت ملی، وساطت پشت پرده پاریس برای آمادهسازی دیدار میان روحانی و ترامپ در حاشیه نشست نیویورک و همچنین اظهارات مبهم اخیر ترامپ درباره احتمال کاهش تحریمهای ایران، بیشترین تاثیر را در شکلگیری این احتمال و گمانهها دارند و آنکه تحت این شرایط احتمال تنشزدایی میان تهران- واشنگتن بیشتر شده است. البته این گمانهها کفه میل و گرایش شوقانگیز ترامپ به مذاکره و گفتوگو با تهران را سنگینتر از تمایل تهران به مذاکره دانسته و متفقا بر این باورند با نشانههایی که در رفتار روزهای اخیر ترامپ نمایان شده است، عزم ترامپ در این مذاکره جدی است و ترامپ میخواهد به طور جدی دیپلماسی با ایران را امتحان کند، اما معلوم و مشخص نیست که این تمایل چه سرانجامی پیدا میکند و آیا اینکه او میتواند در پرتو عزم و تلاش خود به توفیقی دست یابد؟ چراکه چنین تمایلی از سوی تهران مشاهده نشده و باور مقامات تهران آن است که گفتوگو با واشنگتن زیر سایه فشار و تحریم معنایی ندارد.
به این ترتیب با توجه به شرایطی که در پشت پرده مناسبات در حال رقم خوردن است، میتوان گفت که امکان مذاکره با وجود همه نهیبها و انذارها منتفی نیست و میل به مذاکره و گفتوگو برای تنشزدایی وجود دارد. اما چنین تمایل و گرایشی با موانع و محدودیتهایی مواجه است که به نظر میرسد امکان امر مذاکره و گفتوگو را اگرچه نه به صفر، اما به حداقل میرساند.
در این ارتباط شروط بحق تهران اولین مانع امر مذاکره و گفتوگو است.
تهران در شرایطی گفتوگو و مذاکره با واشنگتن و دولتی چون ترامپ را ممکن میداند که واشنگتن به برجام بازگردد و همچنین تحریمها را بردارد. محققا این خواسته تهران مورد پذیرش واشنگتن نیست، چراکه نگاه واشنگتن در این باره سختگیرانه و غیرمنعطف است. در نگاه دولت کنونی واشنگتن، تهران بدون آنکه مابهازایی دریافت کند باید تمکین کند و به واشنگتن امتیاز دهد که به نظر میرسد شرط محال است. رویکرد نامنعطف ترامپ در مذاکره واشنگتن- پیونگیانگ نیز به نمایش درآمد. در مذاکرات سنگاپور و هانوی، پیونگیانگ آزمایشهای موشکی خود را به حالت تعلیق درآورد ولی در مقابل واشتگتن هیچ قدمی برنداشت و حتی یک مورد از تحریمها را کاهش نداد. دومین مانع تحقق امر مذاکره در مخالفتی است که در دایره مناسبات دیپلماتیک واشنگتن در قبال تهران وجود دارد. در این ارتباط صرف تمایل ترامپ به مذاکره و انعطاف و نرمش آن در قبال تهران شرط کافی و لازم نیست. علاوه بر ترامپ باید سایر عناصر تصمیمساز و تصمیمگیر نیز به قبول مذاکره با تهران ترغیب و راضی شوند. در این ارتباط واقعیت آن است که بخش قابل توجهی از حامیان ترامپ، گروههای محافظهکاری هستند که معمولا طرفدار تلآویو و مخالف ایران هستند. لذا تحت این شرایط هر گونه انعطاف چشمگیر ترامپ در برابر تهران، ممکن است خشم این گروهها را برانگیزد. به این ترتیب ترامپ برای متقاعد کردن این مخالفان کار دشواری در پیش دارد. سومین مانع تحقق امر مذاکره با نگاه ابزارگرایانه و اهداف انتخاباتی واشنگتن ارتباط دارد. در شرایط فعلی تهران میل به مذاکره از سوی ترامپ را نه به جهت نفس مذاکره بلکه بیشتر به فرصتی برای تحصیل تفاخر و مباهاتی در سیاست خارجی میداند چراکه تهران سخت میداند که ترامپ به جهت فقدان دکترینی خاص در سیاست خارجی به یک پیروزی دیپلماتیک نیاز دارد، لذا دستیابی به یک پیروزی دیپلماتیک آن هم با مشارکت حریفانی چون پیونگیانگ، کاراکاس، تهران و کابل میتواند به این نیاز ترامپ پاسخ دهد. اما چنین منویات و اهدافی با سمتوسوهای راهبردی مقامات تهران همخوانی ندارد و آنها لااقل در زمان حاضر و بیشتر به جهت سیاستهای تخاصمی ترامپ تمایلی ندارند که پاسخی به این نیاز او دهند. اما جدیترین و اصلیترین مانع امر مذاکره مرتبط به مواضع اعلامی و اعمالی تهران است. در این ارتباط اجماعی از سوی تصمیمسازان و تصمیمگیران بر سر کاهش تعهدات برجامی از سوی تهران برای مواجهه با واشنگتن و سناریوی آزار و ایذای آن به دست آمده است. به همین خاطر است که ترامپ پیششرط اعطای خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری و همچنین صدور معافیت تحریمی برای فروش نفت ایران از سوی واشنگتن را منوط به بازگشت تهران به تعهدات برجامی خود در دوران باراک اوباما دانسته است که بعید است این خواسته ترامپ با توجه به انفعال او در لغو تحریمها با نرمش تهران مواجه شود. حال با وجود آنکه اجماعی بابت کاهش تعهدات برجامی در صحنه سیاست داخلی ایران به دست آمده است، اما چنین اجماعی بابت مذاکره با واشنگتن در شرایط فعلی وجود ندارد. در واقع امر مذاکره به جهت دخالت نهادهای موازی و تریبونهای غیرتخصصی و البته تصمیمساز محل مناقشه و تردید قرار گرفته است. این جربانهای موازی هر گونه گشایش و وقوع امر مذاکره را دادن چک سفید و نوعی باج به کدخدا میدانند. بدیهی است که از تشتت و چندصدایی موجود، سیگنال و پالسهای امیدوارکنندهای برای مذاکره و گشایش سیاسی و اقتصادی مخابره نشود.
*کارشناس مسائل بینالملل
S.Harsani.k@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد