30 - 09 - 2024
مولانا رونوشتی از شمس نیست
یک پژوهشگر ادبی با اشاره به اینکه دگرگونی حال مولانا زمانی که از شمس یاد میکند در ابیات مثنوی دیده میشود، گفت: این ژولیدگی افکار در ابیات مولانا دیده میشود اما بعدها مولانا درباره چیزهایی که از شمس دریافت کرده است، بازنگری میکند، مولانا رونوشتی از شمس نیست و بعضی از نظرهای آنها متفاوت است.
زهرا غریبیان لواسانی با تاکید بر اینکه عجیبترین واقعه زندگی مولانا دیدارش با شمس تبریزی است، گفت: این دیدار نقطه شروع تحولات مولانا است. برای ما هم عجیب است که میان شمس و مولانا چه اتفاقی افتاده، در حالی که مولانا هیچ صحبتی در این ارتباط نکرده است. ابتدای دفتر مثنوی، حسامالدین چلبی که یار مولانا است بارها به خصوص در داستان «شاه و کنیزک» از مولانا خواهش میکند که برای ما از شمس بگو اما مولانا سخن را تغییر میدهد و اصلا چیزی نمیگوید. نویسنده کتاب «باغ سبز عشق» با اشاره به اینکه گفته میشود دیدار شمس و مولانا داستان تلاقی دو دریاست، توضیح داد: اطلاعات متفاوتی درباره زمان و مکان دیدار شمس و مولانا بیان میشود. عدهای میگویند این دو در بازار شکرفروشان دیدار کردند و برخی محل این دیدار را بازار طلافروشان اعلام میکنند. برخی میگویند دیدار ۹ آذر و به گفته برخی ۲۰ مهر اتفاق افتاده است. سال این دیدار مشخص است و سال ۶۴۲ ه.ق (برابر ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) اعلام شده است اما اینکه در کدام روز هفته دیدار انجام شده است، اختلاف نظر وجود دارد. به گفته این پژوهشگر ادبی، دیدار شمس از هر نظر موجب تحول و تغییر روحی مولانا شد، این مساله در مثنوی بیان شده و نکتهای با ارزش برای بررسی است. شمس، مولانا را با حقیقت دیگری مواجه کرد، جذبهای شامل حال مولانا شد، رویه، نگاه و جهانبینی مولانا تغییر کرد. غریبیان لواسانی درباره تغییراتی که در مولانا بعد از دیدار با شمس شکل گرفته است، گفت: برخی ارادتمندان مولانا میگویند که تغییرات در حالتهای ماورایی شکل گرفتهاند، این روند معمولا وقتی شخصیتها بزرگ میشوند، شکل میگیرد. گویی هرچه مسائل آنها را عجیبتر و ماوراییتر کنیم، بیشتر لذت میبریم اما اگر بخواهیم واقعا مولانا را بشناسیم، میتوان به مثنوی رجوع کرد، مولانا در مثنوی میگوید «قصهای را بیان میکند که راه به مقصود ببرد»، پس برداشت مخاطب از دیدار شمس و مولانا باید از حد دیدار عادی بگذرد و به عمق آن نفوذ کند. به گفته این پژوهشگر، شمس ۴۰سال دنبال یاری میگشت، اساتید و پیران را میبیند و وقتی با مولانا دیدار میکند میبیند که او فردی است که میتوان اسرار را به او گفت. مولانا در ۳۷ یا ۳۸سالگی مفتی (به فقیهی گفته میشود که دارای درجه اجتهاد است و علاوه بر استنباط احکام، آن را برای دیگران نیز بیان میکند) شهر بود، او به تمام علوم زمان خود تسلط داشت، از پایگاه اجتماعی سیراب بود. همچنین نیازمند فردی بود که او را از الفاظ و عبارات بیرون بکشد زیرا سعادت زندگی را پیدا نمیکرد. او با تاکید بر اینکه باید در زندگی شمس و مولانا دید که آنها چگونه میتوانند به زندگی فرد امروزی کمک کنند، ادامه داد: وقتی مولانا با شمس آشنا میشود بسیار تحت تاثیر او قرار میگیرد ، میتوان در مثنوی دید که مولانا هر زمان یاد شمس میکند حالش دگرگون میشود و این ژولیدگی افکار در ابیاتش دیده میشود اما بعدها مولانا درباره چیزهایی که از شمس دریافت کرده است، بازنگری میکند، مولانا رونوشتی از شمس نیست و بعضی از نظرهای آنها متفاوت است. به گفته این پژوهشگر هیچکس نباید از بزرگان کپیبرداری کند زیرا بزرگان هم چنین نبودند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد