16 - 05 - 2020
نا امیدی از ترامپ یا نفوذ در عراق
آرزو فرشید – بوی بهبود از اوضاع منطقه استشمام نمیشود اما یک رسانه مستقر در انگلستان ادعای تازهای را در این باب مطرح کرده است. آنطور که پایگاه میدلایستآی به نقل از یک منبع آگاه نوشته محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در گفتوگویی با مصطفی الکاظمی، نخستوزیر جدید عراق خواستار میانجیگری او میان تهران و ریاض شده است!
طرح این موضوع آن هم در شرایطی که ایران بارها به صورت مستقیم و از زبان مقامات ارشد خود برای گفتوگو با همسایگان خود در حوزه خلیجفارس اعلام آمادگی کرده و از آنان پالس مثبتی نگرفته است، عجیب به نظر میرسد. خاصه اگر در نظر داشته باشیم که در همین دو سال گذشته تلاشهای بسیاری توسط پاکستان، کویت و حتی روسیه برای میانجیگری بین تهران و ریاض انجام شد و ناکام ماند.
سوال اینجاست که عربستان به فرض تمایل به بهبود روابط با ایران چرا باید الکاظمی را که هنوز مهر رای اعتماد پارلمان عراق به او خشک نشده، برای این کار انتخاب کند؟ اصلاً الکاظمی به عنوان گزینهای که برای ایران کاملاً مطلوب نبوده و هنوز درباره آمریکایی بودنش حرف و حدیث است، ظرفیت ایفای چنین نقشی را دارد؟ تحلیل میدلایستآی که ضمیمه خبر یادشده است این است که چون آمریکاییها سامانه ضدموشکی پاتریوت خود را از عربستان خارج کرده و عربستان دریافته که برخلاف ادعاهای ترامپ، سیاست فشار حداکثری علیه ایران جواب نداده و چون عربستان در یمن تحت فشار قرار دارد، به این نتیجه رسیده که راهبرد اتکا به آمریکا برای پس زدن ایران به نتیجه نخواهد رسید.
خبر مشکوک
خروج امکانات و پرسنل نظامی آمریکا از عربستان موجب ناامیدی سعودیها از این متحد قدرتمند شده و آنان را به این نتیجه رسانده که باید با همسایگان خود بهتر از این باشند اما هنوز این سوال باقی است که چرا باید برای این کار الکاظمی را واسطه کنند؟ همین سوال هم تحلیلگران ایرانی را نسبت به اصل خبر بدبین میکند.
سیدجمال ساداتیان، کارشناس مسائل منطقه یکی از همین افراد است. او در گفتوگو با «جهانصنعت» ضمن تاکید بر اینکه «خبر مشکوک است و چندان قابل باور نیست» گفت: «اگر قرار باشد بر اساس یک احتمال تحلیل کنیم باید گفت که جمهوری اسلامی بارها برای داشتن روابط خود با همسایگان خود اعلام آمادگی کرده و این بحث تازهای نیست. در دوران آقای هاشمی و ملک عبدالله روابط خوبی برقرار شد. در پایان جنگ حتی مقامات امنیت ملی دو کشور با یکدیگر ملاقات کردند و روابط برقرار شده به سمتی میرفت که ساختاری ایجاد و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس به تبع عربستان با ایران روابطی برقرار کنند. زمان آقای خاتمی هم رفع تشنج در دستور کار دولت بود اما بعد از آن به خصوص در دوران آقای احمدینژاد مشکلات خاصی ایجاد شد. از زمانی هم که برجام به تصویب رسید این عربها مخالفتهای جدی خود را شروع کردند و با تغییری که در ساختار حاکمیتی این کشور ایجاد شد و ملک سلمان و پسر او که جاهطلبیهای خاص خود را دارد، روی کار آمدند وضعیت بدتر شد به خصوص اینکه اسراییل هم توانست در آنها نفوذ و آنان را متقاعد کند که برای جلوگیری از پیشرفت جمهوری اسلامی با آنان همراه شود. البته اتفاقات دیگری هم افتاد و آن هم حمایت عربستان از گروههای تروریستی داخل عراق و سوریه بود که مزید بر علت شد و روابط دو کشور را به سمت تیرگی بیشتر برد.»
وی افزود: «اما بعد از اتفاقات اخیر – بگیر و ببندها در خلیجفارس یعنی توقیف کشتی ایرانی در جبلالطارق و بعد توقیف کشتی انگلیسی توسط ایران و مساله ترور شهید قاسم سلیمانی و حملاتی که به مواضع عربستان صورت گرفت – عربها فهمیدند که آمریکای ترامپ همانطور که خود گفته خواهان دوشیدن آنان است و خیلی نمیتوانند روی آن حساب باز کنند. به ویژه آنکه در یمن هم با وجود همه تلاشها موفقیتی به دست نیاوردند و امارات زودتر از عربستان اعلام کرد نیروهای خود را فرا خواهد خواند و بخشی از نیروهای خود را هم عقب کشید.» ساداتیان ادامه داد: «جمهوری اسلامی هم سال گذشته در اجلاس سازمان ملل متحد فراخوان بهبود روابط با همسایگان منطقهای را داد و رییسجمهور با طرح بحث امنیت هرمز اعلام کرد آماده همکاری با کشورهای منطقه از جمله عربستان است.»
نیت احتمالی سعودی
نکته قابل توجه دیگری که ساداتیان در تحلیل خود به آن اشاره کرد، این بود که «گفته میشد سفر قاسم سلیمانی به عراق به خاطر گفتوگویی درباره مسائل عربستان بود و بر این اساس بعید نیست که این جریان دوباره فعال شده باشد و حالا عربستان بخواهد علاقه خود را نشان دهد یا نشان داده باشد. اما اثبات این گمانه به شواهد دیگری هم نیاز دارد و به صرف خبری که اکنون منتشر شده نمیتوان حساب جدی باز کرد و باید مطمئن شد که این پالس از جانب عربستان ارسال شده باشد». این کارشناس مسائل منطقه اما سناریوی دیگری را هم قابل توجه دانست. او گفت: «نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که عربها به دنبال آن هستند که الکاظمی را به سمت خود بکشند و ممکن است این پیشنهاد را داده باشند تا بگویند ما نسبت به جمهوری اسلامی دیدگاه مثبتی داریم و خواهان حل مشکل هستیم اما جمهوری اسلامی نمیخواهد بنابراین آقای الکاظمی بیشتر با ما همراه شود و بخواهند عراق را که از طریق جنگ و دعوا نتوانستند جذب کنند، اینگونه جذب کنند.»
وی تاکید کرد: «احتمال اول برای اثبات شدن به شواهد بیشتری نیاز دارد و در عین حال باید مراقب باشیم و بدانیم که داستان دوم ممکن است مورد نظر آقایان بوده باشد.»
ساداتیان همچنین در پاسخ به این سوال که آیا انتخاب الکاظمی به عنوان میانجی بین تهران و ریاض منطقی است گفت: «قبلاً هم نخستوزیر پاکستان تلاشهایی در این زمینه کرده بود و به نتیجه نرسید یعنی اگر حسن نیتی از جانب عربستان باشد میتواند از کانالهای دیگری هم صورت گیرد به این جهت باید به خبر منتشر شده بدبین شد و حداقل با چشمان بازتری به قضیه نگاه کرد.»
هدف، الکاظمی است نه تهران
ساداتیان تنها کسی نیست که این خبر را جدی نمیگیرد. حجتالله جودکی، دیگر تحلیلگر خاورمیانه نیز با او همنظر است و انتشار اخبار یادشده را چندان قابل اعتنا نمیداند. او در گفتوگو با «جهان صنعت» گفت: « فکر میکنم این خبر بیشتر رسانهای است و جنبه واقعی ندارد زیرا هنوز برای اینکه از الکاظمی خواسته شود چنین نقشی را ایفا کند، خیلی زود است. او هنوز درست مستقر نشده و اگر بخواهد کاری کند اول باید از آزمایش ۱۰۰ روزه خود سربلند بیرون آید و خود را تثبیت کند در نتیجه نمیتواند این نقش را ایفا و به عربستان در این راستا کمک کند.»
وی در پاسخ به این سوال که انتشار اینگونه اخبار چه نقشی در عرصه دیپلماسی رسانهای دارد و به نفع کیست گفت: «سعودیها دوست دارند الکاظمی را به طرف خود بکشند. اول با دعوت از او، بعد هم با دادن چنین نقشهایی. دعوت از الکاظمی برای عربستان دو جنبه دارد؛ نخست اینکه وقتی از او دعوت میکنند، خود به خود طرفداران ایران را از وی دور میکنند. دوم اینکه اگر او واقعاً به آنجا رفت به نفع آنان خواهد شد.»
جودکی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه با توجه به اعلام آمادگیهای صریح ایران برای گفتوگو با کشورهای منطقه از جمله عربستان، چه ضرورتی برای پیدا کردن میانجی وجود دارد گفت: «پرونده ایران و عربستان به پروندهای مثل ایران و مصر یا پرونده ایران و آمریکا تبدیل شده و روز به روز هم قطورتر میشود. باید یک جریانی در داخل ایران یا عربستان و این کشورها وجود داشته باشد که خواهان بهبود روابط و حل مشکلات باشند مثلاً در زمان آقای هاشمی این مسائل با عربستان خوب پیش رفت. در زمان آقای خاتمی همین طور یا روابط با مصر در دوران خاتمی یا قضیه برجام در زمان اوباما. خلاصه اینکه اگر چنین ارادههایی نباشد که فکر نمیکنم باشد، کار پیش نمیرود.»وی در واکنش به اینکه آیا ابراز تمایلها برای بهبود روابط صرفاً لفظی است و با اراده جدی همراه نیست، گفت: «نمیگویم اعلام آمادگیها لفظی است اما این برداشت از قضایا وجود دارد زیرا به هر حال یکی از اقدامات لازم برای بهبود روابط دو کشور این است که پیش از هر چیز متلکگویی و مسائل رسانهای به حداقل برسد حداقل در رسانههای رسمی. اما این کار اکنون انجام نشده است؛ نه از طرف ما و نه از طرف آنها. در نتیجه بحث بهبود روابط غیرمتحمل شده و باعث پنهانکاری سیاسی میشود یعنی طرفین به سمت حل مشکلات از کانالهای سیاسی مایل میشوند و کانال سیاسی هم که فعلاً وجود ندارد زیرا همه درگیر مسائل خود هستند. دیدید که وقتی زلزلهای میشود، یک حادثهای رخ میدهد و… باعث میشوند افراد چشم خود را بر مسائل بسته و با اغماض به موضوعات بنگرند و این موجب بهبود نسبی وضعیت میشود. الان چنین شرایطی نیست مثلاً وقتی به تلویزیون نگاه کنیم و اخبار کرونای آمریکا را میبینیم خیلی راحت میتوان حدس زد که ارادهای برای بهبود روابط وجود ندارد.»
این کارشناس منطقه در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه اگر فرض را بر تمایل عربستان برای بهبود روابط با ایران بگذاریم، الکاظمی پتانسیل ایفای این نقش را دارد گفت: «ممکن است الکاظمی از نظر ما گزینه خوبی برای میانجیگری نباشد اما از جانب آنان گزینه خوبی است.»
با این وصف درخواست بن سلمان از الکاظمی برای میانجیگری بین تهران و ریاض – به فرض صحت خبر- بیش از آنکه در روابط ایران و عربستان نقش داشته باشد، در ارتباط سعودیها و عراق تاثیرگذار است. نخستوزیر تازه عراق که تمایلاتی هم به آمریکا دارد، به فرض موفقیت و ماندنی شدن در صورت نزدیکی به عربستان که خود متحد بزرگ آمریکا در منطقه است، بیشتر از ایران دور خواهد شد. بر همین اساس درخواست بن سلمان از الکاظمی را میتوان دامی دانست که عربستان برای عراق پهن کرده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد