26 - 04 - 2025
نجات صنایعدستی یا تعزیهگردانی جدید؟
«جهانصنعت»- صنایعدستی یکی از حوزههای با پتانسیل بالا در کشور است که هم میتواند در زمینه کمک به اقتصاد راهگشا باشد و هم به سبب آنکه نقشی موثر بر حفظ و اشاعه فرهنگ و هنر ایرانی دارد، دارای اهمیت ویژه است.
این حوزه در سالهای گذشته با فراز و فرودهایی همراه بوده و همواره پژوهشگران و فعالان این حوزه نقدهایی به وضعیت این هنر- صنعت ایرانی داشتهاند و خواستار اصلاحات در این عرصه شدهاند.
در این شماره روزنامه یادداشتی که «حجتاله مرادخانی»، پژوهشگر صنایعدستی و مدرس دانشگاه به صورت اختصاصی در اختیار «جهانصنعت» قرار داده را منتشر میکنیم، با این امید که مطرح شدن نقد و نظرها زمینه را برای بهبود و ارتقای صنایعدستی ریشهدار ایرانی فراهم کند. در ادامه متن یادداشت این پژوهشگر عینا و بیکموکاست منتشر میشود.
بخش زیادی از مشکلات قابل حل صنایعدستی مشخص و آشکار هستند و در عین حال مفاد قانونی موجود نیز قابلیتهایی برای فعالیت موثر در اختیار مجریان قرار داده است. از سوی دیگر ظرفیتهایی که بخش خصوصی با آزمون و خطا و کسب تجربه در سالهای اخیر به دست آورده و تجارب تحلیلگران اقتصادی و حقوقی همگی در کنار هم میتواند فرصتهایی موثر برای حل برخی دیگر از مشکلات صنایعدستی را فراهم آورد اما شوربختانه پافشاری همیشگی بر اختراع مجدد چرخ توسط مدیران این حوزه، تبدیل به عامل فرصتسوزی و به هدر دادن انرژی و اندک منابع موجود در کشور است. باید افزود که معاون فعلی صنایعدستی وزارت میراث فرهنگی و تیم مدیریتی وی چند سال است که سکان مدیریت این حوزه را در اختیار دارند و از اوایل دولت قبل تاکنون تمشیت امور اجرایی صنایعدستی کشور در اختیارشان بوده، چرا اکنون به فکر نجات و رستگاری صنایعدستی افتادهاند؟ آیا پیشتر صنایعدستی شرایط مطلوبی داشته و الان حالش خراب شده که در این صورت ماحصل مدیریت این چند سال عزیزان است. و اگر نه قبلا هم وضع صنایعدستی چندان مطلوب نبوده و دوستان تازه به فکر نجاتش افتادهاند، باید پرسید مدیران ناجی و توانمند، در این مدت سکانداری صنایعدستی به چه کاری مشغول بودند؟
متاسفانه در برنامههای خرد و کلان وزارت میراث فرهنگی درخصوص صنایعدستی، بیش از هر چیز اقدامات و برنامههای نمایشی نظیر ثبتهای جهانی شهر و روستا، رونمایی از طرح و سند، رویداد خطابه و سخنرانی و وعدههای کلی درباره آینده در دستور کار قرار میگیرد و مختصر امکانهای موجود برای کار کردن نادیده انگاشته میشوند.
برای نمونه مغفول ماندن از پیگیری و اجرای «قانون حمایت از هنرمندان، استادکاران و فعالان صنایعدستی» که در اسفندماه 1396 به طور رسمی ابلاغ شد و قابلیتهای اثربخشی در اختیار وزارت میراث فرهنگی قرار داده تا با مطالبهگری و پیگیری از دیگر نهادها و دستگاهها گام موثری برای صنایعدستی بردارد اما در عمل این قانون تقریبا رها شد و انرژی بدنه کارشناسی معاونت صنایعدستی این بار صرف تدوین سند ملی صنایعدستی شد و الان هم به نگارش «طرح نجات صنایعدستی» معطوف شده است، بیآنکه برای ضمانت اجرایی این برنامهها و طرحها فکری شده و راهکاری ارائه شود. به عبارت دیگر در رویکرد معاونت فعلی مانند معاونتهای پیشین صنایعدستی وزارتخانه، کمیت فعالیت و ظرفیت آن برای برگزاری رویداد نمایشی پرصدا و تصویر مهم و حیاتی است؛ اقدامی که بتوان برای رونمایی از آن شخصیتهای کشوری و لشگری بیشتری را دعوت کرد و به واسطه آن در تیتر و تصویر رسانهها جا خوش کرد، بیآنکه در آن هیاهو، کسی به فکر تحلیل رفتن صنایعدستی و تعطیلی کسب و کار فعالانش باشد.
چرا طرح نجات صنایعدستی یک تعزیهگردانی اداری است؟ معاون صنایعدستی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفته است که «طرح نجات صنایعدستی» مشتمل بر چند فصل برای تکمیل زنجیره ارزش است، با دستگاههای مختلف مکاتبات را شروع کردیم و امیدواریم در راستای تحقق سند ملی صنایعدستی این طرح بتواند همگرایی همه دستگاهها را برای تحقق رشد ۸درصدی، افزایش اشتغال و صادرات پوشش دهد». فارغ از اینکه اخیرا اصطلاح «زنجیره ارزش» تبدیل به ژست مدیران و مد گفتاری آنها برای پیشرو نشان دادن خودشان شده است، باید دید زنجیره ارزش به چه معناست؟! زنجیره ارزش(Value Chain) مجموعه عملیاتی است که در یک صنعت به صورت پیوسته انجام میگیرد تا منجر به خلق ارزش شود. این مفهوم در عرصه صنایعدستی به مجموعهای از فعالیتها گفته میشود که فرآیند طراحی، تولید و عرضه محصول به مصرفکننده نهایی را شامل میشود و بنابر اقدامات صورت گرفته در هر مرحله، به محصول ارزشافزودهای اضافه میشود. به عبارت دیگر آغاز این زنجیره مبتنی بر فرآیند تولید (طراحی، تامین مواد اولیه، تولید و بستهبندی)، فرآیند بازاریابی و عرضه به مصرفکننده نهایی و خدمات پس از فروش متناسب با آن است، بنابراین به طور خلاصه طرح نجات صنایعدستی قرار است فرآیند فوق را راهاندازی، احیا یا از هلاکت نجات دهد! اما اگر این ناجیان عزیز کمی تامل کنند، برای انجام این کار چندان به زحمت اضافی و فرسوده کردن همکاران نیاز نیست و با مرور «قانون حمایت از هنرمندان، استادکاران و فعالان صنایعدستی» مصوب بهمن1396 و ابلاغ اسفند همان سال، مشتمل بر 15ماده و هفت تبصره، قانون گذار اختیارات صریح قانونی را در اختیار وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی قرار داده تا با پیگیری و مطالبهگری از دیگر دستگاهها، زنجیره ارزش مورد نظرشان را تکمیل و تقویت کنند.
مدیران محترم صنایعدستی به جای طراحی جدید وظایف، با پیگیری مفاد این قانون میتوانند از یک سو موانع توسعه و رشد صنایعدستی را رفع کرده و از سوی دیگر اتفاقا بستر قانونی برای تقویت زنجیره ارزش مورد نظر معاونت صنایعدستی تقویت و برجسته کنند. حال باید پرسید وقتی چرخ وجود دارد چرا باید بر اختراع دوباره آن اصرار کرد و در شرایط سخت فعلی انرژی و توان سازمانی و منابع موجود را به هدر داد؟
بدیهی است اگر ناجیان صنایعدستی، پیگیر مطالبه و اجرای همان مفاد قانون باشند، زنجیره ارزش تکمیل و تقویت خواهد شد و نیازی به نگاشتن طرح تازه نخواهد بود اما زمانی که به جای «کار»، «شکل کار» اولویت باشد و برجسته شدن مدیر هدف اصلی تلقی شود، تدوین طرح نجات صنایعدستی بیشتر شبیه تعزیهگردانی برای صنایعدستی است، تا یک اقدام عملیاتی که ضمانت اجرایی داشته باشد؛ تعزیهای پرصدا و تصویر که برپا میشود تا ثبت شود که فلان معاون و بهمان وزیر، ناجی صنایعدستی شدند و آن را از ته چاه بیرون کشیده و در مسیر رستگاری قرار دادند.
در این میان باید افزود که برجسته کردن طرح نجات صنایعدستی و تبدیل کردن آن به تیتر رسانهها صرفا محدود به تشریفات سازمانی نخواهد ماند و میتواند تاثیرات فرساینده اجتماعی، اقتصادی و سازمانی نیز برای صنایعدستی در پی داشته باشد و سرمایههای اجتماعی جامعه را به نوعی دچار سرخوردگی کند. اینکه متولی قانونی این حوزه به جای پرداختن به واقعیتها و ترسیم درست آنها در رسانهها و نزد افکار عمومی، تمرکزش بر رویدادها و برنامههایی باشد که جنبه نمایشی بیشتری داشته باشند. این مساله از یک سو موجب خواهد شد تا دستگاهها و نهادهای بالادستی کشور به جای آنکه تصویر درستی از ظرفیتها و مشکلات صنایعدستی داشته باشند تا در زمان تخصیص بودجه یا مصوبات حمایتی گرایش بیشتری نسبت به صنایعدستی پیدا کنند، اغلب تصویر غیرواقعی ترسیمشده توسط مدیران ارشد وزارت میراث فرهنگی را میبینند که با واقعیتهای امروز صنایعدستی فاصله زیادی دارد. از سوی دیگر افکار عمومی جامعه نیز در مواجهه با این نمایشها، به جای جذب شدن به صنایعدستی غنی و متنوع ایران بیشتر از آن دور میشوند و فراموش نکنیم از دست رفتن سرمایههای اجتماعی هر حوزهای، مهلکترین اتفاقی است که میتواند برای آن بیفتد.
باید اذعان داشت که سردرگمی ناشی از تعدد این مفاد قانونی، اسناد و طرحها و نداشتن دستاورد محسوس، اعتماد میان جامعه فعالان صنایعدستی ایران با ساختار دولتی متولی را دچار خدشه خواهد کرد؛ اعتماد و تعاملی که اگر مبتنی بر حسن نیت و اعتماد متقابل باشد، قطعا اثرات سازنده و مثبتی برای هر دو سوی این طیف به همراه خواهد داشت، مقوله بسیار مهمی که در سالهای اخیر به سبب مدیریت و تصمیمگیریهای سلیقهای وزارت میراث فرهنگی، دچار خسران و آسیب جدی شده و عرصه صنایع فرهنگی ایران را از این سرمایه عظیم محروم کرده است.
شوربختانه برای این خودزنی بزرگ، نه هرگز مدیری مورد بازخواست و سرزنش قرار گرفته و نه نهادهای نظارتی نسبت به آن پیگیری محسوسی کردهاند. در سالهای اخیر این دور باطل تبدیل به یک رویه مدیریتی در معاونت صنایعدستی کشور شده و گاه برخی موضعگیریها و آمارهای صادراتی اغراقآمیز تجلی پیدا میکند و گاهی با تدوین طرحها و اسناد پرطمطراقی که حاصل چندانی برای صنایعدستی و ایران نداشته و ندارند.
در این میان نابرابری در حمایتها، سرخوردگی هنرمندان صنایعدستی به ویژه در روستاها و شهرهای کوچک، فرسایش ذهنی بدنه کارشناسی شاغل در معاونت صنایعدستی، چه در ستاد و چه در استانها و کمرنگ شدن جایگاه صنایعدستی در سطح کلان، ماحصل این رویکردهای نمایشمحور و بیحاصل است.
نجات صنایعدستی، جدیدترین ادعای وزارت میراث فرهنگی برای بهبود شرایط نابسامان صنایعدستی ایران است؛ ادعایی که در بطن آن تعارضهای آشکاری وجود دارد و بیش از آنکه راهکاری برای برونرفت از شرایط دشوار کنونی باشد، نقض غرض است.
در شرایطی که چالشهای بنیادین صنایعدستی همچنان به قوت خود باقی هستند و فعالان این حوزه با مشکلات جدی نظیر بیثباتی بازار، مشکلات مواد اولیه، عدم اجرای قوانین این حوزه و بحران حیات کسب و کارهایشان دست و پنجه نرم میکنند، معاونت صنایعدستی وزارت میراث فرهنگی از تدوین طرح نجات صنایعدستی خبر داده است؛ چیزی که بیشتر شبیه یک تعزیه اداری پرصحنه و صداست، بیآنکه بتواند گرهی از مشکلات کنونی صنایعدستی بگشاید.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد