15 - 08 - 2022
نصب لوح یادبود بزرگ علوی در پایتخت آلمان
«جهان صنعت»- آلمانیها به طور کلی اهل یادبود و بزرگداشت از این و آن هنرمند یا فرهنگساز نیستند و این اقدامها را امری شخصی و در بهترین حالت موضوعی که نهادهای غیرانتفاعی باید به آن بپردازند، تلقی میکنند. شاید به همین دلیل است که تهیه لوح یادبود بزرگ علوی (۱۹۹۷- ۱۹۰۴) میلادی یا (۱۳۷۵- ۱۲۸۳) شمسی و نصب آن بر خانهای که این نویسنده ایرانی نزدیک به ۴۰ سال با خانوادهاش در آن زندگی کرد، به رویدادی مهم بدل شده است، آن هم نهتنها برای ایرانیها، بلکه برای فرهنگ دوستان آلمانی و اداره کل فرهنگ و اروپای استان برلین.
به قول تورستن وولرت، مدیر ارشد این نهاد، «راه تهیه و نصب لوح یادبود کمی ناهموار بود و مدتی طول کشید» به همین دلیل او در مراسم رونمایی پلاک که روز سوم آگوست برپا شد، از «همه کسانی که با صبر و استقامت این روند را همراهی کردند» از جمله «جامعه ایرانیان آلمان» که سخنگوی هیاتمدیره آن، احسان جعفری هم در مراسم حضور داشت، قدردانی کرد. به گفته او، ایده تهیه و نصب لوح در سال ۲۰۱۷، در جامعه ایرانیان و سپس در اداره فرهنگ و اروپای استان برلین مطرح شد.
طرح اولیه
البته هیاتمدیره جامعه، ابتدا امر تامین هزینه نگهداری آرامگاه این نویسنده پرآوازه را در دستور کارش قرار داده بود، طرحی که به سرانجام نرسید. جعفری در این رابطه گفت: «در سال ۲۰۱۶ برای پیشگیری از تخریب آرامگاه بزرگ علوی پس از گذشت ۲۰ سال از مرگش و تامین هزینه تمدید آن از طرف جامعه ایرانیان در آلمان، کلیه حقوق، مسوولیت و وظایف مربوط به آرامگاه این نویسنده نامدار ایران از سوی خانوادهاش به جامعه واگذار شد. با تصویب هیاتمدیره این نهاد و تشکیل «گروه کار بزرگ علوی» فرآیند پیچیده اداری و دولتی درخواست به رسمیت شناختن مزار او با عنوان «آرامگاه مشاهیر» در شهر برلین انجام گرفت که متاسفانه با عدم موافقت کمیسیون تاریخی و اداره مسوول سنات برلین در این گستره روبهرو شد.»
نمودی کوچک
جامعه ایرانیان در پی رد درخواست یادشده، از تلاش خود دست برنداشت و اینبار طرح تهیه لوح یادبود را پیگیری کرد که انجام کارهای اداری آن دو سال به طول انجامید و سرانجام در سال ۲۰۱۹ به تصویب رسید.
جعفری در رابطه با اهمیت ویژه این رخداد فرهنگی- تاریخی برای ایرانیان ساکن آلمان گفت: «اگرچه ما ایرانیان و ایرانیتباران از نگاه کمی، نقش چندانی در جامعه پسامهاجرتی آلمان بازی نمیکنیم (چراکه شمار ایرانیان در آلمان بر پایه دادههای آماری متفاوت، در بهترین حالت رقمی میان ۲۵۰ تا ۳۵۰ هزار نفر است و در مقایسه با دیگر مهاجران در آلمان در رده بیستوششم قرار میگیرد)، اما میتوانیم از نظر کیفی در گسترههای علمی، فرهنگی- هنری، اجتماعی و اقتصادی در فرآیندهای متفاوت نشان دهیم که برای کمک به پایداری و تقویت دموکراسی، رفاه و پیشبرد دستاوردهای اجتماعی و… و همچنین در ساختن و برخورد با چالشهای بزرگ، در آینده جامعه آلمان تاثیرگذار باشیم و ردپای پایدار و چشمگیری از خود برای نسل امروز و همچنین نسلهای آتی در این جامعه به یادگار بگذاریم. تابلوی یادمان آقابزرگ در شهر برلین، نمود و کوششی کوچک در این راه است.»از آن گذشته، جامعه آلمان سالها است که به تعبیری «پسامهاجرتی» است که در آن قومها و ملیتهای گوناگونی زندگی میکنند. از این جهت، پشتیبانی از گفتوگوهای فرهنگی- اجتماعی و ایجاد هویت نوینی که همخوان با این تنوع باشد، ضرورت اجتنابناپذیر امروز کشور آلمان است. از این رو بیدلیل نیست که نمایندگان حزبهای پیشرو در سیاست آلمان در گسترش چنین فرآیندهای میان فرهنگی از یکسو و ایجاد نمادها و نشانههای پیوسته بدان، تلاش کنند.بزرگ علوی برای اینگونه دادوستدهای فرهنگی- اجتماعی اهمیت بسیار قائل بود و به طور کلی به روابط ادبی- هنری میان آلمان و ایران علاقه بسیار داشت. بزرگترین دستاورد تلاشهای او، انتشار فرهنگ لغت فارسی به آلمانی- یک اثر علمی استاندارد- است. به لطف فعالیتهای فرهنگی او بود که «مرکز معتبر بینالمللی برای مطالعات ایران» در دانشگاه هومبولت در برلین ایجاد شد، جایی که علوی پس از مهاجرت به برلین شرقی در سال ۱۹۵۳(۱۳۳۲) در ۴۹ سالگی، به کرسی استادی آن دست یافت. او پیش از آنکه به تبعید برود، در زادگاهش شخصیت ادبی شناختهشدهای بود و به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان و روشنفکران چپ در جامعه فعال بود، به همین دلیل در سال ۱۹۳۷ (۱۳۱۶) به اتهام عضویت در گروه ۵۳ نفر دستگیر و به مدت چهار سال در ایران زندانی شد. به گفته جعفری، علوی خود را «مسافر بین دو قطب» توصیف کرده است که پیوسته «میان ادبیات و فعالیت سیاسی» در رفتوآمد بود.
شاعر و نویسنده تاثیرگذار
بزرگ علوی با نام کامل سید مجتبی آقابزرگ علوی، ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، در تهران متولد شد. علاقه او به شعر و ادبیات از دوران نوجوانی شکل گرفت. در این راه عموی آقابزرگ، سید عبدالعلی که شاعری دلباخته حافظ بود، بر او تاثیر فراوان گذاشت و به تعبیری قریحه سرودن شعر را در او تقویت کرد. اما دیری نپایید که آقابزرگ، سرودن شعر را کنار گذاشت و به داستانسرایی روی آورد.علوی همپای صادق هدایت بر دگرگونسازی ساختار داستاننویسی در ایران تاثیری ماندگار گذاشت.
او خود هشت مجموعه داستان و رمان نگاشت و گروه نوگرای «ربعه» را در برابر ادیبان سنتگرا با همیاری صادق هدایت، مسعود فرزاد و مجتبی مینوی پایه گذاشت. علوی به سبک واقعگرایی انتقادی مینوشت و در آثارش اغلب به ناهنجاریهای اجتماعی میپرداخت. شخصیتهای داستانهای او بیشتر انسانهایی فعال و مبارز و آزادیخواه هستند.
علوی نخستین داستان خود را با عنوان «سربازِ سُربی» در دهه ۱۹۲۰ (دهه ۱۳۰۰) نوشت و منتشر کرد. برجستهترین و شناختهشدهترین کار او «چشمهایش»، جایگاه ویژهای در پرداخت مسائل اجتماعی- سیاسی ایران در دهه ۱۹۶۰- ۱۹۵۰ دارد. پس از آن آثاری چون «چمدان»، «ورقپارههای زندان»، «سالاریها»، «میرزا»، «موریانه» و «گیلهمرد» از آثاری محسوب میشوند که در عین پرداختن به ناهنجاریهای اجتماعی، لایهای نمادین با ارزشهای زیباییشناسانه بکر را بازمیتابانند.
آخرین اثر علوی با عنوان «روایت» که در سال ۱۹۹۹، دو سال پس از مرگش، در تهران به چاپ رسید، به قول خود نویسنده نه قصه و نه رمان است: «هیچگونه حادثه غریب و عجیبی در آن وجود ندارد.
حکایت نیست، روایت است. سرگذشت نیست، تاریخچه دورانی است که از روی نواری درباره رویدادهای زندگی انسانی رنجکشیده، نقل شده است.»بزرگ علوی همچنین بسیاری از آثار کلاسیک جهان غرب را به فارسی ترجمه کرد: «دوشیزه اورلئان» از فریدریش شیلر، «باغ آلبالو» از آنتون چخوف و «کسبوکار میسیز وارن» از جرج برنارد شاو ازجمله این آثار است. او همچنین برخی از کارهای هدایت و آثار کلاسیک ایرانی را به آلمانی برگرداند و کتاب «تاریخ و توسعه ادبیات معاصر فارسی» را در سال ۱۹۶۳ به این زبان نوشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد