15 - 01 - 2024
نظامیها شرکت نفت را زمینگیر میکنند
گروه انرژی- خبر انتصاب یک سرهنگ به عنوان دبیرکل اوپک به همان اندازه عجیب و شوکهکننده است که سکوت وزارت نفت در قبال این انتصابات ادامه دارد.
هرچند مطالبهگری و نقدهایی که در این مدت نسبت به انتصابهای عجیب و غریب در وزارت نفت میشود هم راه به جایی نمیبرد و مشخص نیست با این مسیری که جواد اوجی و تیم نزدیک به او در حال کار هستند، آخر و عاقبت وزارت نفت به کجا ختم میشود.
اواخر هفته گذشته، رسانهها نوشتند احمد اسدزاده معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت در اقدامی بیسابقه و عجیب سرهنگ بیرانوند را به سمت مدیریت امور اوپک و روابط با مجامع انرژی وزارت نفت منصوب کرد. برخی رسانهها با انتقاد از این انتصاب نوشتند انتصاب یک فرد نظامی در جایگاه تخصصی که نیازمند دانش مرتبط با حوزه بینالملل نفت و مهمتر از آن زبان دیپلماسی است، به معنای تیر خلاص به مناسبات بینالمللی صنعت نفت محسوب میشود.این همه ماجرا نیست. اسدزاده پست مدیرکل اوپک را که پیش از این مستقل بود، در معاونت بینالملل ادغام کرده تا حوزه مسوولیت خود را گستردهتر کند. او که خود تا پیش از دولت سیزدهم، یک منشی در دفتر انرژی شورای عالی امنیت ملی بود پسازآنکه به نفت آمد، با جدیت خاصی به دنبال این اتفاق بود که جواد اوجی با وجود مخالفت اولیه، سرانجام رای به چنین تصمیم اشتباهی داد، چراکه اصولا این اداره کل با توجه به حساسیتی که دارد، همواره زیر نظر وزیر نفت اداره میشد.حالا با تغییر چارت، فردی به نام بیرانوند بهعنوان مدیرکل امور اوپک و مجامع انرژی انتخاب شده که از سوابق تحصیلی و مهارتی وی اطلاع دقیقی در دست نیست.میز نفت در این رابطه مینویسد: «بیرانوند توسط محمدیپور مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت وارد صنعت نفت شد و پس از آنکه با محمدیپور قطع همکاری کرد، به معاونت بینالملل وزارت نفت رفت و مشاور اسدزاده در این معاونت شد.»این منبع آگاه با بیان اینکه بیرانوند به هیچ عنوان به زبان انگلیسی (زبان صنعت نفت) مسلط نیست، اضافه کرد: «بیگانگی او با موضوعات اقتصادی و بینالمللی از یکسو و همچنین عدم تسلط ابتدایی به موضوعات صنعت نفت از سوی دیگر، موجب شگفتی کارکنان بخش بینالملل صنعت نفت شده است که چگونه فردی با این مختصات، به چنین سمت مهمی دست یافته است. او از سال ۱۴۰۰ به نفت آمده و او را آقای سرهنگ خطاب میکنند.»
نظامیها میخواهند شرکت ملی نفت را زمینگیر کنند
محمود خاقانی در واکنش به این انتصاب در گفتوگو با «جهان صنعت» اظهار کرد: در شرایط سخت جنگی، دانش آکادمیک مدیران بخش انرژی کمک زیادی کرد. با این توضیح که مدیران پیش از انقلاب همه فارغالتحصیل دانشگاههای آمریکایی و اروپایی و به ویژه دانشکده نفت آبادان بودند و به همین دلیل در تنگناها صنعت نفت و انرژی به بهترین شرایط ممکن مدیریت شد.مدیرکل پیشین وزارت نفت در ادامه گفت: اما الان متاسفانه، تاکید میکنم متاسفانه در صنعت نفت اکثرا برادران نظامی به مدیریت و امور اجرایی این صنعت مهم ورود کردهاند که نتیجه فعالیتشان خسارتهای گزافی است که به پیکر این بخش مهم و استراتژیک تحمیل شده است.
وی افزود: نظامیها در حالی اصرار دارند در همه جا باشند که تخصصشان دفاع از مملکت است و به همین دلیل دانش و تجربه کافی را برای مدیریت بخشهای دیگر ندارند. در واقع به غلط فکر میکنند، نفت را میفهمند و با مختصات بازار جهانی آشنایی کامل دارند. این در حالی است که صنعت نفت خیلی پیچیده است. یعنی هم اقتصادی است و هم سیاسی و البته بحثی فنی به شمار میرود.
او افزود: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، اقتصاد خرد و کلان ما به این صنعت وابستگی ۱۰۰درصدی دارد. حکمرانی حاکم قبلا بودجه را با دلار میبست، اما الان واژهای به اسم «همت» درست کردهاند که در واقع همه اینها دلار است. پس صنعتی که وابستگی شدیدی به دلار دارد، باید توسط متخصصان و کاربلدان اداره شود.
خاقانی در پایان گفت: اکنون این نگرانی وجود دارد، غیرمتخصصانی که وارد بخش مدیریتی نفت شدهاند، در برنامه هفتم توسعه و بودجه ۱۴۰۳ با ندانمکاری زمینه زمینگیر شدن شرکت نفت را فراهم کردهاند. مشکل این است که آنها نفت را در بزنگاههای مهم مزاحم و مانعی برای خود میبینند و عجیب این است که جایگزینی برای آن هم ندارند.
حضور مدیران غیرمتخصص در حوزه نفتی پدیدهای هولناک است
حسن مرادی هم در همین رابطه در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: ایران در حوزه انرژی به مراتب از کشورهایی مثل قطر، امارات و عربستان که به مراتب عقبتر بودند، عقب افتاده است که این دلیلی جز ضعف مدیریت، خالهبازی و پارتیبازی ندارد. در واقع ضعف مدیریتی در دولتها، همه دولتها که به موقع انتخاب مدیران، رابطه را مهمتر از ضابطه دانسته و گزینش قومی-قبیلهای داشتند، بحث نفت و انرژی را با خسران زیادی مواجه کرده است.استاد حقوق اقتصاد و انرژی دانشگاه تهران در ادامه گفت: طبیعی است وقتی مدیران غیرمتخصص مدیریت را به عهده میگیرند، زیردستان کاردان و پخته را برنمیتابند و به همین دلیل شرایطی به وجود میآورند تا زیردستها که اتفاقا از صلاحیت زیادی برخوردار هستند، کار را رها کنند و بروند.
او افزود: بنده در سازمان توسعه تجارت مشاور شدم، اما بعد از سه هفته رفتار مدیرانی که کمترین شناختی از حوزه مدیریتشان نداشتند، رفتارشان با من عوض شد و هیچ کاری را به منی که میدانستند، متخصص هستم نمیسپردند. وضعیت به قدری بد شد که بعد از یک سال عطای ماندن را به لقای رفتن ترجیح دادم. چون من را نامحرم میدانستند و به همین دلیل نتوانستم با آنها کار کنم.اساسا مدیرانی که به ضعفشان اشراف دارند، مدیران لایه پایینی خودشان را مانعی برای ادامه ماندن خود میدانند و بیتوجه به تاثیرگذاریشان، ادامه فعالیت را برای آنها ناممکن میکنند.کارشناس انرژی تصریح کرد: لازم به ذکر است عارضه مدیریت مدیران ناکارآمد عارضهای بسیار سخت و سنگین است که عموما در کشورهای جهان سوم چنین روندی اتفاق میافتد. به خصوص ایران که متاسفانه خالصسازی همه جا دیده میشود و اگر روزبهروز بحرانهای بیشتری تجربه میکنیم، ریشه در همین روی کارآمدن ناکارآمدها دارد.مرادی در پایان گفت: این رویکرد سرتاسر غلط در شرایطی مرسوم شده که به همان اندازه که حوزه فعالیت مهم و استراتژیک است، باید در انتصابها وسواس و حساسیت بیشتری به خرج داد. یعنی به هر میزان که دستگاه پیچیده باشد، ضربهای مهلک و غیرقابل جبرانتر میخورد. با این توضیح حضور مدیران غیرمتخصص در حوزه نفتی را باید پدیدهای هولناک بدانیم. چون نفت برای اقتصاد و حتی سیاست ایران از ارزش بسیار فوقالعادهای برخوردار است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد