4 - 09 - 2017
نفت به پای دعواهای مدیریتی میسوزد
رضا فراهانی- باشگاه نفت، قدیمی، ریشهدار و بازیکنساز است و تا زمانی که تحت پوشش وزارت نفت بود خوب بازی میکرد.اما خارج شدن از سیطره وزارت نفت و زیر پوشش شرکتهای خصوصی رفتن به نوعی سرآغاز مشکلات این باشگاه بود.این در حالی است که در فوتبال حرفهای دنیا قاعده بر این منوال است که باشگاه در اختیار بخشخصوصی باشد.
قاعده باشگاهداری در همه جای دنیا براساس خصوصیسازی است. AFC تاکید دارد که باشگاهها تحت پوشش دولتها و نهادهای دولتی نباشند. این در حالی است که خصوصیسازی در فوتبال به شکل درستی انجام نشده است. متاسفانه تیم راهآهن بعد از روند خصوصیسازی با وجود اهمیت بسیار ویژهای که در بازیکنسازی کشور داشت به شدت دچار مشکل شد. همین وضعیت بغرنج نیز امروز درمورد تیم نفت در حال تکرار است.
وضعیت نگرانکنندهای که امروز گریبان فوتبال کشور را گرفته از گردونه خارج شدن تیمهای پایهای است. تیمهای پایهای در عرصه فوتبال اهمیتی بسیار ویژه دارند. این در حالی است که تیمهای استفادهکننده که دائم از تیمهای بازیکنساز استفاده میکردند در حال طی مسیر خطرناک مصرفگرایی بازیکن هستند.
در شرایطی که تیمهای بازیکن نتوانند به فعالیت خود ادامه دهند، روند خرید بازیکن تیمهای مصرفکننده به سمتی پیش خواهد رفت که از باشگاههای خارجی خرید کنند و در ادامه چنین برنامهای موجب تضعیف تیم ملی خواهد شد.چنین روندی را در لیگهای قطر و امارات نیز شاهد هستیم. باشگاههای قطر و امارات بازیکنهایی بسیار گرانقیمت را به صورت فصلی خرید میکنند و این بازیکنان مثل ژاوی از بارسلونا چند فصل فعالیت کرده و در نهایت ثمرهای برای تیم ملی این کشورها نخواهند داشت. هرچند برنامهریزی چنین لیگهایی از برنامهریزیهای ما قویتر است.
این نکته مهم شایان ذکر است که تیم نفت، تیمی پایهای و بسیار بااهمیت بود. این در حالی است که بعد از واگذاری به بخشخصوصی رفتاری شبیه به یک بچه سرراهی با او میشود. هر شرکتی تمایل دارد مدیریت آن را عهدهدار شود و در نهایت با شکست روبهرو میشود. این شکست در ادامه موجب شکلگیری مشکلات بعدی برای مدیران بعدی و همچنین به ارث گذاشتن سهمی از بدهی برای صاحبان بعدی تیم است.
برای مثال بازیکنانی مثل امیری، بیرانوند و سیدجلال حسینی از تیم نفت مطالبات مالی داشتند که هنوز هم پرداخت نشده است. واگذاری باشگاه به شرکت جدید در شرایطی که پرداخت مطالبات مالی در قرارداد ذکر نشده باشد ظلمی در حق مدیران جدید است. حال آنکه بازیکنان نیز برای پول خود برنامهریزی کردهاند و حق طبیعی آنها دریافت حقالزحمهشان است. به هر روی در قراردادهای واگذاری باید تضمینی گرفته شود تا تیمها به چنین شرایطی دچار نشوند.
وزارت نفت باید هرچه زودتر وارد عمل شود و اگر نیاز بود حتی به مراجع قانونی ذیصلاح نیز مراجعه کرده و از آنها هم کمک بگیرد. چنین وضعیتی که تیم نفت با آن مواجه است بیشک این تیم را محکوم به فنا میکند. به هر روی زمانی که بازیکنان معوقات مالی خود را دریافت نمیکنند بیانگیزه میشوند و این موضوع خود یکی از دلایل افت تیم خواهد بود. البته همین که در این نقطه از جدول هم قرار دارد خود امیدوارکننده است.
تیم نفت نباید سوخته شود چون این تیم ریشهدار است و میتواند پشتوانه خوبی برای تیم ملی و باشگاههای مصرفکننده بازیکن باشد. از سویی دیگر عدم واگذاری سهام نفت به بهنام پیشرو میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد. هرچند به دلیل عدم آگاهی ما از مسایل، به شکل جزیی نمیتوان درباره آن اظهارنظر جدی کرد اما اگر قراردادی درباره واگذاری سهام وجود دارد که لازمالاجراست و بهنام پیشرو حتی با توسل به قوه قضاییه باید این مساله را پیگیری کند.
اما در غیر این صورت دلیلی بر اسرار مدیران جدید وجود ندارد. به هر روی حتما دلایلی بر عدم واگذاری کامل سهام وجود دارد که شاید یکی از این دلایل بیاعتمادی نسبت به توانایی مدیران جدید باشد.
این در حالی است که با استعفای حمید درخشان، مربی تیم نفت، مهر تاییدی بر عدم توانایی مدیران این تیم زده شد. در شرایطی که این مدیران نفت امکان مدیریت تیم و کسب نتایج عادی را ندارند چگونه میتوانند مدعی دریافت سهام نفت باشند. استعفای درخشان بیشک به معنی ساختار نامساعد مدیریتی در تیم نفت است.
بیاعتمادی وزارت نفت برای واگذاری سهام تیم نفت در شرایط فعلی کاملا منطقی است.این جمله را بحق باید به مدیران تیم نفت گوشزد کرد که برادریتان را ثابت کنید و بعد ادعای ارث کنید. زمانی که مدیران باشگاه توانایی تامین بازیکنان و مربی را ندارند این طبیعی است که تیم با چالشهایی جدی مواجه شود.همه این موارد نشاندهنده آشفتگی بسیار عمیق تیم نفت است و هر روز بیش از قبل وضعیت این تیم نگرانکننده میشود.
سالیان سال نام نفت در تاریخ فوتبال ایران باقی خواهد ماند و هرگز فراموش نمیشود. به هر حال تیم نفت در هر جایگاهی هم که باشد نام آن از لیست برترینهای لیگ برتر خارج نخواهد شد و همچنین بازیکنان بزرگی که نفت در اختیار تیم ملی قرار داده فراموش نمیشوند. از همین رو است که وزارت ورزش و جوانان و وزارت نفت خیلی جدی باید این موضوع را مدیریت کنند و برای نجات تیم نفت وارد عمل شوند.
همچنین اگر تیمی شایستگی مدیریت باشگاه نفت را ندارد باید کنار گذاشته شود و باشگاه در اختیار نفر بعدی قرار گیرد. اما این روند نباید بدون کارشناسی و برنامهریزی انجام شود تا شاهد نتایج امروز باشیم. چطور سازمان لیگ کمیته فوتبال شاهد بینظمیهای قبل از آغاز سوپرجام از سوی مدیران تیم نفت نبوده است.
مدیران جدید تیم نفت حتی یک دفتر کار در اختیار نداشتند تا قراردادهای تیم را در آن اجرایی کنند، چگونه سازمان لیگ کشور روش و نوع هزینهها را مورد بررسی قرار نداده است و متوجه عقد قرارداد کنار زمین نشده است؟ چنین روشهایی نهتنها با فوتبال حرفهای جهان بلکه با فوتبال آماتور هم سازگاری ندارد.
این ماجراها خاطرات علی پروین را یادآور میشود که ۳۰ سال پیش همه تیم ملی در صندوق عقب او بوده است و هرجایی که ممکن بود تمرین میکردند و به بازی میرسیدند. امروز با توجه به استانداردهای فوتبال جهان ما باید باشگاهداری کنیم، نه تیمداری. این در حالی است که حتی قواعد تیمداری هم در ورزش فوتبال ما اجرایی نمیشود. آنچه امروز در فوتبال پیش گرفته میشود قواعدی است بیشباهت به مدیریت فوتبال جهانی. این موضوع به هیچ عنوان قابل قبول نیست که هر مشکلی را به مالک قبلی تیم پاس دهند و در نهایت تیم روزبهروز دچار افول شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد