31 - 05 - 2020
نقش ادبیات در بیان آزار جنسی توسط کودکان
مهدی رجبی داستاننویس کودک و نوجوان با تاکید بر نقش ادبیات در آموزش به کودکان برای شناخت بدن خود و مسایل آن میگوید: وقتی کودک و والدین در تجربه داستانی با هم شریک بودهاند، کودک آنها را محرم خود میداند و موضوع آزار جنسی را میگوید. یا کودک میتواند تجربه داستانی را که با والدین خوانده به یاد آورد و اتفاقی را که برایش افتاده در آن قالب برای آنها تعریف کند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهیبخشی به بچهها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاقهایی مثل تعرض و تجاوز به آنها اظهار کرد: این موضوع در ابتدا مشکل جامعهشناختی دارد. در جامعه ما سالیان سال نسبت به بیان مسایل خصوصی بدن و مساله جنسی شرم و تابو عجیب و غریبی وجود داشته است و هیچگاه در مورد آن حرف زده نمیشود. خود بچهها بعدا آن را کشف میکنند که این خیلی بد است، زیرا کودک چیزی را بدون آنکه دربارهاش بداند کشف میکند که این میتواند آسیبزا باشد.
او با بیان اینکه ابتدا خانوادهها باید آموزش ببینند و سپس کودکان تربیت شوند، گفت: بچهها باید از کودکی درباره بدن خود بدانند. البته این موضوع باید به صورت هوشمندانه باشد، نه اینکه هر چیزی را به کودکان یاد بدهیم. پدر و مادرها باید این موضوعات را یاد بگیرند و بعد به کودکان بگویند که «بدن تو جزو حریم خصوصی تو است و کسی نباید به آن دست بزند»؛ آموزشهایی که متاسفانه در جامعه ما نیست و نباید همه بار آن را بر دوش ادبیات بیندازیم.
رجبی در عین حال با تاکید بر اینکه ادبیات یکی از راهکارهای مناسب و موثر برای آموزش به کودکان است، بیان کرد: کودک زمانی که در دنیای داستان قرار میگیرد با خطر آشنا میشود، نه صرفا موضوع آزار جنسی بلکه خطرات دیگر زندگی و با خواندن داستان یک تجربه بیخطر از زندگی را از سر میگذراند. از نظر روانشناختی، داستانها در ذهن کودک تاثیر ماندگاری دارند.
این نویسنده با بیان اینکه تجاوز به حریم خصوصی کودک، هرجا میخواهد باشد، جنایت علیه بشریت است بیان کرد: بسیاری از قربانیان خشونت جنسی از اقوام نزدیک خود آزار دیدهاند.
کودک از ترس ماجراهایی که ممکن است در خانه پیش آید و تهدیدهایی که میشود حرفی نمیزند و همیشه لاپوشانی میکند. درباره این موضوعات و خیلی چیزهای دیگر حرفی زده نمیشود، خانوادهها به خاطر حیثیت خود میگویند «اصلا حرفش را نزنید و بر قبر آن خاک بکشید» که این موضوع به سندروم روانی کودک تبدیل میشود و در آینده مشکلات زیادی پیدا میکند، حتی ممکن است به فردی ضداجتماع تبدیل شود و خود را نابود کند.
این نویسنده سپس بیان کرد: علاوه بر تربیت کودک، پدر و مادرها هم باید تربیت شوند. آنها باید در گروههایی که متخصصان تربیت کودک در آنها حضور دارند و درسهایی که میدهند حضور داشته باشند تا ذهنشان آماده این مسایل شود، نه با دیدن کتابی با این موضوعات بگویند «بهتر است همان «یه توپ دارم قلقلیه» را بخرم، این کتابها را نمیخواهیم، این چیست که برای بچه نوشته شده است و به درد نمیخورد و ذهن کودک را به هم میریزد.»
او درباره محدودیتهای نوشتن درباره این موضوعات گفت: ما یکسری خطوط قرمز ناگفته داریم و یکسری خطوط قرمز گفتهشده؛ درباره این مساله نباید حرف زد، درباره این موضوع میشود حرف زد.
گفتهاند در این مورد حرفی نزنید و نویسندهها هم گفتهاند نمیگوییم، برای چه دربارهاش حرف بزنیم درحالی که قرار نیست کتاب چاپ شود. درباره این مساله کتابی نام ببرید که چاپ شده نیست. اینکه در کتاب بگویند کسی را اذیت کردهاند نشد کتاب. یا درباره مساله اعتیاد کتاب داریم؟ نه، زیرا تابو بیهودهای وجود دارد. این در حالی است که سن اعتیاد به ۱۲ سال رسیده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد