15 - 05 - 2024
نمایشگاهی تکراری و بدون جذابیت
نادر کریمیجونی- عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی کشور، واقعا برازنده نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است. کسی در اینباره نمیتواند تردید کند که از این نمایشگاه و رویدادهایی که در درون یا حاشیه این نمایشگاه رخ میدهد، رویداد بزرگتری در زمینههای فرهنگی در ایران وجود داشته باشد. حتی جشنواره فیلم فجر که در نوع خود رویدادی بزرگ محسوب میشود، در مقابل نمایشگاه کتاب تهران کوچک به نظر میرسد چراکه دامنه مخاطبان و دستاندرکاران حوزه چاپ و نشر و کتاب، به مراتب بیشتر از تعداد اهالی سینماست اما کتاب در ایران که اقتصادی ۱۳هزارمیلیارد تومانی دارد، آنقدر که سزاوار است مورد عنایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار نمیگیرد. در همین نمایشگاه کتاب تهران، مانند بسیاری از حوزههای صنعتی و اقتصادی کشور، میتوان رد پای بزرگ و سایه سنگین دولتی و حکومتی بودن را بر فرهنگ کشور مشاهده کرد. چنانکه نه فقط تعداد ناشران دولتی در این نمایشگاه، شائبه دولتی و حکومتی بودن حوزه فرهنگ و کتاب را در ذهن پدید میآورد بلکه شعارهایی را که جمهوری اسلامی ایران درباره توجه به بخشخصوصی میدهد نیز به چالش میکشد. چنین احساس میشود که مدیران و برگزارکنندگان نمایشگاه اراده خویش را به دادن غرفهها و راهروهای پربازدید به ناشران دولتی معطوف کرده و از این بابت ناشران بخشخصوصی را در حاشیه قرار دادهاند. در اینباره برخی ناشران خصوصی از اینکه چارهای جز قبول غرفهای که از جانب برگزارکنندگان نمایشگاه تعیینشده، نداشتهاند، گلایه کردهاند.
واقعا معلوم نیست که آیا دعوت از کشورها و ناشران خارجی به نمایشگاه کتاب تهران به خاطر درست و راست بودن عنوان این نمایشگاه صورت گرفته یا واقعا برگزارکنندگان این نمایشگاه، بینالمللی کردن آن را به عنوان یک هدف دنبال میکنند. حال از زمانی که برخی ناشران بزرگ بینالمللی مانند مک گروهیل، الزیویر و… در نمایشگاه تهران حضور پیدا کرده یا نمایندگیهایشان کتابهای این ناشران بزرگ بینالمللی را عرضه میکردند زمان زیادی میگذرد. به نظر نگارنده اگر همین چند کشور در نمایشگاه کتاب تهران حضور پیدا نمیکردند، اتفاق خاصی نمیافتاد چراکه بخش ناشران خارجی آنقدر سرد و خاموش است که احتمالا نبود آنها هم خلئی ایجاد نمیکند و برای کسی پرسشبرانگیز نمیشود. البته سرقت مقداری پول از دو غرفه این بخش در روزهای گذشته باعث شد تا خیلی از مخاطبان بفهمند که کشورهای خارجی هم در این نمایشگاه حضور دارند و به عرضه تولیدات خود پرداختهاند؛ تولیداتی که گمان نمیرود مخاطب زیادی در میان ایرانیان داشته باشد.
تا روز دوشنبه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نمره۱۵ را از بازدیدکنندگان دریافت کرد. شاید بسیاری از دستاندرکاران این نمایشگاه پس از گرفتن نمره ۱۵ از مخاطبان خود، خدا را شکر کردند که این نمره پایینتر نشد یا به نمرههای مردودی تبدیل نشد اما در حالی که مدیران جمهوری اسلامی ایران همیشه به خودشان نمره ۲۰ میدهند، گرفتن نمره ۱۵ از مخاطبان نشاندهنده عدم موفقیت برگزارکنندگان در برگزاری قابل دفاع و مطلوب این رویداد فرهنگی است. درباره اینکه چه عواملی سبب دادن این نمره پایین شده است، بازدیدکنندگان عدم نظم و عدم اطلاعرسانی درون نمایشگاهی را در صدر عوامل دادن نمره ۱۵ دانستهاند. مثلا در حالی که در یک اقدام قابل تقدیر، بخشی از نمایشگاه به نابینایان و کتابهایی با خط بریل اختصاص داده شده، هیچ تمهیدی برای آنکه این قشر از جامعه بتواند در غرفه خود حضور پیدا کند، اندیشیده نشده است.
این در حالی است که اتفاقا افراد نابینا شایسته کمک بیشتری برای راهنمایی به سوی غرفه کتابهای ویژه خود هستند.
سنت ناپسند جمعآوری کتاب از نمایشگاه، امسال هم تکرار شد. نگارنده معتقد است که مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب تهران، قسم خوردهاند که حتما و هر سال کتاب یا کتابهایی را از نمایشگاه جمعآوری کنند. دقیقا معلوم نیست که وقتی کتابی برای انتشار مجوز میگیرد، چرا و چگونه این مجوز شامل عرضه در نمایشگاه نمیشود و برگزارکنندگان به خود اجازه میدهند که کتاب دارای مجوز را از درون غرفه یک ناشر رسمی برچینند؟
این پرسش هم مطرح است که آیا برای برچیدن یک کتاب از غرفهها ضوابط خاصی وجود دارد یا سلیقه مدیران به طور لحظهای عمل میکند و ماموران برای جمعآوری کتاب به یک غرفه هجوم میبرند. اگر ضوابطی هم در اینباره وجود دارد آیا این ضوابط به طور رسمی و شفاف به اطلاع ناشران و غرفهداران میرسد یا ایشان در اتاق تاریک گام برمیدارند و هر لحظه باید منتظر برخورد و هجوم ماموران دولتی باشند.
مانند هر سال شمارگان قابلتوجهی از کتابهای عرضهشده در نمایشگاه به کتابهای عامهپسند یا به اصطلاح زرد اختصاص دارد. ناشران در اینباره توضیح میدهند که برای کسب درآمد و ادامه حیات ناچارند به تجدید چاپ و فروش کتابهای زرد روی بیاورند چراکه عمده کتابهای پرفروش به این حوزه نشر مربوط میشود. البته چاپ و فروش این ژانر از کتاب در همه دنیا رواج دارد و هیچکس منعی برای آن قائل نمیشود اما دقیقا معلوم نیست که از بازار رسمی ۹هزار میلیارد تومانی و بازار غیررسمی ۴هزار میلیارد تومانی کتاب در ایران دقیقا چقدر و چه حجم از بازار به اینگونه کتابها اختصاص دارد.
نمایشگاه کتاب که تا پایان هفته جاری ادامه دارد تا روز یکشنبه حد ۲۰۰میلیارد تومان فروش حضوری و الکترونیکی داشت. این حجم از فروش البته قابل تحسین است. گمان میرود تا پایان نمایشگاه این میزان فروش به حدود ۳۵۰میلیارد تومان برسد. در این صورت نمایشگاه کتاب تهران ۳ تا ۵/۳درصد از فروش و اقتصاد کتاب در ایران را رقم زده است. این میزان از فروش در کشورمان که تعداد کتابفروشیهایش به نسبت از تعداد ناشران کمتر است و کتاب در واقع ویترینی برای عرضه خود به مخاطب ندارد، قابل استقبال است اما در عین حال مقامات دولت و حکومت باید برای افزایش تعداد کتابفروشیها و ویترینهای عرضه کتاب، اندیشه و چاره کنند. ممکن است برخی مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عرضه الکترونیکی کتاب در کشور اشاره و آن را رفعکننده این مشکل قلمداد کنند اما آنها میدانند که در جهان سهم فروش الکترونیک کتاب از کل بازار حدود ۹درصد و در ایران حدود ۷درصد است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد