8 - 01 - 2024
نه غربی نه غربی، شرقیشرقی؟
محمود خاقانی *
برخی از رسانههای مستقل از حکومت به دلیل اینکه از دولت سیزدهم تمجید و تعریف نمیکنند با محدودیتهایی دست به گریبان شدهاند که نشان میدهد دولت سیزدهم نگران اطلاعرسانی به افکار عمومی در ارتباط با شکست سیاست خارجی نه غربی نه غربی، شرقیشرقی و اصرار در اینکه علیرغم تداوم تحریمهای اقتصادی دولت سیزدهم در مدیریت اقتصاد کشور موفق بوده، است؛ واقعیتی که اکثریت مردم خلاف آن را با گران شدن اینترنت، گوشت، مرغ و… حس میکنند.
همزمان با تعریف محدودیت برای ضربه به توان مالی روزنامهها و رسانههای مستقل برای ادامه فعالیت اطلاعرسانی به مردم، دولت سیزدهم تلاش کرده است با گرانتر کردن اینترنت مردم را از اطلاعرسانی به یکدیگر محروم کند. شرایط فعلی برعکس دو سال آخر عمر دولت دهم و هشت سال عمر دولتهای یازدهم و دوازدهم است که دست کارشناسان برای انتقاد از روسایجمهوری و بهطور کلی برنامههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… سیاست خارجی باز بود و میتوانستند نظر بدهند و انتقاد کنند.
مردم باید به کمک رسانههای مستقل بیایند
مناسبت دارد که رسانههای مستقل برای بقا و تداوم اطلاعرسانی به مردم خود را از وابستگی به دولت سیزدهم رها کنند و با مردم بهطور شفاف سخن بگویند و از آنها بخواهند رسانههای مستقل را از طروقی که تعریف میکنند حمایت کنند.
انتقاد و اطلاعرسانی حق مسلم رسانههای مستقل
در شروع دو سال دوم دولت سیزدهم آنچه مسلم است این واقعیت است که سیاستهای داخلی و خارجی دولت سیزدهم براساس نه غربی نه غربی، شرقیشرقی و وابسته کردن اقتصاد خرد و کلان کشور به روابط با چین و روسیه با مشکلات متعددی به دلیل همراهی و همکاری پنهان چین و روسیه با غرب درباره ایران با اختلال قابلتوجی دست به گریبان است. علاوه بر آن هنوز بهطور شفاف برای مردم تعریف نشده که چرا باید ارزش پول ملی علیرغم توصیه و رهنمودهای مقام معظم رهبری تا این حد سقوط کند و نرخ دلار در برابر ریال بالا برود؟ نرخ تورم به مرز ابرتورم نزدیک شده که به نفع الیگارشی نوپا (اصحاب ثروت و قدرت)، کاسبان تحریم و دورزنندگان تحریمها و به ضرر اکثریت مردم که هر روز فقیرتر میشوند، است. دولت سیزدهم باید توضیح دهد که چه کسانی و چه گروههایی از کاهش قدرت خرید پول ملی در برابر دلار آمریکا منتفع میشوند؟ و دهها سوال دیگر. در همین حال مهمترین سیاستی که باید شفافسازی شود این واقعیت است که آیا این ایران است که به شرق نگاه میکند یا این شرق است که به ایران نیاز دارد و ایران را متقاعد به همراهی با شرق میکند؟ اگر همراهی و رفاقت با شرق برای ایران منفعتی در بر دارد این منافع چه هستند که تاکنون قابل لمس برای مردم نبودند؟ آیا در پنهان، شرق و غرب درباره ایران با هم هماهنگ و همدست هستند؟ آیا عقلایی نیست که در سیاست مذاکره با آمریکا از طریق واسطه تجدیدنظر شود و اگر قرار است مذاکرهای داشته باشیم با آمریکا رودررو مذاکره کنیم؟ چرا از مذاکره مستقیم با آمریکا نگران هستیم؟ مذاکره از طریق وکالت معالواسطه به شرق و اروپا با آمریکا و مذاکره مستقیم با آمریکا چه فرقی دارند؟ بالاخره طرفی که تحریم کرده و طرفهایی که از تحریمها سود میبرند و تبعیت میکنند آمریکا و واسطهها (چین و روسیه و..) هستند یا نه؟
تلاش چین برای برقراری صلح
در خلیج فارس- خاورمیانه
تامین امنیت انرژی در قرون نوزدهم و بیستم در راس سیاست خارجی اروپا و آمریکا قرار داشت. به همین منظور انگلیس و آمریکا با اطلاع شوروی سابق (روسیه امروز) دولت منتخب مردم ایران را در سال ۱۳۳۲ با کودتای نظامی برکنار کردند و حکومتی را روی کار آوردند که محتاج به حمایت آنها باشد.
بعد در دورانی که هیچ گونه رابطه سیاسی و دیپلماتیک بین آمریکا و چین وجود نداشت در اسفندماه سال ۱۳۴۹ (مارس ۱۹۷۱) چینیها در جریان مذاکرات صلح ویتنام گفتوگوهایی را با آمریکاییها شروع و تیم ملی پینگپنگ آمریکا را به پکن دعوت کردند. در این تیم تعدادی از دیپلماتهای آمریکایی نیز حضور داشتند که مخفیانه با مقامات چینی گفتوگو کردند. این مذاکرات سرانجام به سفر پنهانی هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی دولت ریچارد نیکسون به پکن در خردادماه ۱۳۵۰ (ژوئیه سال ۱۹۷۱) انجامید. با ابتکار هنری کیسینجر که به سمت وزارت امور خارجه آمریکا نیز منصوب شد ریچارد نیکسون در چارچوب دیپلماسی پینگپنگ در سال ۱۳۵۱ (سال ۱۹۷۲) به چین رفت و در ملاقات با مائو رهبر چین پس از ۲۵ سال جدایی بین دو کشور روابط اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک برقرار شد. در اردیبهشتماه ۱۴۰۰ دو کشور پنجاهمین سالروز دیپلماسی پینگپنگ را جشن گرفتند و اظهار امیدواری کردند مذاکرات مستقیمی که بین طرفین در جریان است موجب برطرف شدن تنشهای پیشآمده بین چین و آمریکا شود. یک سال بعد از توافق با رهبر چین «مائو» ریچارد نیکسون به مسکو رفت و با دولت وقت شوروی سابق «برژنف» قرارداد تنشزدایی و کنترل سلاحهای هستهای امضا کرد.
نتیجه تنشزدایی بین چین و شوروی سابق با آمریکا؟
شی جینپینگ رییسجمهوری خلق چین برای دومین بار از زمان شروع ریاستجمهوری جو بایدن در آمریکا روز چهارشنبه ۲۴ آبانماه ۱۴۰۲ در حاشیه اجلاس همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوسیه در سانفرانسیسکو با رییسجمهوری آمریکا دیدار کرد. جو بایدن ضمن خوشامدگویی به شی جین پینگ گفت: «تنشها نباید به سمت درگیری منحرف شود.» در پاسخ شی جین پینگ گفت: «پشت کردن ابرقدرتها به همدیگر جزو گزینهها نیست.»
سیاست تنشزدایی بین شرق و غرب در دهه ۱۳۵۰ در جهان و ایران آثاری داشت. بهطور مثال در ایران قدرتهای آن زمان به جای رقابتهای نظامی به همکاری در رقابتهای اقتصادی پرداختند. ذوبآهن اصفهان با همکاری شرق و غرب ساخته شد، گاز ایران از طریق خط لوله به شوروی سابق و از مسیر شوروی سابق به اروپا صادر شد و طرحهای زیادی در صنعت نفت و گاز اجرا شدند. به ارتش قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم شوروی (شرق) تسلیحات میفروخت و غربیها در واقع نقش ژئو حمل و نقل، ژئو تجارت، ژئو اقتصاد انرژی بین حوزه دریای کاسپین- خزر و خلیج فارس ایران نقش مهمی برای تنشزدایی بین شرق و غرب در تامین امنیت انرژی شرق و غرب را ایفا میکردند. ناظران آگاه از این متعجب هستند که چرا دولت سیزدهم به این نکته توجه ندارد که ایران میتواند همین نقش را امروز هم ایفا کند.
برجام و نقش شرق؟
به گزارش برخی رسانهها، تحلیلگران معتقدند که پیشنهادهای طرف ایران در مذاکره غیرمستقیم با آمریکا احتمالا با هماهنگی شرکا و حامیان شرقی ایران تهیه و در مذاکرات مطرح میشود. اگرچه یک دیپلمات سابق و تحلیلگر روزنامه گاردین با انتشار یادداشتی با عنوان آمریکا به دنبال حمایت روسیه و چین برای نجات توافق هستهای ایران است، ادعا کرد که روش مذاکره طرف ایران مرتبط با برجام حتی شرکای شرقی ایران را هم غافلگیر میکند. در هر حال روز سهشنبه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۰ اعلام شد مذاکرات وین همچنان معطل خواهد ماند و تحول خاصی صورت نخواهد گرفت.
روابط ایران و غرب گروگان حل مسائل شرق با آمریکا
در حال حاضر نظیر سالهای دهه ۱۳۵۰ (۱۹۷۱ و ۱۹۷۲ میلادی) بین شرق و غرب تنشهایی پدید آمده که هم شرق و هم غرب خواهان حل و فصل اختلافات در چارچوب دیپلماسیهای غیرمیدانی هستند. طبیعی است در این میان جایگاه ایران بهعنوان یک دروازه طلایی بین دریای کاسپین– خزر و خلیج فارس در تامین امنیت انرژی مورد نیاز شرق و غرب را نمیشود نادیده گرفت. در همین حال نفوذ انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی هم منافع شرق و هم منافع غرب را با مخاطره مواجه میکند. کمااینکه چین اطلاعات مربوط به جمعیت و کنترل زاد و ولد استان سین کیانگ چین را از فهرست سالانه آمار منتشره، حذف کرده است و زنان اقلیت مسلمان اویغور را به سقط جنین، عقیمسازی و جلوگیری از بارداری وادار میکنند. در روسیه هم خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از یک امام جمعه بهنام علاءالدین اف گزارش کرد که به عنوان مثال گفته است پخش مکرر برنامه «بیگانهها» که بلافاصله پس از هر حمله تروریستی از شبکه تلویزیونی روسیه پخش میشود، تصاویری از حملات تروریستی به همراه تصویر نمازگزاران و زنان محجبه پخش میکند که احساس ناراحتی و سرخوردگی مسلمانان روسیه را تشدید میکند. به نظر وی مسلمانان بهرغم جمعیت بزرگ خود در روسیه جزو اقلیتهای مذهبی بهشمار میروند و حتی در مناطقی که بهطور سنتی اسلامی محسوب میشود خود را در انزوا احساس میکنند. بنابراین، شرق نگاه مثبتی نسبت به انقلاب اسلامی در ایران ندارد، اما ایران را فرصتی میداند برای حل و فصل اختلافاتی که با غرب دارد.
حمایت چین از تحریمهای آمریکا
چین علیرغم امضای سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله با ایران تاکنون سرمایهگذاری عمده و چشمگیری در ایران نکرده و این درحالی است که سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در عراق، امارات متحده عربی، عربستان، عمان، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی، جمهوری آذربایجان، ترکیه و… با روی کار آمدن طالبان در افغانستان به منظور فعالسازی خط لوله انتقال گاز ترکمنستان، افغانستان، پاکستان به هند با همکاری روسیه کرده است. اخیرا روزنامه فایننشالتایمز چاپ لندن به نقل از مقامهای چینی و طالبان گزارش داده که شرکتهای معدنی چینی در حال جستوجوی فرصتها در افغانستان برای دسترسی به ذخایر لیتیوم و مس این کشور هستند. به همین دلیل چین نمیخواهد در منطقه بین ایران و هیچ کشوری درگیری نظامی رخ دهد. آنچه برای چین مهم است رابطه با ایران به منظور تامین امنیت انرژی (نفت خام) مورد نیاز چین با قیمت ارزان است و بس. ناظران آگاه معتقدند که چین با سکوتی که کرد و اقدامی جدی برای جلوگیری از نسلکشی مسلمانان فلسطینی توسط اسرائیل نکرد، در واقع با آمریکا در حمایت از اسرائیل علیه حماس و حزبالله لبنان همراه و رفیق است.
محدودسازی دیپلماسی میدانی
شرق و غرب توافق دارند که برنامه هستهای ایران را محدود کنند و جلوی توان ایران در منطقه برای هرگونه برخورد نظامی را بگیرند. در همین حال چین و روسیه بهطور مستقیم و غیرمستقیم از برنامه غرب در راستای معرفی ایران بهعنوان کشوری حامی تروریسم و ایرانهراسی به منظور همکاریهای نظامی و فروش تسلیحات نظامی به کشورهای حوزه خلیج فارس، حوزه دریای کاسپین- خزر و آسیای مرکزی بهرهمند هستند و حمایت پنهان میکنند. همکاری شرق با ایران در چارچوب روابط اقتصادی تحت عنوان دور زدن تحریمها از طریق کاسبان تحریم در صنایع نظامی و امنیتی و فروش نفت خام و قاچاق فرآوردههای نفتی و غیره متمرکز است. چین در چارچوب تهاتر، نفت خام (طلای سیاه) ایران را ارزان میخرد و به بهانه تحریمهای آمریکا به ازای نفت خام با کالا و خدمات و حضور در طرحهای زیرساختاری ایران سود بیشتری میبرد. چین موفق شده ذخایر راهبردی قابلتوجهی ایجاد کند و برخی از شرکتهای چینی که با بحران دست به گریبان هستند را از ورشکستگی نجات دهد. اخیرا با توجه به جنگ اسرائیل علیه فلسطینیان در نوار غزه جو بایدن رییسجمهوری آمریکا از چین خواست که با همکاری آمریکا از ذخایر راهبردی نفت خام به بازار عرضه کنند تا قیمتهای نفت خام در بازار افزایش نیابند. در واقع چین سیاست دیپلماسی انرژی کنترل قیمتهای نفت خام توسط کشورهای عمده مصرفکننده (چین، هند، آمریکا، اروپا…) را پایهگذاری کرده است. اگرچه آمریکا با تولید نفت و گازهای غیرمتعارف (مشهور به شیلاویل و شیلگاز) به یک کشور صادرکننده نفت خام و گاز طبیعی مایع تبدیل شده، اما واقعیت این است که آمریکا نفت خامی صادر میکند که در آمریکا قابل فرآورش نیست و به نفت خامهای وارداتی از کشورهایی نظیر عراق نیازمند است. بنابراین، آمریکا و چین منافع مشترک در کنترل بازار بینالمللی انرژی و قیمتهای نفت خام دارند، با این تفاوت که چین نفت خام ارزان میخواهد و شرکتهای نفتی آمریکایی برای اقتصادی نگه داشتن تولید نفت خام و گاز طبیعی غیرمتعارف و سرمایهگذاریهایی که در مناطقی نظیر دریای کاسپین- خزر کردهاند به قیمتهای بالا نیاز دارند.
چین و آمریکا موافق قیمت پایین نفت خام هستند
در شرایط انتخاباتی ریاستجمهوری سال جاری در آمریکا جو بایدن به قیمتهای پایین نفت خام نیاز دارد. تورم در آمریکا افزایش چشمگیری دارد و همه نظرسنجیها نشان میدهد که حزب جمهوریخواه در شرایط خوبی قرار گرفته و ممکن است دموکراتها جایگاه ریاستجمهوری را از دست بدهند. در همین حال چین به نفت خام ارزان برای حفظ میزان رشد اقتصادیاش نیازمند است. در حال حاضر اقتصاد چین با مشکلات متعددی دست به گریبان است و اختلافات در حزب حاکم با توجه به برکناری ژنرالهای بلندپایه تحت عنوان کشف فساد و اختلاس در ارتش بروز کرده است. بنابراین، برخی از کارشناسان معتقدند که ثبات و حفظ قیمتهای نفت خام در بازار در سطحی که به نفع اقتصاد چین و آمریکا باشد دو کشور را به هم نزدیک کرده است. در همین حال روسیه از قیمت بالای نفت خام در دیپلماسی انرژی فروش گاز طبیعی به اروپا و افزایش بهای گاز مصرفی اروپا منفعت میبرد. در منطقه و ایران کاسبان تحریمی که تحریمها را به اصطلاح دور میزنند و مافیاهای مختلف دارو، قاچاق فرآوردههای نفتی، ارز و غیره از تداوم شرایط فعلی منتفع هستند.
نتیجهگیری:
به نظر میرسد دولت سیزدهم تصمیم گرفته است با تضعیف رسانههای مستقل و منتقد دولت اجازه ندهد حقایق شکست سیاست و دیپلماسی نه غربی نه غربی، شرقیشرقی به قیمت افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم ایران فاش شود. چین و روسیه (شرق) هم از این تصمیم ایران حمایت میکنند. در روسیه و چین با کارت ایران برای حل و فصل اختلافات با آمریکا و متحدان اروپایی آمریکا بهرهبرداری میکنند. شرق و غرب از تضعیف جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت میکنند و حکمرانی اقلیتی که سلطه بر اقتصاد خرد و کلان در نظام حکومتی ایران دارند را فرصتی میدانند که امتیازهای لازم را از ایران در راستای منافع ملی خودشان بگیرند.
* کارشناس بینالمللی انرژی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد