15 - 01 - 2024
نوآوری و تابآوری عامل توفیق است
«جهانصنعت»- در حاشیه نهمین همایش و نمایشگاه تراکنش ایران، دکتر سیدحمید پورمحمدی به عنوان استاد پیشکسوت در این حوزه به ایراد سخنرانی پرداخت. این استاد دانشگاه با تکیه بر لزوم ثبات قدم و داشتن ذهنیت انعطافپذیر برای پیشبرد اهداف، به چند نظریه روانشناسی مدرن اشاره کرد. این مدیر کهنهکار بانکی در ابتدای سخنان خود با اشاره به شعار تابآوری و نوآوری که شعار محوری این نمایشگاه است، عنوان کرد: انسان ذاتا از کهنگی بیزار است و همواره نوآوری و سخن نو برای انسان دلپذیر است. هرکس که سخن تکراری میگوید، ذاتا فقیر است. انسان مبتلا به تکرار اساسا فقیر است و ابتلای به تکرار نشانهای برای تشخیص انسانهای فقیر است. انسانهای نوآور و کسانی که حرف نو بر زبان میآورند، در زمره اغنیا قرار دارند. انسانهایی که کاری را از سر تکرار انجام میدهند، انسانهای ملول و افسرده و غمگین هستند. تکرار باعث ملال خاطر و افسردگی میشود، اما حرف نو و اندیشه نو باعث شادی و سرخوشی در آدمی خواهد شد.
وی افزود: این مطلب که اخیرا دانشمندان به آن رسیدهاند، در ابیات مولانا نیز انعکاس یافته است:
روز نو و شام نو، باغ نو و دام نو
هر نفس اندیش نو، نوخوشی و نوغناست
آینده هنوز نیامده و حال در حال سپری شدن است. انسان نوآور با غنا و خوشی به سوی آینده حرکت میکند و از دنیای بیانتهای آینده برای امروز ما سوغاتی میآورد. برپاکنندگان این نشست با حسن سلیقه از دو نماد استفاده کردهاند: یکی نماد آب به معنای تابآوری و انعطاف و حرکت و یکی هم نماد الماس به معنای سختکوشی، استحکام و ثبات قدم! با لحاظ کردن همین حسن سلیقه، من باید از حوزه اقتصاد و فناوری و بانکداری فاصله بگیرم و بیشتر به موضوعات رفتاری بپردازم. چه اینکه این نشست به این هدف متمرکز شده که دانشجویان و دانشپژوهان و صاحبان کسبوکارها را از این نکته مطلع کند چگونه عدهای در کار خود توفیق مییابند و عدهای دیگر ناتوان از دستیابی به توفیق خواهند ماند. علت عدم موفقیتها چیست و چه چیزی باعث میشود یک شرکت به توفیق دست یابد و شرکتی دیگر از دست یافتن به توفیق محروم بماند. بنابراین به جای مباحث اقتصادی، من مباحثی از نوروساینتیستها و سایکولوژیستها بیان خواهم کرد.این اقتصاددان در ادامه خاطرنشان کرد: قصد دارم ۳ کتاب و ۳ مقاله از دانشمندان تراز اول در دنیای معاصر را با شما به اختصار در میان بگذارم. نخست: مارتین سلگمن فردی است که او را به عنوان پدر روانشناسی مثبتگرا میشناسند. وی صاحب نظریه ناکامی و ناتوانی آموخته شده است. ناتوانی آموختهشده چیست که باعث میشود عدهای در کسبوکار خودشان به توفیق دست نیابند. همه ما در بخشهایی از زندگی خودمان تلاش کردهایم و شکست خوردهایم و پس از چند مرتبه پذیرش شکست، متوقف شدهایم و راهمان را تغییر دادهایم. آن را آموختیم که ما انسان ناکامی هستیم و دیگر به سمت حرکت مجدد نرفتیم. به این میگویند ناکامی آموختهشده! وی برای اثبات این نظریه یک آکواریوم ساخت و در آن یک ماه بزرگ گرسنه قرار داد و در آن سوی آکواریوم هم یک طعمه قرار داد. ماهی بزرگ دو یا سه بار به سمت طعمه حرکت کرد، اما هربار سرش به شیشه حائلشده برخورد میکرد. بعد از آن شیشه را برداشتند، اما ماهی دیگر به سمت طعمه نرفت و پذیرفت که ناکام است. پس از آن سلگمن یک آزمایش دیگر را در دستور کار خود قرار داد و تعدادی سگ گرسنه را در یک قفس آهنین بزرگ قرار داد و به این قفس شوک الکتریکی وارد کرد. سگها عذاب میکشیدند و خودشان را به هر در و پیکری میزدند تا از آن وضعیت خلاصی یابند، ولی در باز نمیشد. پس از مدتی یک مفر برای این سگها به همراه یک مانع ایجاد کرد، اما در کمال شگفتی هرچه شوک به این قفس وارد کرد، سگها درد و رنج را تحمل کردند، اما به سمت حرکت جدید نرفتند. این مطلب اول است که بدانیم بسیاری از ما در کمند ناتوانی آموختهشده گرفتار هستیم و به همان ترتیب هم متوقف میشویم.
پورمحمدی در ادامه با مرور دستاوردهای نظری پروفسور کارل دووک در این زمینه اظهار کرد: کارل دووک استاد دانشگاه استنفورد است و در پژوهشهای خود از مفهومی به نام MINDSET پرده برمیدارد. او ریشه ناکامی بسیاری از بیزینسها و افراد را در طرز فکر افراد قلمداد میکند. او بر این باور است که بسیاری از کسبوکارها و افراد به دلیل طرز فکرشان به توفیق یا عدم توفیق میرسند. او به تعدادی از دانشآموزان گفت که باید در یک امتحان ریاضیات شرکت کنند، تعدادی توفیق یافتند و عدهای مردود شدند. به افراد مردودشده گفت باید دوباره امتحان بدهند و این افراد دوباره رد شدند. در مرتبه سوم این افراد اعتماد به نفس خودشان را از دست دادند و از آن به بعد، نمره پایین خودشان را با افراد ضعیفتر از خودشان مقایسه کردند. در مرتبه چهارم دانشآموزان کنار کشیدند و گفتند ما دیگر نمیتوانیم در این امتحان شرکت کنیم. چون به این افراد نسبت رفوزه شدن را دادند. دووک بر این باور است طرز فکر دو گونه است؛ یا طرز فکر ثابت یا طرز فکر پویا و در حال رشد! اگر شما موضوعات را در قالب یک پروژه و یک دستهبندی ببینید هرگز موفق نمیشوید از پس این مشکلات بربیاید. او معتقد بود باید ذهنیت بلندمدت داشته باشید.وی در پایان به شخصی به نام آنجلا دوکورک اشاره کرد. او صاحب نظریهای به نام GRIFT یا سرسختی است که بیانگر ثبات قدم است. او افرادی را از جوامع و طبقات مختلف انتخاب کرد. این افراد با ضرایب هوشی گوناگون و از مدارس با سطوح آموزشی مختلف انتخاب شده بودند. او اثبات کرد بهره هوشی بالا، نخبگی به عنوان زمینه توفیق نخواهد بود، بلکه این ثبات قدم است که آدمی را در هر زمینهای به توفیق میرساند. اینکه انسان به آینده نگاه و هدفی را تعیین کند و امیدوارانه، شاداب و منعطف به سوی آن هدف حرکت کند، شخص پیروز خواهد بود. کسبوکاری موفق میشود که بتواند فانوس ساحلی را از زمان ورود به دریای کاری خودش از پیش مشاهده کند و امواج را برای رسیدن به فانوس ساحلی پشت سر بگذارد. اینکه همه توان آدمی در راه دستیابی به یک هدف بلندمدت صرف شود، از سوی بزرگان ما به «همت» شهره شده است. به تعبیر حافظ:
همتم بدرقه راه کن ای خضر طریق
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
کسی که پا در مقصد کاری مینهد و صاحب اراده است، از دیرباز مرید نامیده میشد و این با معنای نسبتا منفی امروزی این واژه متفاوت است.بلندمدت حرکت کردن و استحکام داشتن مهم است. کسی که در تحقق اهدافش مایوس است، مرگ انتظار آن را میکشد. طرز فکر بسیار مهم است. طرز فکر ثابت است که ما را آزار میدهد و مانع از حرکت ما میشود. باید مانند رود حرکت کند تا توفیق یابد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد