15 - 10 - 2024
نوبلیست ها در جست وجوی رفاه
کمیته نوبل روز دوشنبه برنده نوبل در علوم اقتصادی را معرفی کرد. این جایزه که سال گذشته برای «پیشرفت درک انسان از دستاورد بازار کار زنان» به کلودیا گلدین رسیده بود، امسال بهصورت مشترک به دارون عجماوغلو، سیمون جانسون و جیمز رابینسون اعطا شد.
کمیته نوبل این جایزه را «به دلیل مطالعات در مورد چگونگی شکلگیری موسسات و تاثیرگذاری بر رفاه» به این اقتصاددانان اهدا کرد.
عجماوغلو متولد 1976 در استانبول ترکیه، سایمون جانسون متولد 1963 در آمریکا و هردو از اساتید MIT در آمریکا و جیمز رابینسون آمریکایی هم استاد دانشگاه شیکاگو در آمریکاست. عجماوغلو سومین ترکتباری است که موفق به دریافت جایزه نوبل میشود.
اورهان پاموک در سال 2006 نوبل ادبیات و عزیز سنجر در سال 2015 نوبل شیمی را دریافت کردهاند. این سه در تحقیقات نوآورانهای در مورد اینکه چه چیزی بر رونق اقتصادی کشورها در بلندمدت تاثیر میگذارد، مشارکت کردهاند. بینش آنها در مورد اینکه چگونه نهادها بر رفاه تاثیر میگذارند نشان میدهد که کار برای حمایت از دموکراسی و نهادهای فراگیر راه مهمی در ارتقای توسعه اقتصادی است.
به گزارش اتاق ایران آنلاین، برنده سال گذشته نوبل اقتصاد، گلدین، یکی از معدود زنانی است که موفق به دریافت جایزه نوبل شده است. از ۹۳ برندهای که از سال ۱۹۶۹ تاکنون موفق به دریافت این جایزه معتبر شدهاند، تنها سه نفر زن بودهاند؛ گلدین در سال ۲۰۲۳، الینور اوستروم در سال ۲۰۰۹ و استر دوفلو فرانسوی- آمریکایی
در سال ۲۰۱۹.
گفتنی است، نوبل اقتصاد یا جایزه نوبل در علوم اقتصادی در سال ۱۹۶۸، توسط بانک مرکزی سوئد (Sveriges Riksbank) به یاد آلفرد نوبل ایجاد شد. این جایزه براساس کمک مالی دریافت شده توسط بنیاد نوبل در سال ۱۹۶۸ از بانک ملی سوئد به مناسبت سیصدمین سالگرد تاسیس این بانک ایجاد شده است. مبلغ جایزه مانند دیگر جوایز نوبل است و توسط بانک مرکزی پرداخت میشود. اولین جایزه نوبل در علوم اقتصادی در سال ۱۹۶۹ به راگنار فریش و یان تینبرگن اهدا شد.
جایزه علوم اقتصادی توسط آکادمی سلطنتی علوم سوئد، استکهلم، سوئد، براساس همان اصولی که برای جوایز نوبل که از سال ۱۹۰۱ اعطا میشود، اعطا خواهد شد. جوایز نوبل شامل یک دیپلم، یک مدال طلا و یک میلیون دلار است که در مراسمی در استکهلم و اسلو در ۱۰ دسامبر، سالگرد مرگ دانشمند و خالق جایزه آلفرد نوبل در سال ۱۸۹۶ اهدا خواهند شد.
چرا ملتها شکست میخورند؟
در همین رابطه دارون عجم اوغلو و جیمز رابیسنون در حالی جایزه نوبل اقتصاد را از آن خود کردند که دو کتاب مشهور آنها در ایران از جمله کتابهای پرخواننده محسوب میشود. اولین کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» است که در مقدمه آن شاهد هستیم چندین نفر از برندگان نوبل اقتصاد خواندن آن را توصیه کرده بودند. چارچوب اصلی این کتاب بررسی دلایل ثروتمند و فقیر شدن کشورهاست و نکته جالب در چارچوب نظری آنها این است که برخلاف تئوریهای قبلی عواملی همچون فرهنگ یا جغرافیا چندان نمیتواند روی ثروتمند یا فقیر شدن کشورها تاثیر داشته باشد. به عنوان مثال آنها در ابتدای کتاب خود نوگلاس آریزونا را برای نمونه یاد کردهاند؛ شهری که در مرز آمریکا و مکزیک قرار داشته و نیمی از آن در ایالاتمتحده و نیمی دیگرش نیز در مکزیک واقع شده است. عجم اوغلو و رابینسون معتقدند مردمان این منطقه دارای فرهنگ، تاریخ و حتی نژاد مشترک بوده و اتفاقا بسیاری از آنها دارای نسبت فامیلی هستند. با این حال نوگلاس آریزونا در آمریکا رشد و توسعه اقتصادی داشته و قسمت جنوبی یعنی منطقهای که در مکزیک واقع شده از توسعه باز مانده است.
مثال دیگر اینکه آنها در خصوص کرهشمالی و جنوبی است که با وجود جغرافیا، تبار، فرهنگ و تاریخ مشترک، قسمت شمالی منزویترین کشور دنیاست در حالی که کرهجنوبی از جمله توسعهیافتهترین کشورهای جهان محسوب میشود. گفتنی است چارچوب نظری کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» معطوف به دو راهی سیاستمداران است؛ دو راهی که آنها در نهایت تصمیم میگیرند با تن سپردن به تخریب خلاق راه توسعه را حتی با وجود اینکه ممکن است از قدرتشان کاسته شود انتخاب کنند.
در همین راستا آنها معتقد به دو نوع سیاست و دو نوع اقتصاد هستند. سیاست باز و اقتصاد باز و سیاست بسته و اقتصاد بسته و تاکید دارند جابهجا شدن هر یک از این راهها منجر به نتایج متفاوتی میشود یعنی سیاست باز با اقتصاد بسته ناسازگار بوده یا اقتصاد باز با سیاست بسته در نهایت موجب بلعیده شدن یک کدام از آنها از سوی دیگری میشود. نکته جالب در خصوص این چارچوب نظری این است که حدود 12سال قبل آنها در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» پیشبینی کرده بودند که فرآیند رشد اقتصادی معجزهآسای چین در نهایت در صورت تداوم سیاستهای این کشور متوقف خواهد شد چراکه سیاست بسته با اقتصاد باز امری متناقض است که منجر میشود قدرت حاکمه یعنی حزب کمونیست چین برای حفظ جایگاه خود از سیاستهای اقتصاد باز عدول کند.
راه باریک آزادی
کتاب دوم مشهور این دو اقتصاددان
«راه باریک آزادی است»؛ کتابی که بررسی میکند چگونه در برخی کشورها دموکراسی برقرار شده و نهادینه میشود و در برخی دیگر چرخه استبداد ادامه یافته یا اینکه به دامن استبداد میافتند. آنها فرآیند دموکراسی و آزادی کشورها را یک راه باریک میدانند که اگر هیات حاکمه نتواند در این راه باریک ادامه مسیر بدهد، یا به دولت ورشکسته تبدیل میشود یا اینکه درگیر استبداد خواهد شد.
لازم به ذکر است چارچوب نظری این کتاب برگرفته از لویاتان توماسهابز فیلسوف سیاسی قرن 16 انگلیس است که دو کتاب مشهور وی به نامهای لویاتان (غول دریاچه) و بهیموث یا پارلمان طولانی از جمله کتابهای مرجع در حوزه علوم سیاسی محسوب میشوند. هابز در کتاب خود لویاتان را به دولت تشبیه میکند و تاکید دارد از آنجا که وضع طبیعی برای انسان چیزی جز ناامنی و بدبختی ندارد و اینکه انسان گرگ انسان محسوب میشود، باید دولتی قوی وجود داشته باشد تا بتواند با تامین امنیت، زندگی انسان را از هرج و مرج و جنگ همه علیه همه نجات دهد.
در همین رابطه عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «راه باریک آزادی» سه نوع لویاتان را مطرح میکند؛ لویاتان غایب یعنی وضعیت بیدولتی که در آنجا هرج و مرج، ناامنی و جنگ وجود دارد مانند کشوری نظیر سومالی.
دومین لویاتان از منظر آنها لویاتان وحشی است که حد و مرزی برای اعمال اقتدار خود نداشته و به طور طبیعی زندگی تحت چنین دولتی زیر سایه سنگین استبداد خواهد بود. سومین لویاتان هم از سوی آنها لویاتان مقید نامگذاری شده یعنی دولتی که در سایه حاکمیت قانون اعمال اقتدار میکند و مسیر را جهت تضمین آزادی شهروندان و نیز رسیدن به توسعه بنا به فراخور و شرایط خود مهیا میسازد.
لازم به ذکر است نفر سومی که برنده جایزه نوبل اقتصاد شده سایمون اچ. جانسون اقتصاددان بریتانیایی- آمریکایی است. او استاد کارآفرینی رونالد کورتز در دانشکده مدیریت اسلون MIT و عضو ارشد موسسه اقتصاد بینالملل پترسون است. وی همچنین دارای طیف گستردهای از مناصب دانشگاهی و مرتبط با سیاست، از جمله استاد اقتصاد در دانشکده تجارت فوکوا دانشگاه دوک بوده و از مارس 2007 تا پایان آگوست 2008، به عنوان اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول فعالیت کرده است. اولین مدرک تحصیلی جانسون لیسانس از دانشگاه آکسفورد بود که پس از آن مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه منچستر گرفت و سرانجام در سال 1989 دکترای اقتصاد را از MIT دریافت کرد.
گفتنی است اثر مشترک او با دارون عجم اوغلو به عنوان قدرت و پیشرفت نیز از جمله کتابهایی است که در ایران با استقبال زیادی مواجه شده است.چارچوب نظری اصلی کتاب این است که آیا پیشرفت تکنولوژی خودبهخود به تحقق منافع و رفاه همگانی میانجامد؟ امری که نویسندگان معتقدند چنین نیست.
در واقع آنها در کتاب «قدرت و پیشرفت» رابطه میان فناوری و دستمزد و نابرابری در چشماندازی تاریخی مورد بررسی قرار دادهاند تا دریابند که پیشرفت تکنولوژیک تنها در زمانهایی منافع همگانی را رقم زده که ارادهای همگانی برای تامین این منافع وجود داشته است. کتاب قدرت و پیشرفت یک بررسی تاریخی خواندنی درباره رابطه پیشرفت و دستمزد و وضعیت نیروی کار است؛ کتابی که ما را به تامل درباره آینده جهان مبتنی بر فناوریهای پیشرفته و حضور و مشارکت فعالانه در این جهان، در راستای طرح مطالبات شغلی و کاری و اقتصادی و اجتماعیمان فرامیخواند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد