14 - 04 - 2020
نگاهی به زندگی فیلمساز
خسرو سینایی (زاده ۲۹ دی ۱۳۱۹ در ساری) کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است. آثار او معمولا بر پایه مستندهای اجتماعی استوار هستند. سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رییسجمهور این کشور شد. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند مرثیه گمشده که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است، دریافت کرد.
خسرو سینایی کار حرفهای خود را از سینما آغاز کرد و سال ۱۳۵۹ در فیلم زندهباد… به عنوان کارگردان فعالیت داشته است. گرچه موفقیت این اثر نسبت به آثار شاخص بعدیاش مانند فیلم عروس آتش، بیشتر نبود اما تجربه خوبی برای خسرو سینایی محسوب میشود و همکاری با هنرمندانی همچون ثریا قاسمی، مهدی هاشمی، غلامرضا طباطبایی و اسماعیل محمدی را تجربه کرد.
خسرو سینایی در سال ۱۳۷۸ دوره پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید اثر مهمی حضور داشته است. اثر مهم خسرو سینایی در این سال، فعالیت در فیلم عروس آتش به عنوان کارگردان محسوب میشود.
خسرو سینایی علاوهبر فیلم عروس آتش، سال ۱۳۶۹ فیلم در کوچههای عشق را کارگردانی کرده است. خسرو سینایی اینبار با هنرمندانی چون مهدی احمدی، یوسف جوکار، بهرام زندی و محمدابراهیم جعفری همکاری داشت.
خسرو سینایی علاوهبر کارگردان بهعنوان نویسنده، آهنگساز، تدوینگر و تهیهکننده نیز در سینما و تلویزیون فعالیت داشته است. مهمترین آثار خسرو سینایی در حرفه نویسنده، فیلم جزیره رنگین، فیلم مثل یک قصه، فیلم گفتوگو با سایهها، فیلم عروس آتش، فیلم کوچه پاییز، فیلم هیولای درون، فیلم مرثیه گمشده و فیلم زندهباد… است. مهمترین آثار خسرو سینایی در حرفه آهنگساز، فیلم مثل یک قصه، فیلم عروس آتش، فیلم کوچه پاییز، فیلم در کوچههای عشق، فیلم یار در خانه و… و فیلم مرثیه گمشده است. مهمترین آثار خسرو سینایی در حرفه تدوینگر، فیلم مثل یک قصه، فیلم کوچه پاییز، فیلم در کوچههای عشق، فیلم یار در خانه و… و فیلم مرثیه گمشده است. مهمترین آثار خسرو سینایی در حرفه تهیهکننده، فیلم گفتوگو با سایهها، فیلم کوچه پاییز و فیلم در کوچههای عشق است.
مردم ما کشورشان را نمیشناسند
خسرو سینایی مستندهای بسیاری ساخته است. مستندهایی بر اساس طبیعت ایران و پرداختن به مکانهای کمتر شناخته شده. او در مصاحبهای در مورد ساخت این مستندها و اینکه آیا برای خود ماموریتی متصور است، اینطور توضیح داده است:
«من هیچوقت، هیچ ماموریتی که به آن باور نداشته باشم برای خودم قائل نیستم. طی ۴۹ سال فعالیت حرفهای در حوزه سینما، بیش از ۱۲۰ فیلم مستند و داستانی کوتاه و بلند ساختهام اما هرگز فیلمی نساختهام که باورش نداشته باشم. اگر نتوانم موضوعی را باور کنم آن را نمیسازم. نسل من، تنها نسلی است که قبل و بعد از انقلاب را آگاهانه تجربه کرده است، اما متاسفانه ما میرویم و هرگز دوباره کسانی مانند ما نیستند که چند نسل را از سر گذرانده باشند و بتوانند آن را درست به مردم معرفی کنند. نسل امروز تاریخ گذشته را ندیده و تجربه نکرده است و به همین دلیل هر خوراکی که به او بدهند، میبیند، ثبت و باور میکند.
من معتقدم که ۹۰ درصد مردم ما ظرفیتها و داشتههای کشورشان را نمیشناسند. اگر ادعا داریم که به کشورمان علاقهمندیم باید نسبت به آن شناخت کافی پیدا کنیم؛ نمیتوانیم به چیزی که نمیشناسیم، عشق بورزیم.
همه چیز در حال تغییر است و مردم ما حتی از تاریخ زمانه خودشان هم چیزی نمیدانند. تاریخ به سرعت فراموش میشود و بدتر اینکه، به مصلحت روزگار گاهی تحریف هم میشود!
ثبت این داشتهها- داشتههایی که به آنها باور دارم- ماموریت من است. این تنها راهی است که میتوانیم تاریخ و فرهنگمان را به آیندگان منتقل کنیم.
سال ۱۳۵۰ فیلمی ساختم به نام «من ایران را دوست دارم»؛ فیلمی که اصلا درباره صنعت گردشگری در ایران ساختم. در ابتدای فیلم، گردشگران از ملیتهای گوناگون به هشت زبان زنده دنیا درباره ایران و علاقهشان به کشورمان صحبت میکردند. در این فیلم سعی کردم مفهوم واقعی گردشگری را به تصویر بکشم و در قالب یک فیلم، این حس را به مخاطب القا کنم که جان سفر، مردمشناسی و شناخت اقلیمها و فرهنگهای گوناگون است نه صرفا اقامت در یک هتل لوکس و…. مردم باید برای دیدن سفر کنند که اگر در میان مردم باشید و با فرهنگ و آداب و رسوم ملل دیگر آشنا شوید به شناخت عمیقی از جهان خواهید رسید و کار سفر همین است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد