22 - 12 - 2024
نگفتن یا ندانستن؛ مساله این است
گروه سیاسی- معاون اول ریاستجمهوری دولت چهاردهم هنر دولت کنونی را این میداند که «مشکلات و چالشهای اساسی که گریبانگیر دولت شده را به افکار عمومی جامعه منتقل نمیکند» و میگوید: «ذات دولت چهاردهم «نگفتن» و «حل کردن مسائل» است.» معاون اول ریاستجمهوری دولتهای یازدهم و دوازدهم اما معتقد است مساله بیش از آنکه «نگفتن» باشد، «ندانستن» است!
روایت جهانگیری از شرایط نامساعد مملکت
اسحاق جهانگیری که بهتازگی در یک گفتوگوی مفصل با پایگاه خبری- تحلیلی خبرآنلاین از بسیاری از مسائل و مصائب ملت و مملکت سخن گفته، در بخشی از سخنانش با اشاره به حواشی کاندیداتوری خود در جریان انتخابات ریاستجمهوری اخیر که ابتدای سالجاری و بهصورت زودهنگام برگزار شد، گفته: «ممکن است یک نفر نداند که قرار است وارد چه صحنهای شود و فقط میخواهد رییسجمهور شود اما من میدانم و فکر میکنم تعبیرش را در همان روز به کار بردم و گفتم مشکلات به حدی است که من فکر میکنم اگر رییسجمهور شوم، شش ماه بعد همین مردم به خیابان میآیند و شعار میدهند مرگ بر فلانی! استعفا !استعفا! چون به شخص دیگری که نمیتوانند بگویند، به رییسجمهور میگویند بنابراین از نظر خودم دوره سختی است.» او که پس از سالها تصدی مسوولیت وزارتی در دولتهای سازندگی و اصلاحات، همزمان با آغاز به کار دولت نخست حسن روحانی در قامت معاون اول ریاستجمهوری بار دیگر در قامت یکی از مسوولان ارشد دولتی وارد صحنه و عرصه مسوولیت شد و تا هشت سال بعد، یعنی تا واپسین روزی که حسن روحانی رییسجمهور مملکت بود، همواره کنار او ایستاد و باوجود برخی اختلافات و مشکلات، هرگز حاضر نشد پشت رییسجمهور وقت مملکت را خالی کند، وقتی درباره شرایط کنونی کشور توضیح میداد، ضمن تاکید بر اینکه با علم و آگاهی از مشکلات و مصائبی که در صورت کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم و متعاقبا پیروزی در آن انتخابات، با آنها روبهرو میشد، صرفا بهواسطه اصرار شماری از بزرگان اصلاحات وارد این عرصه شده و در عین حال خرسند است که شورای نگهبان با ردصلاحیتش، کار را برای او آسان کرده، میگوید: «در واقع هرکسی رییسجمهور میشد، شرایط سختی بود و خدا را شکر کسانی کاندیدا شدند که اطلاعات کمتری از اوضاع کشور داشتند!»
جهانگیری که به این دلیل نسبتبه کماطلاعی و عدم اشراف کامل کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری ازجمله شخص رییسجمهور کنونی نسبتبه شرایط بسیار دشوار و پیچیده مملکت، شکرگزار خداوند است که لابد در صورت آگاهی کامل و تام و تمام این افراد از اوضاع کنونی مملکت، آنان همگی عطای تکیه زدن بر کرسی ریاستجمهوری را به لقایش میبخشیدند، در حالی تاکید کرده «هیچ پیشنهادی از پزشکیان برای حضور در دولت نداشتم» که در عین حال توضیح میدهد که اگر هم احیانا پیشنهادی از سوی رییسجمهور به او داده میشد، او «قبول نمیکرد!» چنانکه وقتی در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم در ماههای آغازین سالجاری، همفکرانش در جبهه اصلاحات به او اصرار کردند که همچون دو انتخابات سالهای96 و 1400 باردیگر وارد صحنه شود، هیچ تمایلی به کاندیداتوری نداشت. هرچند او درنهایت در انتخابات ریاستجمهوری 1403 نیز همچون انتخابات ریاستجمهوری 96 و انتخابات ریاستجمهوری 1400 اعلام کاندیداتوری کرد اما برخلاف انتخابات ریاستجمهوری 96 که در قامت «کاندیدای پوششی» حسن روحانی وارد رقابت شد و در نهایت نیز پیش از برگزاری انتخابات به نفع روحانی کنار رفت، در انتخابات ریاستجمهوری 1400 باوجود آنکه با سودای ادامه دولت روحانی به صحنه آمده بود، درنهایت با حکم ردصلاحیت شورای نگهبان از ادامه حضور در آن رقابت انتخاباتی بازماند. شرایطی که بهنحوی در انتخابات ریاستجمهوری 1403 نیز تکرار شد و او باز با حکم ردصلاحیت شورای نگهبان مواجه شد.
با این همه اما جهانگیری میگوید که اوضاع برای او در انتخابات اخیر با انتخابات سه سال قبل از آن متفاوت بوده است. او میگوید: «دوستان، از جمله آقای خاتمی و دیگران مدام به من اصرار میکردند که کاندیدا شوم اما من قبول نمیکردم. به همین دلیل فکر میکردند من از رد شورای نگهبان میترسم. یکی از دوستان در جلسهای عصبانی شد و یکی از اعضای شورای نگهبان را نام برد و گفت فلانی کیست که بخواهد تو را رد کند؟ چرا برایت مهم است؟» جهانگیری ادامه داد: «من کم قسم میخورم اما آنجا مجبور شدم و قسم خوردم که والله نمیترسم، اصلا برایم مطلوبترین حالت این است که بیایم و ردصلاحیت شوم چون به مردم هم جواب دادهام که من آمدم و چیزی که در توانم بود را عرضه کردم اما شورای نگهبان ردصلاحیتم کرد. در آن جلسه گفتم بیشتر به این فکر میکنم که بیایم، تایید شده و رییسجمهور شوم. تمام سلولهای بدنم با این فکر درد میگیرد.» در واقع پس از همین توضیحات است که او تلویحا از تفاوت میان «نگفتن» و «ندانستن» سخن گفته است.
نگرانی جهانگیری از چند دهه تحریم ایران
جهانگیری البته مشخصا به بحث «نگفتن» از مشکلات اشاره نکرده بلکه تلویحا از این گفته که آنان که در انتخابات اخیر حضور داشتند، احتمالا نمیدانستند که قرار است دقیقا با چه وضعیتی مواجه شوند. شرایط و وضعیتی که بخشی از آن به باور جهانگیری ناشی از تحریمهای سنگین اقتصادی است که طی دهههای گذشته بر این مملکت تحمیل شده است. جهانگیری گفته است: «۱۴، ۱۵سال است که گرفتار تحریمهای مختلف هستیم که همه زندگی مردم ایران را تحتتاثیر قرار داده است. ما نمیتوانیم بگوییم که چون مقاومت میکنیم، این شرایط میتواند ادامه پیدا کند، نتیجه این شرایط همین قطعی برق میشود. شرایط فعلی در برق و گاز و ناترازیهای انرژی یکی از تبعات و دستاوردهای این تحریم است. به مردم ایران ظلم کردند.» معاون اول ریاستجمهوری در دولت حسن روحانی همچنین میگوید: «ما بهعنوان مسوولان کشور نباید خواب راحت داشته باشیم، وقتی میبینیم که تحریم جلوی مردم است. باید از تمام ابزارهای قدرت استفاده میشد و با نهایت عزت میرفتند، مذاکره میکردند و معضل تحریمها را حل میکردند.» او در ادامه گفته است: «اگر ما مشکلات را حل نکنیم و فکر کنیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، درست نیست. بله، ممکن است در زندگیهای ما هیچ اتفاقی نیفتد ولی تحریم کشوری را ضعیف و از صحنه سیاست بینالملل کمرنگ میکند و قدرتش را از بین میبرد.» جهانگیری همچنین با اشاره به تاکید رهبری بر شعار «ایران قوی» میگوید: «اگر قرار باشد ایران کشوری قدرتمند باشد، فقط از طریق عرصه نظامی این مهم اتفاق نمیافتد. مولفه اقتصادی یکی از مولفههای قدرت ایران است که اتفاقا مولفه بسیار مهمی است.» جهانگیری بار دیگر به بحث تحریمها اشاره کرده و گفته «برخی میگویند «اتفاق خاصی نیفتاده و ما از اول انقلاب در تحریم هستیم»؛ بله، ما از اول انقلاب در تحریم هستیم ولی افتخاری نیست، تحریمها هم با هم فرق میکنند.»
گلایه جهانگیری از «شوخی توسعه»
تنها تحریم و نقش دولتهای خارجی در وضعیت اقتصادی امروز ایران نیست که جهانگیری را نگران کرده بلکه در عین حال آنچه مدیران ایرانی در راستای «توسعه» داخلی انجام دادند نیز موجب نگرانی اوست. جهانگیری که سالها در عرصه اقتصادی فعال بوده، در حالی از آرزویش برای «توسعه ایران» سخن گفته که با نقد برنامههای پنجساله توسعه که در این سالها تدوین و کمابیش اجرا شده، میگوید: «ما باید توسعه ایران را به یک موضوع محوری و موردتفاهم عموم نخبگان، مردم ایران و مسوولان تبدیل کنیم. این برنامههای توسعه شوخی است، وقتی داشتند برنامه ششم را مینوشتند، من معاون اول بودم. به مجمع تشخیص رفتم و دیدم بحث رشد ۸درصد مطرح است، گفتم آقایان شما برچه مبنایی از رشد ۸درصدی حرف میزنید؟ گذشتهتان رشد ۸درصدی بوده؟ در این سالها که مدام یکدرصد و نیمدرصد بود. چه اتفاقاتی افتاده است که میخواهید بگویید در آینده رشد ۸درصدی خواهیم داشت. بالاخره وقتی کسی حرفی میزند، باید مبنایی داشته باشد.» جهانگیری سپس با انتقاد نسبتبه اظهارات سعید جلیلی درخصوص رشد 8درصدی میگوید: «آقای جلیلی که از رشد ۸درصدی حرف میزند، اصلا میداند این رشد چطور بهدست میآید؟ تا بهحال در زندگیاش یک کارخانه ساخته است؟ این حرفها که تکرار میشود شوخی است. اولین سازوکار رشد ۸درصد این است که ۲۰۰میلیارد دلار پول برای سرمایهگذاری داشته باشید.» نکته جالب در انتقاد جهانگیری از رشد 8درصدی که بهگفته او، از اهداف برنامه ششم توسعه بود، این است که لایحه اولیه این برنامه توسعه در دولتی تدوین شد که حسن روحانی ریاستش را برعهده داشت و او خود، معاون اول رییسجمهوری یا به تعبیری نفر دوم آن دولت بود. آن هم در حالی که این برنامه در ادامه به تصویب مجلسی رسید که طیفی از همفکران جهانگیری به ریاست محمدرضا عارف در آن صاحب اکثریت بودند و جالبتر آنکه عارف در این سالها به دفعات از آنچه در برنامه ششم توسعه هدفگذاری شده بود، تقدیر کرده است. حال آنکه اکنون که بهنحوی بر همان کرسی مدیریتی تکیه زده که روزگاری در دولت روحانی در اختیار جهانگیری بود، بهطور تلویحی از پیشینیان گلایه کرده و دولتهای پیش از دولت چهاردهم را مقصر مشکلاتی میداند که در حال حاضر گریبانگیر مملکت شده است. عارف که روز گذشته در دیدار با اعضای هیاترییسه جبهه اصلاحات ایران در این رابطه اظهارنظر میکرد، در بخشی از سخنانش با اشاره به شرایط کنونی کشور و شباهتهای آن با برخی مقاطع پس از انقلاب اسلامی گفته است: «هنر دولت این است که مشکلات و چالشهای اساسی را که گریبانگیر دولت شده، به افکار عمومی جامعه منتقل نکند. ذات دولت چهاردهم «نگفتن» و «حل کردن مسائل» است.»
تاکید عارف بر لزوم اصلاحات حاکمیت
معاون اول رییسجمهوری که معتقد است یگانه راه «نجات کشور» این است که «حاکمیت» بهنحوی به «گفتمان اصلاحات» تن بدهد، مشخصا به مساله گزینش در بهکارگیری و استخدام نیروها اشاره کرده و گفته است: «نباید بهگونهای باشد که نظام از خدمات نخبگان محروم و حرمت مدیران مخدوش شود. متاسفانه تاکنون اینگونه بوده و این روند نیازمند اصلاح است.» عارف همچنین با اشاره به ناترازیها و بحران برق و انرژی میگوید: «یکی از راهکارهای موثر برای رفع این ناترازیها، حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و بهویژه انرژی خورشیدی است که دولت چهاردهم برای تولید برق از این منابع، برنامهریزی و اقدامات لازم را اتخاذ کرده است.» او همچنین با اشاره به بحران جدی آب در آینده میگوید: «باید نخبگان، مدیران و متخصصان علمی و دانشگاهی در این زمینه چارهاندیشی و به دولت کمک کنند.» معاون اول رییسجمهور همچنین به مساله قاچاق سوخت در کشور اشاره کرده و گفته است: «دولت چهاردهم با جدیت پیگیر جلوگیری از قاچاق و مقابله با مافیای سوخت بوده و توجه به این مسائل بسیار حیاتی است.»
ملت ایران؛ موضوع مشترک در سخنان جهانگیری و عارف
با این همه اما واقعیت این است که دستکم یک مساله در صحبتهای روز گذشته جهانگیری و عارف مشترک است و آن، لزوم توجه به مردم است. چنانکه جهانگیری در بخشی از سخنانش در ارتباط با شعار «ایران قوی» از این مهم سخن گفته و تاکید کرده «مولفه مردم ایران، یکی دیگر از مولفههای قدرت است که بزرگترین سرمایه برای افزایش قدرت کشور است» و عارف نیز با اشاره به غیبت و عدم مشارکت ۵۰درصدی شهروندان در انتخابات اخیر خواستار توجه به آنان شده است. معاون اول رییسجمهور با بیان اینکه «نیمی از جامعه در انتخابات گذشته، آگاهانه به میدان نیامدند»، گفته است: «نخبگان باید برای این عدم مشارکت ۵۰درصدی، راهکار و راهحل ارائه دهند زیرا سرمایه اجتماعی برای نظام جمهوری اسلامی، مسالهای مهم است و بخشی از جامعه که در انتخابات شرکت نکردند، باید بهعنوان سرمایه اجتماعی حفظ شوند.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد