7 - 04 - 2024
هدف راهبردی تهران؛ پیروزی آرام حماس و جهاد اسلامی
نادر کریمیجونی- جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته است در مورد مسائل خاورمیانه رفتار هوشمندانهای انجام دهد و از آنچه راهبرد اصلی این رفتار را به مخاطره بیندازد، پرهیز کند. راهبرد اصلی رفتار جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، اخراج ایالاتمتحده از منطقه یا دستکم به حداقل رساندن تاثیرگذاری آن بر معادلات یا تحولات منطقه غرب آسیاست و در عین حال تضعیف حداکثری اسرائیل و درگیر ساختن آن با مشکلات درونسرزمینی است. تردیدی نیست که رهبران ایرانی میخواهند اسرائیل در جنگی که هماکنون در سرزمینهای اشغالی و غزه جریان دارد، شکست بخورد. در واقع همین که رهبران سیاسی و ژنرالهای اسرائیلی به اهداف اعلامشده خود دست پیدا نکنند، شکست آنها و پیروزی حماس محسوب میشود. تاکنون نیز چنین بوده و اسرائیل نهفقط نتوانسته رهبران حماس و جهاد اسلامی را از میان بردارد، بلکه نیروی نظامی این دو گروه جهادی را هم نابود نکرده است و از همه مهمتر آنکه به جز گروگانهایی که در جریان تبادل زندانیان و دادن امتیاز به فلسطینیها آزاد شدند، از طریق نظامی و عملیات اطلاعاتی رهبران سیاسی و نظامی تلآویو حتی یک گروگان هم آزاد نکردهاند و تمام ادعاهایی که درباره وجود گروگانها یا رهبران حماس بیان کردهاند، گزافه بوده و هیچ دلیل قابل اعتمادی که بتواند ادعاهای اسرائیل را اثبات کند، وجود ندارد.
البته اکنون آشکارشده که تهران چندان هم از طراحی، اجرا و اهداف عملیات حماس در هفتم اکتبر، بیاطلاع و ناآگاه نبوده است؛ بیانیه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) در تحلیل از نقش سرلشکر زاهدی در منطقه سوریه، لبنان و فلسطین به صراحت از طراحی و ارائه مشاوره این سردار سپاه در طراحی و اجرای عملیات طوفانالاقصی در هفتم اکتبر خبر میدهد. جالب آن است که وقتی این اعتراف مهم، حاشیههایی در فضای رسانه ایجاد میکند، در بیانیه تکمیلی خود، شانا، ادعای نقشآفرینی سرلشکر زاهدی در طراحی عملیات هفتم اکتبر را ابرام و تایید میکند و توضیح میدهد که این ادعا، مستند به بیانیههای گروههای فلسطینی در تحلیل از نقش سردار زاهدی در این عملیات و سایر عملیاتهای فلسطینیها در درون سرزمینهای اشغالی است.
از این بابت تداوم عملیات طوفانالاقصی و پایداری فلسطینیها در مقابل عملیاتهای اسرائیل و به انفعال کشاندن نتانیاهو و گالانت بهترین گزینهای است که در حال حاضر ایران در اختیار دارد. ایران در همین پوشش میتواند اقداماتی نظر آنچه در مورد انفجار شبکه برق اسرائیل رخ داد، انجام دهد و دستهای ایران در یمن، لبنان و فلسطین میتواند برخی فرماندهان و مراکز فرماندهی اسرائیل در منطقه را در تلافی حمله به فرماندهان ایرانی، نابود سازد بدون آنکه ایران مسوولیت مستقیم یا غیرمستقیم در رخ دادن این اتفاقها داشته باشد. در واقع مقامات تهران نمیخواهند کارکردهای پیدا و پنهان عملیات هفتم اکتبر- که اکنون آشکار شده که جمهوری اسلامی ایران در خلق آن نقش داشته است- نابود شود و به همین دلیل دستکم در چشمانداز مشخص گمان نمیرود که عملیات یا پاسخ روشنی که با مسوولیت ایران و آشکارا از جانب ایران اجرا شود، به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران داده شود. پاسخ همپایه و متقابل نیز چنین ادعایی را اثبات میکند، چراکه آنچه در دمشق و در مورد ساختمان کنسولگری ایران و به شهادت رسیدند نظامیان ایرانی رخ داد، نه بهطور مستقیم و نه بهطور غیرمستقیم از جانب تلآویو و مقامات آن کشور بهعهده گرفته نشده و هرچند این اقدام به اسرائیل منسوب است و همگان بر آن یقین دارند، اما دستکم بهطور رسمی و آشکار این مسوولیت از جانب اسرائیل پذیرفته نشده است. به همین دلیل اقدام همپایه آن است که حملهای به اسرائیل و منافع آن انجام شود که اگرچه همگان آن را به ایران نسبت دهند اما ایران مسوولیت اجرای آن را نپذیرد.
در مقابل نتانیاهو و گالانت علاقه و اصرار زیادی دارند که ایران رسما و بهطور آشکار وارد منازعه شود و پرسوناژهای درگیری در منطقه را افزایش دهد. در روزهای گذشته اسرائیل اقدامهای تبلیغاتی زیادی انجام داده که احتمالا با هدفهای سیاسی همراه باشد؛ پس از آنکه اعتراضهای سیاسی علیه بنیامین نتانیاهو بالا گرفت و در کابینه جنگ اسرائیل شکاف ایجاد شد، نتانیاهو دریافت که شمارش معکوس برای سقوط کابینهاش آغاز شده است. او میداند که با به پایان رسیدن این شمارش معکوس، حتما تحول مهمی درباره آتشبس رخ خواهد داد و این دو رویداد به معنای توفیق بزرگی برای حماس و ایران خواهد بود. اتفاقهایی نظیر حمله به گروه آشپزخانه جهانی روند آن شمارش معکوس را تسریع کرده است. بههمین دلیل نتانیاهو در هفته گذشته بالاخره و پس از ۶ماه جنگ اعلام کرد که عملیات نظامی در غزه در چند هفته آینده پایان خواهد یافت. اظهار این تاریخ مبهم، حاکی از آن است که نخستوزیر اسرائیل در حال تسلیم شدن در برابر فشارهای داخلی و بینالمللی برای پایان دادن به جنگ در غزه است.
ماجراجویی اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران در واقع با هدف تحریک ایران به ورود به منازعه و هموار شدن تداوم جنگ در غزه است. تلآویو در اینباره میخواهد با افزودن یک پرسوناژ به منازعه، نه فقط انسجام و وحدت اجتماعی را به نفع خود تقویت کند، بلکه زمینه تداوم جنگ برای چند ماه آینده را هم پدید آورد. از این بابت در روزهای گذشته مقامات اسرائیلی نهفقط برای نظامیان که برای غیرنظامیان هم آرایش جنگی تجویز کردهاند و از جمله دانشآموزان مراکز شبانهروزی را به تعطیلات فرستادهاند. این در حالی است که اسرائیل تقریبا مطمئن است رخدادی که نیاز به اعمال شرایط جنگی در شهرها باشد، اتفاق نخواهد افتاد اما نتانیاهو و گالانت تصمیم گرفتهاند از شرایط حاضر حداکثر استفاده را برای زمان خریدن به منظور ادامه سیاستهایشان بنمایند.
گمان نمیرود که در روزهای آینده رخداد تعیینکنندهای در منازعه خاورمیانه اتفاق بیفتد. حتی اگر ایران به آنچه در دمشق اتفاق افتاد پاسخ دهد، این پاسخ بهگونهای نخواهد بود که برای اسرائیل امکان یا مشروعیت پاسخ متقابل را به همراه داشته باشد. از این بابت احتمالا ایران اجازه خواهد داد تا روند ناکامیهای نتانیاهو و گالانت در آرامش ادامه پیدا کند و پیروزی در این منازعه، نصیب حماس و جهاد اسلامی شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد