13 - 04 - 2017
هر ایرانی یک شترمرغ
محمد تاجالدین- گاهی وقتها پیش خودم فکر میکنم چرا من نه؟ احتمالا شما هم چند باری این جمله را توی ذهنتان مرور کردید و رویا ساختید از آنچه میتواند اتفاق بیفتد و دور از ذهن نیست. راستش را بخواهید همهاش تقصیر محمود احمدینژاد است. سال ۸۴ که شهردار ریز نقش تهران پایش به وزارت کشور رسید کسی خیال نمیکرد نام او از صندوق رای بیرون بیاید. حالا که او آره چرا ما نه؟
یعنی ما آنقدر ناتوان شدیم که نتوانیم تورم را برسانیم به ۴۵ درصد؟ دستمان چلاق است و نمیتوانیم ۸۰۰ میلیارد دلار پول نفت را خرج کنیم؟ آنقدر سوسول شدیم که نتوانیم خانه سینما و انجمن صنفی روزنامه نگاران را ببندیم؟ دیگر جمع کردن بساط کنسرتهای مبتذل موسیقی که کاری ندارد. از من نخواهید خریدن گوجهفرنگی از محله نارمک را به این سیاهه اضافه کنم.
بالاخره هر کس در حد توانش میتواند کاری کند و حالا سوال این است که چرا ما نه؟ دوستانی که این سوال بیشتر از ما برایشان دغدغهساز بود دیروز گذرشان افتاد به وزارت کشور؛ عزیزانی که هر یک برنامه مدونی برای سر و سامان دادن به اقتصاد بحرانزده کشور داشتند. شاید پدیده امسال کارگری بود که از شهرهای مرکزی ایران راهی وزارت کشور شد و برنامه اقتصادیاش دقیقتر از بقیه بود. پرورش شترمرغ و در ادامهاش رونق اقتصادی. شاید در نگاه اول این برنامه در نظرتان ساده بیاید اما اگر کمی بیشتر فکر کنید میبینید هرچند این برنامه آنقدرها پیچیدگی و زیر و بم ندارد اما در لایههای زیرینش پر است از هوش و تبحر اقتصادی. حداقلش این است که از برنامههای اقتصادی محمود احمدینژاد در سال ۸۴ کمخطرتر است و از وعدههای اشبهالناس به او، یعنی بقایی کمخطرترتر! بقایی این روزها به فکر دادن یارانه ۲۵۰ هزار تومانی است. امروز اما کاندیدایی رقم یارانه را رساند به ۳۰۰ هزار تومان. طبق آخرین گزارش فردی تلفن به دست از وزارت کشور مبلغ جدید یارانه را به تیم اقتصادی بقایی اطلاع میدهد و این روند افزایش قیمت ادامه دارد. در ادامه این نگاه کارشناسی، والاستریت دفاتر فروش و عرضه سهامش را بست و بورس ژاپن به دلیل عدم درک این مساله به صورت دستهجمعی هاراگیری کرد.
اما بازگردیم به برنامه اقتصادی کاندیدای محبوبمان. پرورش شترمرغ یعنی رها شدن از بودجه نفت، پرورش شترمرغ یعنی مبارزه با واردات و افزایش تولید ملی، پرورش شترمرغ یعنی رهایی از بازار آزاد و خودکفایی در خورد و خوراک، اصلا پرورش شترمرغ یعنی آزادی بیان و آزادی نزدیک به مطلق. اصلا بهتر است برای این عزیز سفرکرده شعاری دست و پا کنیم. مثلا هر ایرانی یک شترمرغ.
تصور کنید هر شهروند شترمرغی دستش بگیرد و راه بیفتد توی شهر. هم چهره خشن شهرها عوض میشود هم دیگر مشکل گرانی گوشت نداریم. تازه این آقا در میانه ثبتنام، رییسجمهور آمریکا را نیز به مبارزه طلبید. او ترامپ را به مسابقه شنا دعوت کرد. اینکه چرا او ترامپ را به مسابقه شنا دعوت کرده محل بحث فراوانی است. تا به حال چندین تحلیلگر سیاست خارجی و معادلات بینالملل بر سر تفسیر این حرف جان باختند. نیویورکتایمز قول داد دیگر روزنامه منتشر نکند و مجله تایم عکس جلدش را اختصاص داد به این تقابل تاریخی. او در ادامه برای رقبای داخلی هم عرض اندام کرد. شاید او اولین کسی باشد که در تاریخ به معنای واقعی کلمه عرض اندام کرده است.
او گفت اگر کاندیدایی پیدا شود که یک کیلو از من سنگینتر باشد به نفعش از انتخابات کنار میکشم. دوستانم اطلاع دادند بعد از گفتن این حرف، حسین رضازاده در فکر راه انداختن ستاد است. بالاخره روزی وزن بالا به کار آدم میآید.
در نهایت اینکه وزارت کشور این روزها شلوغ است. اگر از برنامههای طنز تلویزیون خسته شدید، اگر خیال میکنید مهران مدیری دیگر طنزپرداز نیست و در دام جناحبندیهای سیاسی و امتیازات صداوسیما گیر افتاده، اگر دلتان برای رضا عطاران تنگ شده، اگر چهره محمود احمدی نژاد از خاطره تان رفته، اگر افسردگی دارید، اگر بدهیهای کلان روی دوشتان سنگینی میکند، اگر پول رفتن به مسافرت را ندارید، اگر خانه ندارید، اگر سرطان دارید، اگر نزدیک به موت هستید و حتی اگر مردید! اتفاقات این روزهای وزارت کشور را از دست ندهید. بازار انتخابات این روزها داغ است و ماجرای وعدههای طلایی داغتر.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد