4 - 09 - 2023
همه به یک مشاور نیاز دارند
مهدیه بهارمست- این روزها افسردگی در بطن جامعه رسوخ کرده است؛ از شهروندانی که دچار استیصال روانی شدند تا روانشناسان و روانپزشکهایی که باید از شدت این افسردگی در اتاقهای درمان بکاهند. طبق آنچه دفتر سلامت روان وزارت بهداشت در سال ۹۹ اعلام کرده بود، حدود ۲۳ درصد جمعیت کشور به نوعی دچار اختلالات روانی هستند که البته بین ۶۶ تا ۷۵ درصد افراد دارای اختلال روانی برای درمان به روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمیکنند، حتی اسفند همان سال هم همشهری در مطلبی میزان افسردگی شهروندان تهرانی را طبق آمار رسمی ۳۴ درصد اعلام کرده بود و بر اساس آمار غیررسمی، از درگیری ۵۰ درصد مردم ایران به افسردگی خبر داده بود که طبیعتا بخش قابلتوجهی از آنان هم متخصصانی هستند که باید از روان جمعی جامعه مراقبت کنند. با این حال طبق سخنان دبیر علمی سی و نهمین کنگره روانپزشکان ایران میزان افسردگی در کشور بهخصوص تهران رو به افزایش است. به گفته «علی ناظری» طبق آخرین آمار جهانی، ابتلا به بیماری افسردگی در هر۱۰۰هزار نفر از جمعیت مردان بیش از ۳۵۰۰ ابتلا و در جمعیت زنان نزدیک به ۵۰۰۰ مورد است. این آمار در کشور ما ارقام بیشتری را نشان میدهد، بهطوری که تعداد مبتلایان در زنان ۲ برابر مردان است. این متخصص روانپزشکی ضمن اشاره به افزایش آمار افسردگی طی دهههای گذشته گفت: «در مقایسه استانی به عمل آمده، تهران با بیشترین تعداد ابتلا در صدر استانهای کشور قرار میگیرد و در مقابل استانهای گیلان و یزد نسبت به سایر استانها از وضعیت مطلوبتری برخوردارند.» وی از بیماری افسردگی به عنوان یکی از رایجترین اختلالات روانپزشکی نام برد و توضیح داد: «افسردگی نوعی از اختلال خلق است که در آن فرد به واسطه غم و اندوه مداوم علاقه خود را نسبت به موارد و داشتههایی که زمانی برای او لذتبخش بوده است از دست میدهد. این اختلال زمانی خواهد بود که فرد بیمار این حالتها و احساسات را به مدتی بیش از دو هفته یا در همراهی سایر علائم بالینی داشته باشد و دچار اختلال عملکرد در فعالیتهای روزانه خود شود.» نقص در حافظه و تمرکز، اضطراب، تحریکپذیری و کاهش آستانه خشم، پرخاشگری، خستگی مداوم، بیمیلی به فعالیتهای لذتبخش، عذاب وجدان، دردهای جسمانی بدون منشاء، افکار منفی و حتی انتخاب مرگ خودخواسته از علائم بیماری افسردگی به حساب میآیند که در زندگی فردی و اجتماعی بیمار تبعات جبرانناپذیری خواهند داشت که درصورت شیوع بالا در جامعه میتوانند آسیبهایی به مراتب سنگینتر به بدنه جامعه وارد کنند. البته با وجودی که به نظر میرسد این آمارها افزایش چشمگیری داشته، اما به عقیده بسیاری از روانپزشکان آمارهای موجود دقیق نیست، تا بتوان برای بحرانهای روانی پیشروی جامعه، درمان و پیشگیری مؤثری انجام داد، زیرا به دلیل هزینههای گزاف درمان یا فقر فرهنگی افراد کمی برای درمان خود به مشاوران و روانشناسان مراجعه میکنند. از طرفی برخی از کارشناسان این حوزه یکی از مهمترین دلایل افزایش افسردگی را مشکلات اقتصادی میدانند، زیرا گویا تورم افسارگسیخته ناامیدی و بیانگیزگی را در جامعه گسترش داده که همین امر منجر به مشکلات افسردگی و در نهایت افزایش مرگهای خودخواسته در کشور شده است.
گره کور مشکلات اقتصادی
دکتر «علیرضا شریفییزدی» روانشناس درخصوص دلایل میزان دوبرابری افسردگی در زنان نسبت به مردان به «جهانصنعت» گفت: یکی از دلایلی که آمار جهانی از افزایش افسردگی در زنان نسبت به مردان خبر داده است، میزان مراجعه زنان به مشاوران روانشناختی است، به همین دلیل آمارها اینگونه اعلام شده است. البته به صورت ذاتی امکان بروز افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. بخشی از آن به ویژگیهای فیزیولوژی زنان مانند تغییرات هورمونی که گاهی در افسردگی پس از زایمان خود را نشان میدهد برمیگردد و موضوع دیگر این است که اصولا مردها در سراسر دنیا تن به درمان روانپزشکی نمیدهند. به همین دلیل آمار افسردگی در زنان بیش از مردان است. آمارهای افسردگی در زنان به یک آمار سیاه و غیرقابل پیشبینی تبدیل شده است. این در حالی است که این روزها نزاع در خیابانها بیشتر شامل آقایان است.
وی افزود: افسردگی و اضطراب مادر بخش بزرگی از اختلالات روانی در جامعه است. افسردگی طبیعتا بر تمام جنبههای زندگی فرد تاثیر میگذارد. طبق آمارها تهران با بیشترین تعداد ابتلا در صدر استانهای کشور قرار دارد، یکی از دلایل آن هم وجود فردگرایی است و این امر در کلانشهرها بیشتر مشاهده شده است، زیرا افراد در کلانشهرها کمتر تعامل اجتماعی دارند. از طرفی به دلیل افزایش مراکز مشاورهای تهرانیها دسترسی راحتتری نسبت به شهرهای دیگر به روانشناس دارند، به همین دلیل میزان افسردگی در تهران بیشتر است، زیرا تعداد مراجعهکنندگان نیز بیشتر است، اما این موضوع در شهرهای دیگر دچار زوال فرهنگی شده، چراکه فقر فرهنگی در برخی از شهرها و روستاها منجر به عدم درمان افراد نسبت به اختلالات روانی خود شده است. بسیاری این امر را ناپسند میدانند. البته روانشناس و روانپزشک حاذقی هم در مناطق محروم وجود ندارد. این روانشناس با اشاره به اینکه بخش عظیمی از آمار افسردگان از دید همگان پنهان است، گفت: به نظرم بخش بزرگی از آمار اختلالات روانی در ایران پنهان است، چرا که این روزها در درون خانهها افسردگان زیادی زندگی میکنند، اما در قالب آمارهای کشوری نمیگنجند، زیرا مراجعهای به مراکز درمانی ندارند. شریفییزدی درخصوص ارتباط مشکلات مالی با میزان افسردگی توضیح داد: این روزها امید به زندگی به خصوص در قشر جوانان فروکش کرده است. چند روز پیش در رسانهها اعلام شد که یک خانوار با درآمد متوسط نیمقرن باید منتظر خانهدار شدن بماند؛ یعنی یک جوان باید ۱۱۲ سال برای تهیه مسکن تلاش کرد. البته این ۱۱۲ سال در حالی قابل پیشبینی است که تورم ثابت بماند، وگرنه روزبهروز به تعداد این سالها افزوده میشود. بنابراین در حال حاضر مشکلات اقتصادی مرکزیت بروز اختلالات روانی در افراد جامعه است. او ادامه داد: موضوع افزایش مرگهای خودخواسته در شرایط فعلی ایران، تکرار نظریه دورکین است، به گونهای که خودکشی در جامعه امروزه ایران یک امر روانشناسی و روانپزشکی نیست، بلکه بیشتر یک امر اجتماعی است. بنابراین یک معضل اجتماعی است نه فردی. در نتیجه باید نسبت به آسیبهای اجتماعی ساختارها را بررسی کرد.
سیاستگذاریهای اشتباه
دکتر «علی نیکو» روانپزشک درباره پیامدهای افزایش افسردگی در زنان به «جهانصنعت» گفت: بهطور کلی نقص در حافظه و تمرکز، اضطراب، تحریکپذیری و کاهش آستانه خشم، پرخاشگری، خستگی مداوم، بیمیلی به فعالیتهای لذتبخش، عذاب وجدان، دردهای جسمانی بدون منشاء، افکار منفی و حتی انتخاب مرگ خودخواسته از علائم بیماری افسردگی به حساب میآیند که در زندگی فردی و اجتماعی بیمار تبعات جبرانناپذیری خواهند داشت که درصورت شیوع بالا در جامعه میتوانند آسیبهایی به مراتب سنگینتر به بدنه جامعه وارد کنند، زیرا اگر افسردگی در زنان به خصوص مادران به وجود بیاید، آسیب مهلکی به جامعه وارد میشود. در این خصوص اصطلاحی با عنوان «مادر مرده» به کار برده میشود، یعنی این مادر عملا حضور فیزیکی دارد، اما به دلیل افسردگی حضور ذهنی، حسی، عاطفی و روانشناختی ندارد. وی افزود: در شرایط حال حاضر آنچه دریافت میکنیم این است که مسائل مردم از فاز روانشناختی به سمت روانپزشکی رفته است. افرادی که مشکلات و مسائلشان پیشرفته و به عارضه تبدیل شده، پس باید از مرحلهای به بعد برای دریافت دارو به روانپزشک مراجعه کنند. از افزایش مراجعان همکاران روانپزشکمان که یکی از دادههای حال حاضر ما محسوب میشود، متوجه میشویم حال جامعه خوب نیست، زیرا این روزها افراد احساس بیآیندگی میکنند. این در حالی است که یکی از وظایف دولت ایجاد احساس امنیت و شادی عمومی در جامعه است؛ موضوعی که این روزها به فراموشی سپرده شده است. دولتها باید بهگونهای در جامعه امنیت برقرار کنند که افراد با آرامش خاطر به ازدواج و تشکیل خانواده فکر کنند. این در حالی است که این روزها به دلیل تورم و گرانیها بسیاری از افراد نیازهای اولیه و ثانویه خود را از یاد بردند و به پوچی آشکاری رسیدند. همین موضوع مرگهای خودخواسته را در جامعه افزایش داده است. البته انتخاب مرگ، برای رهایی از یک رنج عظیم است. این روانپزشک با اشاره به سیاستگذاریهای اشتباه اظهار کرد: به نظرم مساله مهم امروز ما پاندمی افسردگی در کشور است. این پاندمی از سیاستگذاریهای اشتباه در جامعه نشات گرفته است. افسردگی یکی از بیماریهای روانشناختی است که به طور مستقیم روی روان، افکار و مسائل مرتبط با ذهن افراد تاثیر میگذارد، بنابراین درمان این بیماری فقط به کمک افرادی ممکن است که در زمینه روان انسان تخصص دارند. به همین دلیل است که در همه جای جهان از روانشناس برای درمان افسردگی کمک میگیرند. یک روانشناس برای درمان افسردگی به روشهای علمی روانشناختی تکیه و با کمک تخصص خود، یکی از رویکردهای این حوزه را برای درمان انتخاب میکند.
او ادامه داد: به نظرم میزان افسردگی در زنان بیش از دو برابر است، زیرا به طور طبیعی اختلالات هورمونی مانند قاعدگی، بارداری و موارد دیگر استعداد زنان به افسردگی را بیش از مردان میکند. میزان آسیبدیدگی زنان به ویژه در جوامعی که زیر فشارهای مضاعفی به سر میبرند، آنها را بیشتر در معرض آسیب قرار میدهد. بنابراین یکی از راهکارهای اصلی در این خصوص این است که دولت دسترسی به تراپیست و روانپزشک را در شهرها و حتی روستاها تسهیل و تسریع کند، زیرا تکتک افراد جامعه به یک مشاور نیاز دارند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد