10 - 01 - 2018
هنر به یاری زلزله زده ها آمد
«جهان صنعت»- دو ماه از زلزله ۳/۷ ریشتری غرب کشور گذشته؛ از آن شبی که زمین تکان خورد و خانهها آوار شدند بر سر مردم و جز اندوه و تلی از خاک چیزی برایشان باقی نگذاشت. تکانها اما تنها همان یک شب نبود و اعداد ثبتشده دستگاههای لرزهنگاری میگویند از آن موقع هزار و صد و شصت پنج بار دیگر زمین زیر پای زلزلهزدهها لرزیده تا ترس در دلشان بماند و غم از دست رفتن عزیزان، تنها رنجشان نباشد. سرمای استخوانسوز، آبگرفتگی، آتشسوزی، گازگرفتگی، بیماری، نفوذ آب و یخزدگی در این دو ماه سرد، گوشهای از هزار رنج زلزلهزدههاست که شب و روز را در چادر سر میکنند. بعضیها هم که تعدادشان کم است، کانکسی نصیبشان شده برای گذران زندگی. دولت با شرایط خاص به بعضی از آنها واگذار کرده اما برای باقی داشتن کانکس آرزویی شده دستنیافتنی. در این بین چشم زلزلهزدهها به خیرین و مردم است؛ کسانی که از همان دقایق اولیه به کمکشان آمدند و کاستیهای دولت و مسوولان را جبران کردند. یکی از گروههایی که در این راه هیچ کم نگذاشتند، اهالی هنر بودند که با کنسرتهای مختلف، فروش ویژه آثار و حراجیها، فراخوانهای مختلف و… از همان اول دست یاریشان را به سوی زلزلهزدهها دراز کردند. بین همه این کارها، شاید کمتر کسی کنسرت خیریه «شهرام ناظری و کامکارها» برای زلزلهزدهها را فراموش کند؛ کنسرتی که خیلیها را به یاد «همنوا با بم» استاد شجریان انداخت و نمونهای بینظیر بود از یک همکاری هنری برای یاری به زلزلهزدهها. آن شب کامکارها مینواختند، ناظری میخواند و بزرگمهر حسینپور با نوایشان تابلویی را تصویر میکرد. آخر کار درآمد کنسرت را به مردم زلزلهزده رساندند و تابلو را در گالری آس به حراج گذاشتند.
کمکی با یاد امام علی(ع)
بیست و پنج میلیون و صد و بیست و یک هزار تومان! تابلو را با رقم عجیبی خریده که توجه همه را جلب میکند. «عدد ۱۲۱ به حروف ابجد، یعنی یا علی. من ارادت خاصی به امام علی(ع) دارم. دوست داشتم عدد ۱۲۱ را به رقم اصلی اضافه کنم تا به نام ایشان متبرک شود و انشاءالله برکتش را زیاد کنند.» ایرج مقاصدی کسی است که تابلوی بزرگمهر حسینپور را در حراجی خریده تا پولش کانکس شود و سرپناهی برای زلزلهزدهها. او که کیلومترها از ایران دور است و در استرالیا زندگی میکند، میگوید از همان لحظات اول وقوع زلزله قلبش به درد آمد و به فکر کمک کردن افتاد. «به قول سعدی چون عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار. از همان روزی که خبر آمد زلزلهای در کرمانشاه رخ داده از طریق نهادهای مختلف و قابل اعتماد، کمکهای مختصری انجام دادم. اما واقعا به فکر کمکهای بیشتر بودم.» او میگوید با اینکه از ایران دور است اما لحظه به لحظه خبرها را چک میکرده و به فکر کمک بوده: «اخبار را چک میکردم که از طریق شبکههای اجتماعی متوجه این حراجی شدم. به فال نیک گرفتم و با خود گفتم به بالاترین قیمت آن را خریداری میکنم. فکر میکنم این مبلغ هم بابت این اثر و کمک به مردم زلزلهزده واقعا ناچیز است. امیدوارم در آینده بتوانم کمک بیشتری بکنم.»
کمک کردن از راه هنر
کمکرسانی از طریق خرید آثار هنری اما خیلی در کشور ما معمول نیست. مردم اغلب میخواهند خودشان و نه حتی نهادهای مستقیم و مرتبط کمکشان را به زلزلهزدهها برسانند؛ چیزی که در روزهای اول پس از زلزله شاهدش بودیم و شاید علتش بیاعتمادی به نهادهای ذیربط باشد. مقاصدی اما میگوید با این کارش هم میخواسته از آثار هنری و حرکت اهالی هنر تقدیر کند و هم از راه درست کمکش را به زلزلهزدهها برساند. «درباره خرید این اثر هنری باید بگویم صرفا نمیخواستم از طریق اثر این کار را کنم. هدف و انگیزه من کمک به زلزلهزدگان بود اما در کنارش هم خواستم از این حرکت حمایت کنم و بعد هم اثری از آقای بزرگمهر حسینپور داشته باشم.»
کمک اصلی برعهده دولت است، نه مردم
مقاصدی البته از کمکرسانی ضعیف دولت هم گلایه میکند و میگوید این وظیفه آنهاست نه مردم. «در همه جای دنیا اگر چنین اتفاقی رخ دهد نخستین اقدامات از سوی دولت انجام میشود و اگر فاجعه واقعا بزرگ باشد شاید از مردم هم کمک بخواهند اما متاسفانه در کشور ما اینچنین نیست. کاش روزی برسد که دولتمردان ایرانی کمی هم به فکر مردم باشند.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد